شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

شنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۸۶

سال اميد های بيشتر فرخنده باد

اعلاميه حزب مشروطه ايران


سال نو را به ملت ايران شادباش می گوئيم. سالی که گذشت شاهد بالا گرفتن مبارزات مردمی بود. زنان با "کمپين يک ميليون امضا"ی خود جنبشی را آغاز کردند که در سراسر منطقه بی مانند است و ناقوس مرگ قوانين اجتماعی قرون وسطائی را به صدا درآورده است. کارگران با آگاهی و استواری روزافزون صدای اعتراض خود را به جهانيان رساندند. تظاهرات دليرانه دانشجويان آغاز پايان بدترين رئيس جمهوری اسلامی را اعلام داشت. جنبش معلمان، رژيم را با يکی از بزرگ ترين چالش های خود روبرو کرد.

امسال در شرايط بدتر برای رژيم و اميدواريهای بيشتر برای مردم آغاز می شود. ايرانيان همه گونه حق دارند که با انتظارات بزرگتر به آينده بنگرند. ايستادگی آنان ويژگی ها و ارزش های ملی را دربرابر دست اندازی های یک گروه بيگانه و بيگانه پرست حفظ کرده است. عربزدگان يکبار ديگر در سرکوب احساس ملی ايرانيان شکست خورده اند و اکنون دارند زير وزن فساد و ناشايستگی خود ازپا در می آيند. زمان آن است که مردم ايران برگرد شعارهای دمکراسی و حقوق بشر و اسقلال و يکپارچگی ايران، و برای دورکردن خطر جنگ از کشور گرد هم آيند و در عين حفظ مواضع و نظرگاه های خود برای رهائی و بازسازی ايران متحدا پيکار کنند.

پايان کابوس جمهوری اسلامی نزديک تر می شود و نيروهای شگرفی دارند برای برانداختن رژيم آخوندی بسيج می شوند. نقش اصلی با خود مردم است که با هوشمندی خود همه ترفندهای حکومت را نقش بر آب کرده اند و هيچ راه حلی برای آن نگذاشته اند. اگر مردم نيروهای خود را رويهم بريزند فروپاشی رژيم پيش از آنکه بقايای کشور را برباد دهند فرا خواهد رسيد. در هنگمه ازهم پاشيدگی روز افزون و روبرو با مخاطرات اندازه نگرفتنی، ما به پشتگرمی نيروی زندگی اين ملت سخت جان و تاب آور با اميدواری بيشتر به آينده می نگريم.

جمعه، فروردین ۰۳، ۱۳۸۶

سرآغاز

ای آفريدگار پاک تو را پرستش می کنم و از تو ياری می جويم برای پايداری و سر افرازی ميهن پر افتخار خود برای پايداری سرزمينی که نخستين جايگاه شناسايی تو و گهواره زندگی مردمان برگزيده توست برای سرافرازی و پيروزی ملت بزرگوارم که هميشه وفادار به تو و راه راستی بوده است

نيايش می کنم تو را ترا ای نگهدار مرز و بوم ايران کهن پايدار ساز سرزمين نياکان مرا سرزمينی که نور دانش و بينش بر دنيای تاريک و سیاه پاشيد سرزمينی که خانه نياکان خويشان و دوستان من است آنها که راه راستی و سروری برگزيدند راهی که راه تو و سروری که از آن پویندگان راه توست

تا دنیا بپاست تا زمین می گردد تا خورشید می افروزد تا ستاره ها بر سینه آسمان می درخشند میهن بزرگ مرا پیروز و کامیاب کن مرزهای میهن مرا از گزند نیروهای اهریمنی دور بدار از بلندای مرز و بوم قفقاز تا دورافتاده ترین کرانه های بحرین از دامان آمو دریا تا کناره های دجله خروشان و کف آلود

پرودگارا پاینده دار این سرزمین پاک نیاکان را

سوگند به تو خدای بزرگ ایران من نیز راه تو می پویم راه دوستان وفادار ترا تا خون در بدن دارم تا قلب در سینه می تپد برای پایداری و سرافرازی مرز و بوم تو و پیروزی راه راست تو ای آفرینده بزرگ می کوشم ميهن پر افتخار من گهواره فرهنگ ابدی توست برای بزرگی و استواری اين سرزمين می کوشم تا جهان تيره و خاموش نگردد

يکتا کردگار توانا

می دانم فرمان تو خواست جاويد ملت من است می دانم اگر ايران نباشد نامی از تو و آيين پيروزمند تو نخواهد بود پس من که يکی از مردمان اين سرزمين می باشم من که پرورده اين خاک با فر و شکوه هستم از راه تو که راه بزرگی و پايداری ملت من است هيچگاه روی نمی تابم

پروردگارا اين است همیشه خواست من

ايران سرفراز در جهان جهان به ايران سرافراز

یکشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۵

عيد نوروز مبارك

عيد نوروز مبارك

درود بر دوستان عزيز تا چندي ديگر بهاري خواهد آمد كه به عقيده ژاپني ها سالي باشد پر از مهر و محبت و مهرباني و البته شهوت زياد! بله سال 86 سال خوك است و اميدوارم كه چنين هم باشد سال بسيار پر از ماجرا گذرانديم به عقيده بعضي ها هم عدالت زياد اجرا شد( سال 85 سال سگ بود ) در هر حال نميخوام در حال هواي اين بهار سياسي بگويم

اميدوارم سالي باشد كه همه به آرزوهايشان برسند و سالي باشد پر از رحمت خداي هميشه عاشق ايران

عيدتان مبارك و هميشه پيروز و سربلند باشيد

شنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۵

نوروز و تخت جمشيد

اگرچه نام نوروز در آثار مكتوب هخامنشيان نيامده اما وجود بناي تخت جشميد بهترين بيان آيين هاي نوروزي يا جشن بهاري است تخت جمشيد نه پايتخت امپراطوري بزرگ هخامنشي مي توانست باشد و نه محل اقامت دائمي شاه و درباريان او

براي چنين مقصودي تخت جمشيد بسيار كوچك است تخت جمشيد پايتخت تشريفاتي و آييني هخامنشيان بود كه در آن جشن هاي نوروز و مهرگان با شكوه هر چه بيشتر برگزار مي شد و نمايندگان ملت هاي پيرو ( بيشترين دنياي متمدن آن روز ) كه از مرز سيحون تا حبشه و ليبي در آفريقا و از شبه قاره هند تا مرز دانوب و كناره بسفر در اروپا را تشكيل مي دادند شركت داشتند و به همين منظور اين بزرگترين و با شكوه ترين بنايي كه تا آن روز بر روي زمين ساخته شده بود و شايد نماد بهشت آرماني مردم كهن اين سرزمين بود بنيادگذاري شد

ستون هاي به شكل درخت تراشيده نقوش سرو و نيلوفر آبي و گل كه هر جا پراكنده اند نمايش رويش بهاري است همان طور كه زنده ياد مهرداد بهار آن را باغي مقدس با درختان سنگي خوانده است

آيا معماري شگفت انگيز تخت جمشيد كه حتي امروز بيننده را به حيرت مي اندازد اين ستون هاي سر به آسمان افراشته با سر ستون هاي اعجاب انگيز نقش هاي كنده بر سنگ از انسان ها با پوشاك ها وسلاح هاي گوناگون و اين نقش حيوانات با آن همه نيرو و قدرت افزون بر آنچه كه از تزيينات و سكه ها و مهرها وظروف هخامنشي پيدا شده دلالت بر پيشرفت هنر و صنعت و فن آوري آن زمان نمي كند؟ آيا نقشه پلكان ها آبروها فاضلاب و كل مجموعه تخت جشميد يك نمايش از فرهنگ شهر نشيني پيشرفته نيست؟ اگر بناي تخت جمشيد بر حساب نجومي قرار گرفته باشد پيشرفت مردم آن دوران را در رياضي و حساب هاي ستاره شناسي نيز مي رساند به طور كلي مي توان گفت كه جامعه اسطوره اي جمشيد لااقل از نظر مادي در بناي تخت جشميد هخامنشي بازتاب و تبلور يافته است

اما از نظر فرهنگي نيز خط هاي مختلف نگاشته شده بر سينه سنگ و يا بر دل لوحه هاي گل نشان مي دهد كه در آن جامعه قانوني بوده و شاه فرمانرواي آن خدايي بزرگ را مي پرستيده و مردم را به راستي تشويق مي كرده و از دروغ پرهيز مي داده است. و خود نيز چنين وانمود مي كرده كه طرفدار راستي و عدل و داد است در آن جامعه همچنين هر كس به قدركار مهارت و زحمت خود در ساخت ونگهداشتن اين بنا مزد و پاداش مي گرفته است مرد زن و كودك هر كس كاري مي كرده طبق مزد دريافت مي كرده است

احتمالا در اين جشن هاست كه داريوش پيمان خود را با خداوند و مردم تجديد مي كند زيرا باور داشت يا مي نمود كه باور دارد كه شاهي را فقط اهور مزدا خداي بزرگ به او عطا كرده و همچنين فرمانروايي ايران ( پارس) را ايران زيبا دارنده مردم خوب و اسبان خوب ( اين كشور پارس، دارنده اسبان خوب ومردم خوب )

و در همين مراسم بود كه او از خداوند مي خواست اين سرزمين را از سه چيز نگهدارد:

سپاه دشمن HAINA سال بد DUSYARA و دروغ DRAUGA اين دعايي است كه داريوش در كتيبه خود بر ديوار جنوبي صفه تخت جشميد به خط ميخي و زبان فارسي باستان ( يعني كهن ترين نمونه زبان فارسي ) براي آيندگان به يادگار گذاشته است شايد اين دعا را در مراسم جشن نوروز در برابر صف نگهبانان پارسي و اشرافيان و بزرگان پارسي و مادي و نمايندگان ديگر ملت هاي تابع مي خواند

AURAMAZDAPATUV IMAM DAHYAUM HACA HAINAYA HACA DUSYARA, HACA DRAUGA

پنجشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۵

بخش تركي استانبولي زبان جنبش آغاز به كار كرد

در روزهاي پاياني سال شاهد افتتاح چنين بخشي هستيم كه به زبان تركي استانبولي نوشته خواهد شد البته اين وبلاگ براي طرفداري و حمايت از پان ترك ها و جانبداري از كشور تركيه عثماني تاسيس نشده است در اين بخش بايد تا ميتوان بر مالكيت ايران بر سرزمين هاي شرقي تركيه كه زماني جزء ايران بوده است تاكيد نمايد و خواستار بازگشت سرزمين هاي اشغالي كه در دستان ترك هاي عثماني است به آغوش ميهن خود باشند

كردهاي تركيه خواستار اين هستند كه به ايران ملحق شوند آنها از آزار و اذيت عثماني ها به ستوه آمده اند ظلم و ستم چندين دهه تركها كمرشان را خرد كرده سالها مبارزه بر عليه جاه طلبي ترك ها ي عثماني بيش از هزاران كشته و مجروح بر روي دستشان گذاشته اكنون بيش از هزاران زنداني سياسي دختر و زن كرد در زندانهاي تركيه به سر مي برند آنهم با وضعيتي مشقت بار در زير شكنجه و تجاوز مردسالاري كردها نيز آنهم از نوع وحشناكش مضاف بر علت شده تا دختر ها و زنان كرد سر به عصيان گذاشته و دست به نبرد مسلحانه بزنند من آنها را مي شناسم مثل كوه سخت و استوارند در كوه و كمر كردستان تركيه وحشت به جان ارتش پيشرفته عثماني ها مي اندازند آن ها مبارزين واقعي در راه احقاق حقوق از دست رفته خود خويش اند

مادها كه همان كردها باشند شاخه اي از نژاد آريايي ها هستند كه بايد از آنها در برابر ترك هاي عثماني حمايت كرد ترك ها اما در سياست بسيار زيرك و باهوش هستند آنها در هر لحظه مي خواهند از فرصت ها نهايت استفاده را كنند گاهي به سمت اسرائيل زماني به ايران و اينها در حالي است كه خود را مسلمانان لائيك مي دانند رابطه شان با ايالات متحده آمريكا خوب است البته با دستمال يزدي انداختن سازمان اطلاعات تركيه رابطه خوبي با وزارت اطلاعات ايران دارد و تا كنون بسياري از ايرانيان سياسي فراري از ايران را در تركيه شناسايي كرده و با وجود اينكه مي دانستند كه ديپورت آنها سياسي هاي ايران خطرات جاني دارد اما باز آنها را براي خوش خدمتي به رژيم جمهوري اسهالي ( اسلامي ) تحويل داده اند زيرا چيزي كه ترك عثماني نمي شناسد تنها و تنها انسانيت است وجدان هم كه ندارند در ضمن تاكيد ميكنم ترك هاي ايران زير مجموعه شاخه آريايي هاي اصيل هستند كه متاسفانه زبانشان كه در گذشته پهلوي بوده به زبان تركي تغيير پيدا كرد كه مقصر آن هم شاهان صفوي و قاجار هستند

( از دوستاني كه تمايل دارند مقالات تركي بنويسند در اين خصوص با من كه آدرس ايميلم در پروفايل مشخص است و يا همچنين با جنبش مركز تماس بگيرند )

منبع : جنبش مركز

بخش تركي استانبولي جنبش مركز İranın Nasyonal Sosyalist Hareketi

چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۵

عيد نزديك است

آسمان را مي خواهم براي عبور،راه باريك است

ماه را مي خواهم براي نور،جاده تاريك است

تو را مي خواهم براي نظافت،عيد نزديك است

سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۵

فيلم 300 توهين دموكراسي به تاريخ ايران

آنروز كه گفتيم راسيست و نژاد پرست باشيد تا بتوانيد حق خودتان را در اين دنيا و نفس ها بگيريد حرف ما را گوش نكرديد آنروز كه ما از نژاد مان دفاع ميكرديم و آنرا والا مقام و بزرگ ميدانستيم ما را مسخره ميكرديد كه فاشيست و نازيست هستيم

بفرماييد آقايان دموكراسي طلب ببينيد دنياي دموكراسي حتي به تاريخ گذشته شما نيز رحم نكرد و آنرا به تيغ كشيد و آبرو و حيثيت ايران باستان را همين دنياي دموكراسي خواه شما به لجن كشيد حالا ديگر سياه پوست و بربر هم شديم اينم يكي از نتايج سينماي هاليوود اما اگر غيرت به خرج مي داديد اگر آنهمه سرمايه را به جاي تبليغ براي اسلام و دموكراسي اسلامي براي تبليغ تاريخ كهن اين سرزمين مهر خرج ميكرديد امروز شاهد اينهمه بي آبرويي بر روي پرده سينماهاي جهان نبوديم

آنهمه در كنفرانس سران كشور هاي اسلامي پول خرج تازيان الاغ كرديد كه رقمش بالغ بر ميلياردها دلار ميشود همين پول را چه ميشد اگر صرف تاريخ دوهزارو پانصد ساله شاهنشاهي ميكرديد؟ و آنوقت خارجيان را دعوت ميكرديد و به تمدن خود افتخار ميكرديد تا امروز شاهد چنين فاجعه اي نباشيم افسوس و صد افسون كه ابلهاني نفهميدند كه محمدرضا شاه پهلوي ميخواست ايران را بزرگ كند اما همين قشري هاي مذهبي همين آخوند هاي آشغال كه نوكر تازيان و همين كمونيست هاي عوضي هستند داد و هوار راه مي انداختند كه شاه پول مردم را به هدر ميدهد و براي مردم فقير خرج نميكند و آنرا اسراف ميدانستيد

البته شما تازي ها و چپي ها كه خيالتان نمي آيد زيرا هر چه باشد تازي زاده ايد و سيد و اولاد محمد و علي و يا لنين زاده و زاده ماركس و لنين كه كشور ايران را كرده ايد مملكت امام زمان و يك پا اين ور و پاي ديگرتان آن ور يكراست خرابكاري كرده ايد به اين كشور

ما نژاد پرست هاي ايراني نخواهيم گذاشت و حقمان را از شما ميگيريم و كشورمان را درست ميكنيم به شرطي كه مردم ايران عاقل شوند و دست از نفهم بازي بردارند و سرشان را از زير برف بيرون بياورند

منبع: جنبش مركز

چهارشنبه سوري

به نقل از يكي از دوستانم

چنين گفت زردشت پاكزاد : كه سوزانيد بدي را در آتش تا از آتش برون آيد نيكي،يادگار قوم پاك آريا

چهارشنبه سوري مبارك

دوشنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۵

يك آيه از قرآن

وخلقنا الا احمدي نجاد سهوا و انا لخلقه من النادمين

( همانا احمدي نژاد را اشتباهي آفريديم و از خلقت آن پشيمانيم ) سوره مباركه توبه

یکشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۵

بدتر از همه 28 سال

مقاله اي كه مشاهده ميكنيد توسط داريوش همايون نوشته شده است

هر بهمن یادآور ابعاد مصیبت ملی ایران و مقدمه مصیبت های تازه است. ایرانیانی که سه دهه پیش در انقلاب با شکوه خود شرکت کردند یا تقریبا بی هیچ مبارزه ای تسلیم آن شدند نمی دانستند که چه درهائی را بر سقوط ملی و شخصی، هر دو، می گشایند، و امروز بجز شخصیت هائی که حق داشته اند هر اشتباه مرگباری بکنند و همیشه حق با آنهاست، همه از آنچه کرده یا نکرده اند پشیمانند. اما کار از پشیمانی یا تلاش برای شستشوی خود گذشته است. جمهوری اسلامی در سرازیری اجتناب ناپذیرش دارد ایران را به کام مخاطراتی می اندازد که پیامدهایشان جبران ناپذیر خواهد بود.

جنگ غیررسمی جمهوری اسلامی با آمریکا در عراق تازه ترین و تهدیدآمیزترین مرحله رویارویائی با ابرقدرتی است که می تواند بلائی همانند عراق بر سر کشور ما بیاورد. آمریکائیان در آن کشور به تنگنا افتاده اند و زمان اندکی برای بیرون آمدن از بن بست دارند. جمهوری اسلامی با درگیری نظامی، مالی و سیاسی نزدیک و روزافزون خود با گروه های تروریست عراقی از سنی و بویژه شیعی، اکنون یکی از بزرگترین موانع یافتن راه حلی برای عراق شده است. حکومت جمهوریخواه آمریکا زیر فشار افکار عمومی، دوسال و کمتر، برای حل مشکلات خودساخته اش در آن سرزمین خون و خشونت، دارد و می تواند دست به هر کاری بزند. کمال ساده لوحی است اگر بپنداریم که آمریکائیان در برابر دشمنی به حقارت رژیم آخوندی سپر بیندازند.

با همه دشواری هائی که دمکرات ها در کنگره آمریکا برای حکومت بوش تدارک می بینند دست رئیس جمهوری آمریکا بسته نیست. او به عنوان سرفرمانده نیروهای مسلح حق دست زدن به عملیات نظامی دارد، و می تواند از بهانه هائی که جمهوری اسلامی برایش فراهم می کند بهره گیرد. دشواری ها به کنار (ودشواری ها از اندازه بیرون اند) انگیزه های بوش را در وارد کردن ضربه ای کاری به رژيم اسلامی نمی باید اندک شمرد. یک جمهوری اسلامی اتمی برای دمکرات ها کمتر از جمهوریخواهان ناپذیرفتنی نیست و اسرائیل، که هدف اعلام شده رژيم اسلامی است، در هر دو حزب همان هواداران پرشور را دارد.

در عراق اگر جمهوری اسلامی همچنان با فرستادن پول و سلاح و عوامل خود به کشتار مردم و سربازان آمریکائی (مردم بسیار بیشتر) ادامه دهد بهانه های تازه تری به حکومت بوش خواهد داد که بتواند افکار عمومی آمریکائیان را به سود خود برگرداند.استراتژی آمریکا در عراق آماده کردن مقدمات برای بیرون کشیدن سربازان است. اگر آمریکائیان در پشت سر خود حکومتی در عراق با درجه ای از آرامش و ثبات نگذارند یا می باید به شکستی بدتر از ویتنام تن در دهند و یا به راه حل هائی رادیکال تر روی آورند. پیامدهای وخیم این هر دو برای جهان و منطقه و کشور ما اندازه نگرفتنی خواهد بود. یک احتمال که می باید جدی گرفت آن است که بوش ناتوان از آرام کردن عراق، با ضربت های «جراحی» بر هدف های مهم جمهوری اسلامی، یادگار «مثبتی» در پایان یک ریاست جمهوری ورشکسته از خود بگذارد.
سران رژيم از اینکه توانسته اند به سهم خود عراق را حکومت ناپذیر کنند و عراقیان را به جان یکدیگر بیندازند شادمانند. ولی اگر اندکی به دورتر بنگرند می باید به اندازه خود آمریکائیان از دورنمائی که در عراق پیوسته نزدیک تر می شود به هراس افتند. یک عراق جولانگاه گروه های تروریستی و بنیادگرای اسلامی، بیشتر دشمن ایران و میدان جنگ آشکار شیعه و سنی و کرد و عرب، و هر کشور دور و نزدیک، پای ایران را خواه ناخواه در آن گِلزار فرو خواهد برد.

حکومت آخوندی هم اکنون پیشمزه ی میوه زهرآگین سیاست های مذهبی خود را در دورن و بیرون ایران چشیده است. ولی خطر نزدیکتر با آمریکاست. ترکیب مشکل عراق، و تنگی زمان برای حکومت بوش، و بمب ساعتی اتمی رژيم اسلامی درست همان چیزی است که همه توجه ایرانیان را می باید به خود متوجه سازد. ما هنوز تا جنگ فاصله داریم و آمریکائیان ته استراتژی فشارهای همه سویه، از جمله جنگ تبلیغاتی و روانی بی سابقه بر ضد رژيم اسلامی، را بالا نیاورده اند. با این همه کوفتن بر طبل جنگ پویائی خود را خواهد داشت.آغاز بیست و نهمین سال انقلابی که دیگر به دشواری می توان صفت ناپسند تازه ای برایش در فارسی یافت میهن ما را در وضعی می یابد که از همه بیست هشت ساله گذشته بدتر است. شاید اکنون زمانش رسیده باشد که دو سوی طیف سیاسی بجای دفاع از خود و محکوم کردن این و آن، در اندیشه آینده ایران باشد. امروز مسئله ما نگهداری این سرزمینی است که از رنج ها و فداکاری های یکصد نسل ایرانیان به ما رسیده است. پیش کشیدن مسائل فرعی و فراموش کردن و انکار مصالح ملی و دنبال کردن دستور کار (agenda) هائی که بیشتر به کار قدرت های بیگانه درگیر با جمهوری اسلامی می آيد تکرار همان اشتباه بیست و هشت نه سال پیش است.

در آن هنگام نیز بهروزی ملی و حتی شخصی خود را در پای ملاحظات کوتاه و اشتباه آمیز ریختند. نمی باید فراموش کرد که در هر حال و با هر درجه اختلاف و جدائی و بددلی، جاهائی هست که ما همه به عنوان ایرانی، یگانه ایم.
یک نشانه پیشرفت، کم شدن صداهائی است که تا چند ماه پیش در دفاع آشکار و پوشیده از برنامه بمب اتمی جمهوری اسلامی از هر سو شنیده می شد. دبناله های رفسنجانی در بیرون که به «اپوزیسیون» معنی تازه ای بخشیده اند همزبان با دلالان سیاسی رژيم در آمریکا البته هنوز دست بردار نیستند ولی مردم اندک اندک در می یابند که آنچه «حق مسلم» ایران وانمود می شود صرفا برای نیرو بخشیدن به رژيم و ماندگاری اوست و بهای اجتناب ناپذیر آن را توده ایرانی از هم اکنون دارد می پردازد. احساس غرور دورغین جایش را به دلنگرانی واقعی می دهد.
بر حال پریشان ملی ما نشانی بدتر از این نمی توان آورد که پس از نزدیک سه دهه تاراج و ویرانی و از هم گسیختگی سراسری به دست آخوند و حزب اللهی و بسیجی و خط امامی، به دست رژيم عاشورائی و جمکرانی، می باید شاهد گره خوردن سرنوشت ایران به سرنوشت چنین رژيمی باشیم؛ آرزو کنیم که اگر در اندیشه ایران نیست دست کم به اندیشه خودش باشد.

پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵

نروژ كشور صنوبرهاي سبز قسمت سوم و پاياني

مذهب جمعيت و زبان مردم نروژ

نروژ كشوري با 6/4 ميليون تن هر سال با رشد 4/0 درصدي جمعيت روبه‌رو است از نظر قومي بسياري از ساكنان اين كشور اهل شمال آلمان بوده و بيشترين مهاجران آن را مردم پاكستان سوئد عراق ويتنام و سومالي تشكيل مي‌دهند مذاهب مختلفي در نروژ وجود دارد مسيحيت و كاتوليك از مهمترين مذاهب اين كشور به شمار مي‌آيد و 5/1 درصد از مردم آن نيز مسلمان هستند

مردم نروژ دو زبان رسمي نوشتاري بوكمال و نينورسك را در مكان‌هاي اداري و رسمي مدارس كليساها و برنامه‌هاي راديويي و تلويزيوني به كار مي‌گيرند با اين وجود زبان بوكمال بيش از نينورسك استفاده مي‌شود حدود 95 درصد مردم منطقه به زبان مادري يعني نروژي صحبت مي‌كنند و البته زبان گفتاري بسياري از مردم با زبان نوشتاري آنها متفاوت است

مكان‌هاي جذاب و تاريخي

هل روستاي كوچكي واقع در استجردال نروژ است كه 352 تن جمعيت دارد و از مقاصد بزرگ گردشگري منطقه به شمار مي‌آيد مردم به بازديد از اين بخش بسيار علاقه‌مند بوده و براي تصويربرداري و عكاسي با قطار به اين روستا سفر مي‌كنند تصوير ايستگاه قطار هل به يكي از كارت‌پستال‌هاي معروف تبديل شده است گردشگران نيز پس از بازديد از روستا مي‌توانند در هتل هل اقامت گزينند.

هل به معناي شانس و خوشبختي است هر سال جشنواره موسيقي ويژه‌اي در اين روستا برگزار مي‌شود كه طرفداران بسياري را به خود جذب مي‌كند صنوبرهاي نروژ از شهرت خاصي برخوردارند اين گياه در شرايط آب و هوايي مساعد رشدي بسيار عالي دارد طول اين گياه 2/1 تا 1 اينچ بوده و در همه نواحي جز در خاك‌هاي شور رشد مي‌كند از اين گياه براي تزيين استفاده مي‌شود

پارك‌هاي ملي و مناظر جذاب و ديدني

پارك‌هاي ملي نروژ اهميت خاصي دارد و از سوي دولت و سازمان محيط زيست حفاظت مي‌شود پارك ملي جوتون هيمن و جوستدا لسبرين و سه منظره بسيار جذاب افجرداتلادالن و نارويف جرد و استول شيمن در منطقه از شهرت خاصي برخوردارند طبيعت دست نخورده و بكر نروژ هزاران گردشگر را به خود جذب مي‌كند كليساهاي استيو كه خود در فهرست ميراث فرهنگي يونسكو ثبت شده است كمك‌هاي شاياني براي ميراث نروژ داشته است

چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۵

نروژ كشور صنوبرهاي سبز قسمت دوم

حقوق بشر در نروژ

آزادي بيان و آزادي مذهب از زيرساخت‌هاي اساسي نروژ محسوب مي‌شود به طوري كه راديو تلويزيون و ديگر رسانه‌ها بدون مداخله دولت فعاليت دارند البته مجوز رسانه‌ها در صورتي صادر مي‌شود كه طيف و بازخورد وسيعي داشته باشد

در سال 2005 براي مبارزه با تبعيض ميان قبايل و زنان قوانيني تدوين شد و دولت توجه خود را به خشونت حاكم بر جامعه زنان كم‌كاري و كوتاهي سرويس‌هاي خدماتي و خشم و خشونت و قتل و جنايت متمركز كرد جوانان نروژي در 18 سالگي به 9 تا 12 ماه خدمت سربازي اعزام مي‌شوند كه البته تغييرات اخير در سيستم نيروهاي ارتش نروژ سبب كاهش نياز به سربازان شده است

وضعيت اقتصادي نروژ

كشور نروژ دومين كشور توليدكننده محصولات ناخالص داخلي در سراسر دنيا است. وضعيت اقتصادي نروژ بسيار توسعه يافته و توليدات نفت خام و محصولات الكتريسته عامل مهمي در توسعه آن به شمار مي‌آيد مكانيزم كنترل منابع نفتي از سوي مالكان دولتي صورت مي‌گيرد و هر يك از بخش‌ها براي توليد ناخالص نفت خام 78 درصد ماليات مي‌پردازند نروژ سرشار از منابع طبيعي است و نفت خام نيروي آبي و بادي ماهيگيري جنگل‌ها و معادن از منابع ويژه آن به شمار مي‌آيند

اين كشور صاحب بزرگترين استانداردهاي زندگي در جهان است بخشي از اين موضوع به دليل درآمدهاي حاصل از صنعت نفت و توليدات آن است و بخش ديگر به سياست‌هاي اقتصادي كارآمد مربوط مي‌شود به همين سبب فرصت‌هاي شغلي بسيارعالي در نروژ ايجاد شده است.در سال 2004 پنجاه درصد از صادرات نروژ را نفت و گاز تشكيل مي‌داد و در اين مدت تنها عربستان سعودي و روسيه از اين كشور پيشي گرفته‌اند

یکشنبه، اسفند ۱۳، ۱۳۸۵

نروژ كشور صنوبرهاي سبز قسمت اول






كشور
نروژ در ضلع غربي جزاير اسكانديناوي و در فاصله 1770 كيلومتري درياي شمال در امتداد درياي نروژ و در فاصله 483 كيلومتري مدار شمالگان دورتر از هر كشور اروپايي واقع شده است

كشور نروژ كمي بزرگتر از مكزيك بوده و 70 درصد از آن غيرقابل سكونت است چرا كه بخش وسيعي از آن را كوهستان‌ها رودخانه‌ها زمين باير دشت و رودخانه‌هاي يخي تشكيل مي‌دهد

اين كشور مرزهاي مشتركي با سوئد، فنلاند و روسيه دارد و همانند دانمارك و سوئد نژادهاي قديمي تيوتني در آن سكونت دارند كه پيش از اين در اروپاي شمالي مي‌زيسته‌اند در پايان جنگ جهاني اول، نروژ به سوئد و دانمارك پيوست تا همكاري‌هاي چند جانبه‌اي با يكديگر داشته باشند. اين كشور، در جنگ جهاني دوم مورد تهاجم آلمان قرار گرفت كه تا 9 آوريل 1940 ادامه داشت و پيش از آنكه نازي‌ها حكومت را به دست گيرند تا 2 ماه به مقاومت خود ادامه داد، تا اينكه پادشاه هاكونگ و دولت وي به لندن گريختند در زمان جنگ ماج ويدكان كيزلينگ نخست‌وزير نروژ بود و به‌دليل همكاري با نازي‌ها به قدرت رسيد وي در 24 اكتبر 1945 توسط مردم نروژ اعدام شد و نامش به‌عنوان خائن در تاريخ به ثبت رسيد

وضعيت اقتصادي نروژ با وجود جنگ و درگيري، بسيار توسعه يافت و در سال 1949 به عضويت سازمان ناتو درآمد در اواخر قرن بيستم، حزب كارگر و حزب محافظه‌كار درصدد به‌دست‌گيري حكومت برآمدند و درنهايت موفق به ايجاد يك دولت كوچك محلي شدند، اما در انتخابات سپتامبر 2001 شكست خوردند اين كشور به تدريج به رشد و توسعه مطلوبي دست يافت، در سال 1995 به دومين كشور صادركننده نفت پس از عربستان صعودي تبديل شد

در مارس 2000 كجل مگزبندويك پس از رأي‌گيري به نخست وزيري رسيد و پروژه نخستين ايستگاه ماشين‌هاي گازسوز را راه‌اندازي كرد

شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۵

هدف ناتو بعد از جنگ سرد چيست؟

ضمن تبريك از مواضع روشن و صريح جنبش مركز براي برنامهاي حال و آينده از خداي هميشه عاشق ايران پيروزي و سربلندي ايران و جنبش را خواستارم

به خوبي ميدانيم كه دردوران جنگ سرد چنين پيمان نظامي براي مقابله با بلوك شرقي به وجود آمده و تا فروريختن ديوار برلين ( آلمان ) هيچ عاملي اعضاي آن را متزلزل نكرد اما حالا دنياي غرب هيچ خطري از جانب بلوك شرقي احساس نميكند گرچه اين بلوك ( بلوك شرق ) هم خود بخشي از دنياي غرب شده است اما سوالي مطرح است كه با فروپشي بلوك شرق و از هم پاشيدن پيمان نظامي ورشو ( پيمانى که عنوان اصلى آن پيمان کمک متقابل اروپاى شرقى است و به سال 1955 در ورشو پايتخت لهستان منعقد شد و هدف آن کمک متقابل کشورهاى اروپاى شرقى به يکديگر است و بيشتر جنبه نظامى دارد )

جبهه گيري ناتو عليه چيست؟

روندي كه امروز از آن به عنوان گسترش ناتو ياد ميكنند شامل توسعه سازمان آتلانتيك شمالي ( ناتو ) در دو بعد جغرافيايي و كاركردي است موضوع گسترش جغرافيايي ناتو پس از حل كردن مشكل كوزوو ( در كشور سابق جمهوري صربيا كه امروزه الحاقي به كشور يوگوسلاوي است ) به وسيله اين پيمان هميشه يكي از موضوع هاي اصلي دستور كار نشست هاي مختلف ناتو و پذيرش اعضاي جديد بر اساس معاهده واشنگتن بوده است در خصوص دلايل گسترش ناتو به سمت شرق ديدگاه هاي تحليلگران چنين است كه باهم ميخوانيم

1- تحقق روند گسترش ناتو به شرق باعث تحكيم و تثبيت اقتصادي بازار آزاد و دموكراسي مورد نظر بلوك غرب در اروپاي شرقي و مركزي شده است و اين نوع توسعه و پيشرفت موجب تحريك و انگيزه بخشيدن روسيه براي روي آوردن به آن خواهد شد

2- گسترش ناتو به حورزه بالتيك اروپاي مركزي و شرق اين قاره سبب ايجاد امنيت بيشتر اروپا درخصوص منافع ايالات متحده آمريكاست

3- حضور كشورهاي حوزه بالتيك اروپاي مركزي و شرقي در قالب ناتو و تثبيت اوضاع امنيتي سياسي و اقتصادي در اين كشورها براي رسيدن به هدف اروپاي آزاد و باثبات است تا آمريكا و ناتو توان و قابليت هاي خود را در خصوص استراتژي مبارزه با تروريسم و سلاح هاي كشتار جمعي از منطقه اروپا به منطقه جديد عملياتي ( كه آسياي جنوب غربي خاورميانه و حوزه درياي خزر باشد ) منتقل كرده و ديگر نيازي به صرف انرژي خود در اروپا نداشته باشند

4- اينطور كه به نظر مياد در پرتو سياست هاي يكجانبه گرايانه آمريكا و در پيش گرفتن استراتژي حملات پيشگيرانه از سوي اين كشور سازمان ملل متحد در عمل به حاشيه رانده شده است از طرفي ديگر ناتو با رهبري آمريكادر حال تبيين نقشها و حوزه هاي عمل فراتر از گذشته و حتي به لحاظ حقوقي در تناقص با روح منشور سازمان ملل متحد است

پنجشنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۵

حسرت ميخورم

دوستان اين چند روزي بد جوري دل گرفته و ناراحت هستم اين مطلبي كه ميخوام بگم در مورد مطلب ديروز است كه با عنوان به ياد هيتلر بود بله درست حدس زديد ناراحتي من چيست هميشه شبها وقتي ميخواهم به خواب بروم با خودم ميگويم خاك بر سرت جاويد چي ميشد در زمان حيات هيتلر خدمت ميكردي و از اينجور حرفها

خداوكيلي ده دقيقه به چهره هيتلر نگاه كنيد حساب همه چيز دستتون مياد آناني كه واقعا هيتلر را پدر دوم آريايي ها ميدانند حال من را به خوبي ميفهمند حالا چرا هيتلر پدر دوم آريايي ها باشد؟

  1. در زمان حكومت رايش سوم تمام خدمات بهداشتي راه و ترابري نظامي و هر نوع كمكي كه ميتوانستند به ايران كردند
  2. هيتلر مي دانست كه ايراني ها از هم نژاد و هم خون آلماني ها است براي همين فرمان حكومت نازي را در ايران را صادر كرد تا ايران هم مثل آلمان نازي قدرتمند شود كه البته در ايران يكسري افراد نگذاشتند چنين روندي شكل گيرد ( اسنادي كه در سفارت آلمان نازي در زمان پهلوي باقي مانده اين حرف را تاكيد ميكند ) اگر ايراني ها از نژاد آريايي نبودند مطمئنا ارتش آلمان ايران را له ميكرد پس چنين نگوييد كه فقط ايران آريايي است هند و آلمان هم داداش ما هستند ( گرچه الان در آلمان با ملت ايران بدرفتاري ميكنند اين مسئله دو دليل دارد اول اينكه با گذشت 65 سال از حكومت رايش سوم آلماني ها ناآگاهانه به اين مسئله نگاه ميكنند دوم اينكه ايران را در جريان جنگ جهاني دوم مقصر ميدانند چرا كه ايران اگر جلوي متفقين را ميگرفت به طور حتم آلمان شكست نميخورد )
  3. آرزوي هيتلر تنها پيشرفت آلمان نبود بلكه خواستار يكپارچه كردن آريايي ها بود ( اين حرف را ميشود از سخنراني هايي كه در آن زمان ميگفت شنيد و صدق كرد )
  4. هيتلر اصرار ميكرد كه حداقل يهوديان از دنيا دست كوتاه شوند با رفتن يهوديان از آلمان به وضوح مشاهده ميشود كه وضعيت اجتماعي آلمان چقدر بهبود پيدا كرده است و خواستار گسترش آن بود كه اين امر در ايران با يكسري مخالفت ها روبرو شد و هيتلر چنين خطري را براي ايرانيان روشن كرد و به ايران فشار نياورد ( به خوبي ميدانيم كه در زمان پهلوي سران اسرائيل روابط خوبي با ايران داشتند و همانها بودند كه شاه را به زير كشيدند و يك روحاني مخالف خود را جايگزين كردند و حالا تازه فهميدند كه هيتلر چه ميگفت )
  5. هيتلر ماموران گشتاپو را موظف كرد كه يك بخشي براي ايران تشكيل دهند كه از پتروشيمي آبادان حفاظت كنند و مانع دسترسي منابع آن به متفقين شود و حتي اصرار كرد كه بندرها را هم تقويت كنند
  6. گوبلز وزير تبيلغات آلمان نازي به مراتب از برابر بودن فرهنگ ايران و آلمان به زبان مي آورد و عظمت ايران و پادشاه ايران به خصوص كوروش و نادرشاه را ستايش ميكرد
  7. هيتلر هيچوقت به آلماني هايي كه در ايران ساكن بودند دستور خروج از كشور را نداد چراكه ميدانست كه ايراني ها آلماني ها را مثل خودشان ميدانند ( رجوع شود به كتاب ايران و قدرتهاي بزرگ جهان )
  8. پيشواي آلمان نازي از سمبلي استفاده كرده است كه نماد مهر و محبت ايرانيان بوده است آري گردونه مهر كه هيتلر به خوبي ميدانست هر شاخه آن به چه معناست و دستور آرمي شبيه به آرم فروهر در كلاه نظامي هر فرد آلماني گذاشته شود كه در زير پاي عقاب صليب شكسته ديده ميشود ( در كتب هاي معتبر گفته شده كه شاخه هاي گردونه مهر به شامل آب آتش خاك باد كه همگي در يك كلمه خلاصه ميشود حيات )
  9. هيتلر به هرمان گورينگ پيشواي ارشد نيروي هوايي آلمان دستور داد افراد زبده را براي آموزش هواپيمايي به ايران بفرستد ( رجوع شود به كتاب روابط شوروي و آلمان )
  10. هيتلر هميشه به فكر ايران سربلند بود ( روزي كه رضا خان به خارج از ايران تبعيد شد به هيتلر خبر دادند كه چنين شده است به قدري ناراحت شد كه مقامات نازي ميگفتند هيتلر تا اين اندازه ناراحت نشده بود )