شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

سه‌شنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۹۱

عنوان کاذب ملت کورد را از کجا آورده یی؟


 احزب کومله و دموکرات کردستان  در تاریخ 31 مرداد ماه سندباصطلاح همکاری را انتشار دادند که درآن سراسر به خیالپردازی و یاوه گویی دست یازیده اند.به مصداق مثل معروف قافیه چو به تنگ آید شاعر به جفنگ آید.آشی پخته اند ودرآن هر چه دم دستشان آمده ریخته اند.ملت کردستان؛کشور کردستان ؛قانون اساسی کردستان ومشتی خزعبلات دیگر.براستی این وطن فروشان بی هویت از کدام آبشخور مسموم مینوشند و سردرآخور کدام بیگانه ای دارند که حتی فارسی را درست نمی دانند؟ باری در این رسوایی نامه و در همان مقدمه از جنبش ملت کرد!! !

در کردستان سخن گفته اند ودر همان پاراگراف اول بدفعات به ملت کرد!! اشاره کرده اند.به هر روی در ادامه در قسمت الف و در بند 2 سخن از انتخابات آزاد ملت کرد ! در میان است وجنبش رهایبخش و چه وچه و بعد تا انتها و به دفعات بر جدایی کردستان و قوم شریف کرد از پیکر میهن پای فشرده اند.حال پرسش این است که اصولأ و در طول تاریخ پر فراز و نشیب این کشور ما کی ملت کرد یا ملت لر یا ملت بلوچ و......داشته ایم؟ مگر جز این است که تمامی این اقوام شریف در طول قرنها در کنار هم و در قالب ملتی به نام ملت ایران در این ملک مشاع که ایران نامیده می شود زندگی کرده و در خوب و بد آن شریک بوده اند ؟چه اصراری به تکه پاره کردن این خاک دارید؟ به نفع کدام ارباب؟

آیا لر ؛کرد؛ بلوچ؛آذری؛بختیاری؛قشقایی؛ترکمن؛و...بدون پیشوند و یا پسوند ایران معنایی دارند؟وقتی سخن از مثلأ قشقایی در میان است ؛منظور قشقایی ایرانی ست و تنها بدین گونه است که اقوام گوناگون هویت می یابند.فقط بهمراه نام ایران .ملت شریف ایران یک واحد است ؛که در جایی لباس وگویش آذری دارد و در جای دیگر کردی و.....اما ایرانی ست وهمیشه ایرانی بوده و خواهد ماند. شما آقایان که با نقاب فدرالیزم نیات شوم خود را پوشانده اید نعل وارونه میزنید.یا معنای فدرالیسم را نمی دانید که من باور ندارم ؛ویا خوفروخته اید که گمان دارم این به حقیقت نزدیکتر است.دوستان؟! فدرالیسم یعنی به هم پیوستن اجزاء کوچک به هم و تشکیل یک واحد بزرگتر وقویتر برای به دست آوردن فرضأ استقلال از یک کشور استعماری بیگانه و...مثل آنچه در امریکا رخ داد و منجر به رهایی  ایالتهای گوناگون و پراکنده از استعمار انگلیس ودرنهایت کشور قدرتمند کنونی بوجود آمد ولی در فدرالیسم مدل شما حرکت وارونه است

یعنی شما می خواهید از یک کل به نام ایران؛به یک جزء به نام کردستان برسید.مسخره نیست؟این دیگر فدرالیسم نام ندارد بلکه تجزیه می خوانندش.دوستان!! دم خروس تجزیه از زیر عبای فدرالیسم بد جوری بیرون زده.و اما....واما طوایف شریف کرد مانند گروس ها؛ کبودوند ها ؛ یگانه ها ؛ امیرانی ها؛و دهها چون آنها؛هرگز وهرگز اجازۀ جدایی یک وجب از این آب و خاک را نخواهند داد شاید روزی کرد ها در عراق و یا سوریه و یا ترکیه بتوانند یک کردستان تشکیل دهند اما هرگز ذره ای از جغرافیای کردستان ایران در آن جای نخواهد داشت وشما و اندک هم پالکی هایتان فقط میتوانید به عنوان یک کرد بدون پیشوند یا پسوند ایرانی به آنها بپیوندید. از نظر ملت ایران هر کس با هر پیشینه ای اگر به تمامیت ارضی این ملک وملت پشت کند با سید علی خامنه ای فرقی نخواهد داشت. باور کنید.

به نوشته سرور ایرایی

یکشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۱

پیشرفت سی هفت سال پادشاهی پهلوی




وظیفه ملی و میهنی من است که آمار کوچکی از کارهای انجام شده و از پیشرفت های حاصله در مدت سی و هفت سال پادشاهی پر افتخار شاهنشاه آریامهر را از نظر شما هم میهنان گرامی و بخصوص شما جوانان امروز ایران که آینده ساز فردای ایران هستید بگذرانم گر چه هرچه نویسیم مشتی است از خروارها.

۱)
زمانی که ناصر الدین قاجار بدست میرزا رضای کرمانی در شهر ری به قتل رسید ولیعهد آن زمان مظفرالدین میرزا برای انجام مراسم تشیع جنازه و امور تاجگذاری خود احتیاج به هفده هزار تومان پول داشت که در خزانه وجود نداشت و میبایستی از دول بیگانه قرض گرفته شود ولی دولت شاهنشاهی ایران در اواخر دوران شاهنشاه آریامهر مبلغی حدود دو میلیارد دلار به دولت انگلستان وام داده بود و حدود هفده میلیارد دلار در بانکهای آمریکا و حدود بیست میلیاردلار در شرکتهای آمریکائی و اروپائی سرمایه گذاری کرده بود .

۲)
بر اثر اقدامات و تدابیر خردمندانه رضاشاه بزرگ و شاهنشاه آریامهر رشد اقتصادی و کشاورزی دولت ایران در بین سالهای ۱۹۷۴- ۱۹۷۸ به میزان چهار صد در صد افزایش پیدا کرده بود .

۳)
درآمد سرانه در ایران در۱۹۶۳ فقط ۱۷۲ دلار بوده که این رقم در سالهای ۱۹۷۸ به ۲۵۴۰ دلار رسیده بود .

۴)
طی سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۳ فراورده های صنعتی ایران در امور ساختمانی ، سدسازی، آبیاری ، تولید نیروی برق که حدود ۱/۵۸ میلیارد دلار بود به ۲۴۱ میلیارد دلار رسید .

۵ )
ایران در سال ۱۹۶۲ دارای ۲۰۰ کارخانه و کارگاه بود، در حالی که در سال ۱۹۷۸ دارای ۱۵۵۰۰ کارخانه و کارگاه شده بود هزاران طرح دیگر در دست اقدام بود که بعدها بموقع اجرا گذارده شد و رزیم جمهوری اسلامی آنرا بحساب خود میگذارد و متاسفانه مقدار زیادی از آنرا هم یا پیشکش کردند ویا پولش را پس گرفته وبحسابهای بانکی خود در کشورهای خارجی مثل سوئیس و کانادا و دیگر کشورهای اروپائی و آمریکائی واریز کرده اند.

۶ )
درآن زمان که جهان درآتش بیکاری میسوخت واین بزرگترین مشگل جهانی بود ایران حدود 2 میلیون کارگر ساده خارجی ( افغانی، پاکستانی، بنگلادشی، فیلیپینی، کره ای ) و هزاران کارگر متخصص و مهندسین ودکتر بیگانه را در خدمت گرفته بود .

۷)
میزان تولید برق در سال ۱۹۶۰ حدود ۶۸۹ میلیون کیلووات ساعت بود و در سال ۱۹۶۵ به مقدار ۱۴ میلیارد کیلووات ساعت رسیده بود .

۸)
تولید پارچه نخی د ربین سالهای ۱۹۵۵-۱۹۷۳ نه برابر شده و بمقدار ۴۹۵ میلیون متر رسیده بود .

۹)
تولید پارچه های پشمی در همین مدت از ۳/۱ میلیون متر به ۱۳ میلیون متر رسید .

۱۰)
تعداددانشجو ودانش آموز کشور که در سال ۱۹۶۴ یک میلیون ششصدهزارنفر بود در سالهای ۱۹۷۸ به ده میلیون افزایش یافته بود .

۱۱)
در سوم اسفندماه ۱۲۹۹ که سردار سپه(رضاشاه بزرگ) طی کودتای بدون خونرزیزی تهران را تصرف نمود در ایران فقط یک دبیرستان بنام دارلفنون وجود داشت در سال ۱۳۵۷ در زمانیکه شاهنشاه آریا مهر ایران را ترک نمودند، ایران دارای نه دانشگاه وسیصدوپنجاه دانشکده و مدرسه عالی بود .

۱۲)
در سال ۱۹۷۸ حدود یکصدهزار دانشجو در کشورهای خارجی در حال تحصیل بودند که ازبورس و وامهای تحصیلی که از طرف بنیادپهلوی تامین میشد استفاده میکردند .

۱۳)
تغذیه رایگان برای همه دانش آموزان در سراسر کشورکه بودجه آن مستقیما از طرف سازمان خیریه خدمات اجتماعی شاهنشاهی ایران تامین میشد.

۱۴)
تعلیمات اجباری دوره دبستان و پخش رایگان کتاب و وسایل لازم جهت فراگیری دانش آموزان نوجوان از منابع درآمد سازمان خدمات خیریه اجتماعی شاهنشاهی ایران .

۱۵)
تقسیم املاک سلطنتی بین رعایای واجد شرایط و جنبش تقسیم اراضی ( در لایحه انقلاب سفید بین شاه و ملت ).

۱۶)
طرح سپاه دانش

۱۷)
طرح سپاه بهداشت

۱۸)
طرح سپاه ترویج و آبادانی

۱۹)
و بالاخره اصل و طرح قانون حمایت از خانه و خانواده

۲۰)
پس از سالیان در از اولین بار تحت رهبری رضاشاه بزرگ و بعد از آن در اثر پیگیری محمدرضاشاه آریامهر بود که زن به آزادی کامل خود رسید و از زیر چادر و روبنده حجاب اسلامی بیرون آورده شد و حتی به آنها حق رای داده شد در صورتی که در قوانین اسلامی و غیره بآنها نسوان میگفتند و یا آنها را با مهجورین و دیوانگان مقایسه میکردند ، قبل از آن زن فقط در جامعه بصورت یک متاع و حق شخصی مرد وخانواده بود و فقط باو بصورت ماشین جوجه کشی نگاه کرده میشد و از برکت این زمان بود که توانست در جامعه امروزی سر بلند نماید و حتی توانسته بود در کلیه امور اداری وسیاسی ، و اجتماعی بدرجات بالا وحتی در ارتش بدرجه تیمساری و در شئون دولتی بدرجه وزارت برسد.

۲۱)
در همین زمان تاسیسات ذوب آهن ، تاسیسات نفتی که در زمان مصدق السلطنه بطور کلی از بین رفته بود بار دیگرنه تنها برونق قبلی خود باز گشت بلکه بجهت احتیاجات زمانی تاسیسات متعددی بآن اضافه شد، افتاد تاسسیات پتروشمی ، تاسیسات صنایع تراکتورسازی، کارخانجات هواپیماو هلیکپتر ساز، صنایع نظامی، مس سرچشمه، صنایع اتمی بوشهر، صنایع مونتاژ اتومبیل سازی، کارخانجات لوله سازی و هزاران کارگاه های یخجال ، کولر، شوفاژ، بخاری، تلویزیون، کفش و غیره بود که نه تنها تمامی احتیاجات کشور را جواب گو بود بلکه مقداری هم بکشورهای خارجی صادر میشد و این خود سبب کینه توزی ابر قدرتها و کارتلهای صنعتی جهان که همه چیز را فقط از آن خود و ملت خود میدانند ( که ای کاش ما هم کمی از آنها یاد میگرفتیم ) همچون انگلیس، آمریکا، آلمان و حتی دولت ژاپن با ایران شده بود. همین موارد بود که ایران داشت تمامی بازار صنایع آنها را در خاور میانه از دستشان میگرفت و وضیعیت اقتصادی آنها را بخطر میانداخت بطوریکه در تمام بازارهای خاورمیانه و حتی در بازارهای اروپائی با وسائل صنعتی آنها از لحاظ استحکام و زیبائی رقابت کرده و اگر بهتر نبود بطور حتم برابر میکرد . بوجود آوردن اوپک و کنترل میزان نفت جهان و بالا بردن قیمت نفت که بزرگترین اساس اقتصادی جهان سوم و کشورهای تولید کننده بود سبب ترسی بزرگ در میان کشورهای تراز اول جهان گردید، بنا بر این می بایستی هر چه زود تر جلو این موضوع مهم گرفته شود وآن هم از طریقی که مردم پسند باشد .بخاطر همین موضوع همه دستگاه ها و رسانه های عمومی در سراسر جهان از بی بی سی گرفته تا مزدورانشان در ایران و سایر نقاط گیتی بکار افتادند. و در ضمن از موضوع تعصبات مذهبی مردم بوسیله آخوندهااین عمامه بسران دست نشانده دولتهای انگلستان وامپریالیستی جهانخوار که کشته و مرده قدرت بودند و نیز از ساده لوحی بعضی ازمردم زودباور ایران استفاده شد و با دروغ و نیرنگ نظریات خود را با عوام فریبی به گروهی از مردم ایران قبولاندند پس از آن بود که ندائی سر داده شد که( شاه باید برود ) وبدین ترتیب این بزرگ یعنی بزرگترین سد موجود درراه بهم ریختن وضعیت ایران از میان برداشته شد .البته نباید از تنها گناه شاهنشاه آریامهر گذشت ( البته اگر بتوان آنرا گناه نام داد ) وآن هم عشق بیش ازحد او به ایران و ایرانی بود . زیرا او همیشه آرزوی دروازه های تمدن بزرگ ایران را در افکارش پایه گذار میکرد بهمین خاطر او سعی بر آن داشت آرزوهایش را برای ایران و ایرانی که در مدتی کوتاه که یک انسان می تواند عمر نماید همه چیزبرای ملتش مهیا سازد ولی بیخبر از آنجا که در میان همین ملت افراد نابکار زیاد بودند که از این پیشرفتها خوشحال نبوده و ستونهای حکومت و حکمرانی خود را در خطر میدیدند( همچون دستار بسران تازی صفت قرون وسطی).

حال ما هستیم که باید کلاه خود را قاضی کنیم و روح ایران دوست او را بکمک بخواهیم و دست از دودستگی و دو دوزگی برداشته و در راه ایرانی آزاد با رهبری شاهنشاه جوان ایران زمین رضاشاه دوم دست در دست یکدیگر نهاده و آخرین خواسته آن ابر مرد تاریخ ایران را لباس عمل بپوشانیم . به امید همبستگی کامل ملت ایران چه در برون مرزی و چه درون مرزی .

شنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۹۱

به عشق اسراایل میمیری؟


قابل توجه کشته مرده های یهودی ها و کشور اسراایل 
اووادیا یوسف، خاخام برجسته و رهبر معنوی حزب شاس، از یهودیان خواست که برای نابودی ایران دست به دعا بردارند!
بازم سنگ سینه اسراایل رو به سینه بزن, بازم خودتو هلاک کن واسه اسراایل باشه؟!

سه‌شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۹۱

شیخ و مست



مردی خواست به مسافرت برود،دختر مجردش را نزد امین مردم شهر و تنها شیخ و ملای آن شهر می برد تا به هنگام برگشت از او مواظبت کند.

شب شد و دختر دید شیخ بستر خود را بغل بستر خودش آماده کرد و خواست که بخوابد،دختر با زحمت توانست از دست شیخ فرار کند ،هوا خیلی سرد بود، دختر بعد از فرار هیچ لباس گرمی بر تن نداشت، توی راه دید که چند نفر دور آتیش جمع شدند… و دارند مشروب می خورند و حسابی مست کردند.
با خودش گفت، " اون شیخ بود می خواست باهام اون کارو بکنه "اینا که مست هستند، جای خود دارند. یکی از مست ها دختر و دید و به دوستاش گفت که سرتون به کار خودتون باشه، توی این صحبت ها دختر از شدت خستگی و سرما از حال میره و می افته.
یکی از مست ها میره دختر را بغل میکنه و میاره بغل آتیش تا گرم شه،یه کم بعد که دختر به هوش میاد می بینه که سالم و گرم هست و اونا دارند کار خودشونو میکنن.!
...میگه : یه پیک هم واسه من بریزین؛
می خوره و این شعر رو میگه :

از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم
خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد
ترک تسبیح و دعا خواهم کرد
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
تا نگویندکه مستان ز خدا بی خبرند!

دوشنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۹۱

آماج های اسراایل و مردم ساده دل ایران




حتماً اینروزها همه ، عربده کشی های نتانیاهو را شنیده اید و متوجه لحن تحقیری این شخص نسبت به ایران شده اید که در غالب حمله به جمهوری اسلامی ازدهان بیرون آورده.
چند رو ز پیش ، یک جوان ایرانی که تحت تاثیر بمبارانهای خبری و یکطرفه رسانه ها قرار گرفته، میگفت : اگر بین ایران و اسرائیل جنگ شود، ما باید طرف اسرائیل را بگیریم.!!!!!!
پرسیدم چرا؟
با تعجب گفت شما دیگر چرا اینرا میگویید؟ مگر شما هم طرفدار جمهوری اسلامی شده اید؟
گفتم : عزیزم ، آیا شما از اسرائیل و توطئه های یهود بین الملل علیه ایران چیزی میدانید؟
جوان به من حیران نگاه میکرد. انگار هرگز چنین چیزی بگوشش نخورده و همیشه این اسرائیل خوب و نازنین ، طرفدار سربلندی ایران بوده. اصلاً هیچوقت نشنیده بود که همین یهودیان ( صهیونیسم بین الملل ، ) چه بلایی سر ایران آوردند و چه سهم بزرگی در به وجود آمدن فتنه 57 داشتند. وچه تبلیغاتی در سراسر جهان علیه ایران و شاه براه انداختند و چگونه کابینه جیمی کارتر را بر علیه شاه تقویت کردند. و چه مقدار اسلحه به جمهوری اسلامی فروختند و چه میزان پول ایران را به جیب زدند.
گفتم : دوست عزیزم ، شما جا دارد که بجای گوش دادن به این رسانه ها که هر روز به نفع خود همه اذهان عمومی را زیر بمباران میگیرنذ، قدری سوابق را هم زیر نظر بگیرید.
بدون آنکه بخواهم با این قوم دشمنی داشته باشم که چه بسیار دوستان نازنین هم از قوم یهود دارم ، اما مجبورم که بگویم آنها از گذشته های تاریخی ،دروغ های بزرگ بر علیه ایرانی ها گفته اند و بقول معروف ، نمک خورده اند و نمکدان شکسته اند. ..بجز در باره کورش بزرگ که آنرا هم به یهوه نسبت دادند که کورش ، شبان و فرستاده اوست، در باره داریوش بزرگ ، داستان بی سر و ته دانیال و گودال شیر ها(هولوکاست) را درست کردند و در باره خشایار شا ، داستان هامان و قتل عام یهودیان (هولوکاست).و مردخای و استر را ناجی بزرگ نامیدند و داستانهای بی ارزشی در آن باره سردادند. در عهد عتیق ، پر است از داستانهای ( هولوکاست گونه ) که آشوری ها چنان کردند و بابلی ها چنان کردند و مصری ها چنان کردند. امروز هم چون جمهوری اسلامی را منفور ایرانیان دریافته اند و با آنکه بزرگترین طرف معامله با او ، خودشان بوده اند، برای آنکه ایران را تجزیه کنند و کردان تجزیه طلب را که از ایادیشان هستند و نیز حکومت باکو را که آن نیز از بازیچه هایش است و دیگر قسمت ها را برعلیه یکپارچگی ایران بزرگ تحریک و تقویت کند تا ایران بزرگی نباشد و خود سیادت همه خاورمیانه را بدست گیرد ، ساز حمله به ایران را سرداده و در این باره هم با عربهای حاشیه خلیج فارس ( برای سه جزیره ایرانی ) وارد معامله شده.
بدانید که اسرائیل ، هرگز دوست ما نبوده و نخواهد بود و این همه هیاهو علیه جمهوری اسلامی ، برای نابود کردن ایران است. زمانی که شاه ، طرح ( عاری کردن خاورمیانه و اقیانوس هند از سلاح های اتمی ) به میان آورد، همه کشور های منطقه حاضر به همکاری شدند بغیر از اسرائیل. چون او خود سلاح اتمی داشت و نمیخواست این امتیاز را از دست بدهد.و در جنگ اکتبر، وقتی نیرو های مصری به رهبری شادروان انور سادات ، به تل آویو رسیدند ، اسرائیل اعلام کرد که اگر نیروهای مصری ، یکقدم جلو تر بیایند ، قاهره را با بمب اتمی خواهند زد.

یکشنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۹۱

برنامه های شوم تجزیه طلبان پان ترک عثمانی


چندی است که در شهرهای آذری زبان شمال غربی کشورمان صدای زوزه ترک عثمانی ها به هوا رفته است, و بیم آن میرود دیگر مردم آذری زبان کشورمان با آنها هم صدا شوند که خوشبختانه این امر با مخالفت و برخورد شدید بسیاری از میهن پرستان ایران بزرگ مواجه شده است
همه مردم ایران با هر گویشی که هستند خواهشمند است به این چنین رخداد ها حساس باشند و عوامل رسانه بی بی سی و پان ترک نشین های باکو را شناسایی کنید و آنها را برانید
متنی که در پی می آید نوشته ایی از یاران دانشگاه تبریز است خطاب به سران تجزیه طلبان 

ایران از غم از دست دادن فرزندان غیورش در زمین لرزه شهرها وروستاهای تابعه هریس ، ورزقان و اهر خون می گرید. ایرانیان درانسان دوستی و رقت قلب شهره عالمند و بار دیگر ثابت کردند که اعضا یک پیک
رند .
زلزله برگ دیگری از تاریخ زرین آیین مهر و انسان دوستی و آزمون بزرگ ایرانیان رقم زدبه طوریکه جهان از این احساس غریب در حیرت است.
به عنوان نمونه ای بسیارکوچک و فارغ از صف های چندصد کیلومتری اتومبیل وکامیون های کمک های مردمی ،صف های طویل مردم در پایگاههای انتقال خون از غرب تا شرق ،از شمال تا جنوب ایران ، نشانداد که ایرانیان با احساس ترینهای این کره سرد و خاکی اند وتسکین درد مشترکمان مشاهده تصاویر یاری رسانی و همدلی مردم و مسئولین این سرزمین با مصیبت دیدگان از زلزله بود و بس.
اما همه همچون ایرانیان صادقانه ویک دل و یک صدا به فکرآسیب دیدگان از این بلای طبیعی نبودند .
زوزه گرگ های تجزیه طلب وتلویزیون وابسته به سیا درآمریکا (گوناذ تی وی) که دراین روزها دایه مهربان تر از مادرشده اند به خیال خود درتلاشند تا با سو استفاده ازپیامد های خشم طبیعی زمین ،خشمگینانه موقعیت از دسترفته و فناشده خود را بازیابند .
گرداننده اصلی این شبکه“احمد یوسفی سادات” نامداشته و شناخته شده ترین عنصر وابسته ، آلوده به رذایل اخلاقی و بازیچه دولت مستبدباکو می باشد که همچون گرگ درنده و تنها اسیر بیایان است تلاش می کند با احساسات مردم بازی کرده و افکار نژادپرستانه و تفرقه افکنانه رارواج دهد غافل از این که ایرانیان میهن دوست ترین و یااحساس ترین های این گیتی هستند.
همچنین دولتمردانی از سویي پیام تسلیت می فرستند واز سویی دیگر دلار های کثیف را به لانه گرگ های خاکستری و بویژه تلویزیون ضد مردمی“گوناذ تی وی”، روانه می کنندتا عده ای انگشت شمار ،بیفکر ، بیسواد و احساساتی را تحت تاثیر قرار داده وتشویق به آشوب طلبی و بی نظمی کنند.
اما ایرانیان که مرتب دوست ودشمن را در ورطه گذر زمان می آزمایند عناصر وابسته ای ازاین دست را نیز آزموده اند .اینان می بینند که چگونه افرادی فاسد حتی به خانواده های درگذشتگان و مجروحین آنان در یک بلای طبیعی نیز رحم نکرده و سعی در استفاده ابزاری از مردگانشان هستند که البته “اوبالی مرده خوار” روزجزای سختی در پیش خواهدداشت.





ای ایرانیان،‌ای جوانان ایرانزمین ،ای هم میهنان به هر کشوری و یا هر بیگانه‌ای که دشمنی خود را با فرهنگ ایران استوار کرده و نشان داده است، هرگز باور نداشته باشید. هر سیاستی که دشمنان ایران در سر دارند و هم اکنون به نام مردمسالاری، فدرالیسم، جمهوری ایرانی و یا اسلام بزک کرده در پشت شیشه‌های فروش گاه خود میگذارند، گامیست برای خام کردن من و شما. این بار میخواهند نام آزادی و مردمسالاری را به لجن بکشند،
بهوش باشید و بیدار که هیچ گامی‌ از سوی این جهانخوارن برای پیشرفت ،یکپارچگی،شادی و بهزیوی من و شما برداشته نشده و نخواهد شد. ایران تنها بدست پرتوان و اندیشه والای ایرانی‌ آزاد خواهد شد. هیچ ایرانی‌ نمیتواند به آزادی راستین برسد مگر از پل فرهنگ ایران گذر کرده و با جان و دل‌ به منش ایرانی باور داشته باشد. آگاه باشید و بیدار که نخشه‌های جهانخوارن آوردن جمهوری ناتوان و فدرالیسم است، دست هم به اسلام نخواهند زد،چون هم جمهوری و هم فدرالیسم و هم اسلام ،جنگ ابزار بیگانگان بوده و در آینده میباشد. کنار منشینید تا دیگران برای شما برنامه بریزند و شما کنار گود بمانید. ایران مال شماست، نه از آن دروندان ایرانستیزی که فرهنگ و بنمایه ایرانی‌ خود را فراموش کرده و به کاسه لیسی‌ بیگانگان میپردازند. ایران سامانه پادشاهی میخواهد که همه در آن با هوده(حق) یکسان و برابر با شادی و خوشی زندگی‌ کنند و کشور به پیشرفت برسد. از دشمنان خودی نشان دوری کنید، چون روان ایشان همسان روان ایرانستیزان است. بهوش باشید

جمعه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۱

پیمان نامه گلستان و خیانت بریتانیا




دوستان عزیز مدتیست که ایمیل های نادرستی برای تهییج ما ایرانیان به راه نادرست، از اینجا و آنجا میرسد که گفته میشود قرار داد گلستان یا ترکمانچای 99 ساله بوده و اینروزها به اتمام رسیده و حالا باید آن سرزمین ها را از روسها و یا دیگران پس بگیریم و چون ما را می شناسند که اهل تحقیق و مطالعه نیستیم، میدانند که زود گول میخوریم ، همانطور که میبینید بسیاری باورکرده اند و دست بدست میچرخانند و گاهی هم دم از تاریخ دانی میزنند که باید چنین و چنان کرد و این باعث میشود که ما ایرانیان را جهانیان آدم های نا آرامی بدانند و باور کنند که مردمی متجاوزیم. این بخش از معاهده گلستان را از ویکی پدیا گذاشتم تا دوستان عزیزم آگاهی از چند و چون آن قرار دادهای ننگین و تاریخ آن داشته باشند و نیز خیانت ها و خباثت های انگلیس را هم ببینند.
................................................................

معاهده گلستان در سال ۱۸۱۳ (میلادی بین ایران و روسیه امضا شد).
هم زمان با فعالیت‌های گاردان فرانسوی برای تقویت قوای نظامی ایران، به دنبال قتل تسی تسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گوداوویچ (Goudawitch) افتاد.
گوداوویچ در سال ۱۲۲۳ ه. ق به صورت ناغافل به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد.
در سال ۱۲۲۵ه .ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روسها شورش کرد و جمع زیادی از روسها را به اسیری گرفت و عازم تهران کرد. این روزها (۱۲۲۶- ۱۲۲۵ه .ق) مقارن با خروج گاردان از ایران و ورود هیات نظامی انگلیسی به ایران است.
در این زمان روسها خواستار صلح با ایران شدند با این شرط که سرزمین‌های متصرفه در تصرف آنها باقی بماند و نیز ایران به آنها اجازه عبور از داخل کشور برای حمله به عثمانی را بدهد. دولت قاجاری ایران این تقاضا را نپذیرفت.
پس از ورود سرگور اوزلی به علت رابطه دوستی که میان انگلیس و روسیه ایجاد شده بود در پی آن شد که بین ایران و روسیه، صلح برقرار کند و خواستار آن بود که افسران انگلیسی که در سپاه ایران بودند از جنگ باروسیه دست بردارند.
جنگ به اصرار عباس میرزا ادامه یافت و سپاه ایران در محل اصلاندوز کنار رود ارس مقیم شدند. در این هنگام روس‌ها غافلگیرانه به اردوی ایران حمله کردند. اگرچه سپاه ایران مقاومت زیادی نشان دادند اما به علت اختلافاتی که بین سپاه ایران پیش آمد، نیروهای ایرانی مجبور به عقب نشینی به سمت تبریز شدند.
یکی از عللی که موجب شکست قوای ایران شد این است که همواره دولت قاجار به یک دولت بیگانه اعتماد و دل می‌بست و انتظار داشت آن دولت از سرزمین ایران حفاظت و مراقت بکند. گاهی به فرانسه اعتماد می‌کردند گاهی به انگلیس و زمانی هم به روسیه. چون عباس میرزا در گذشته فتوحاتی کرده بود که انگلیس منافع خود را در خطر می‌دید انگلیسی‌ها در صدد بودند که به نحوی جلوی طولانی شدن جنگ‌های روسیه وایران را بگیرند.
بهمین دلیل با نیرنگ‌های گوناگون ضمن تهییج ایلات ایرانی آنها را به شورش واداشتند، از سوی دیگر اصرار داشتند که ایران قرارداد صلح با روسیه را امضا کند.
فرمانده سپاه روسیه پس از فتح اصلاندوز، آذربایجان را از هر دو طرف مورد تهدید قرار داد. در این زمان ترکمانان خراسان نیز سر به شورش گذاشتند. در این میان شاه ایران که درصدد آماده کردن سپاهی برای سرکوب نیروهای روسیه بود به علت اوضاع ناآرام در چند جبهه تقاضای صلح کرد. انگلیسی‌ها از یک سو با ایران قرار داد داشتند که در مواقع خطر سربازهای انگلیسی در لباس ایرانی با دشمن بجنگد. ولی پس از ورود سرگور اوزلی و رابطه دوستی که با روس‌ها بوجود آورده بود و قراری که با روس‌ها بسته بود سربازان خود را از جبهه‌ها فراخواند و ضعف قوای نظامی ایران، شورش‌های محلی و نا بسامانی در آذوقه و مهمات فتحعلی شاه قاجار را مجبور به صلح با روس‌ها کرد.
میرزا ابوالحسن ایلچی به عنوان نماینده و سرگور اوزلی نیز به عنوان واسطه ازتهران عازم روسیه شدند. دولت روسیه نیز چون در این زمان سخت گرفتار درگیری و کشمکش باناپلئون بناپارت بود از رسیدن سفیر روسیه و تقاضای صلح استقبال کرد. قرارداد صلح درقریه گلستان از محال قره باغ منعقد شد. این عهدنامه به وساطت و شفاعت سرگور اوزلی، نماینده روس ردیشچوف (ردیشخوف) در مقام فرماندهی نیروهای گرجستان و نماینده تهران میرزا ابوالحسن خان ایلچی به تاریخ ۲۹ شوال (۱۲۲۸ه .ق) در یازده فصل و یک مقدمه امضا شد.
از جمله مناطقی که از ایران جدا شد عبارت‌اند از:
قره باغ
گنجه
شکی
شیروان
قوبا
دربند
باکو
هرجا از ولایات تالش را که بالفعل در تصرف روسیه بود.
داغستان
گرجستان

شنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۹۱

روزی برای پشیمانی



آنها همواره به من و پیشگویی‌های من می‌خندیدند. از آن کسانی‌ که آن روزها می‌خندیدند، امروز دیگر کمتر کسی‌ میخندد و آنها هم که امروز میخندند نیز به زودی چیزی برای خنده نخواهند داشت.
آدولف هیتلر ۸ نوامبر ۱۹۴۲

پنجشنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۹۱

مصدق ملی یا توده ایی یا کمونیست؟



به زبان خیلی ساده ما که نفهمیدیم مصدق کمونیست بود؟ مجاهد بود؟ فدایی بود؟ ملی بود؟ (مذهبی بود) یا با باد بود؟ مجاهدین ۸ سال کشور و مردمان را به زیر آتش گلوله گرفتند کمونیست ها ایرانمان را تکه تکه کردند و هنوز هم تجزیه ایران را به رفراندوم میگذارند فداییان هم که سردستشون نواب صفوی قاتل کسروی بود این وسط هر چه خائن و مزدور بیگانه هستند از مصدق طرفداری میکنند ما که نفهمیدیم موضوع از چه قراره اگر کسی از شماها میداند به ما هم بگوید مصدق اگر ملی است نباید کمونیست هایی که ایران را به تجزیه میگذارند ازش طرفداری کنند مصدق اگر وطن پرست است نباید مجاهدین که ۸ سال پا به پای صدام آتش به سر مردم و کشورمان ریختند ازش طرفداری کنند مصدق اگرمردم دوست بود نباید به نواب صفوی نامه بنویسد و از او به خاطر قتل احمد کسروی تشکر کند!!؟؟؟