شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

دوشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۹۲

زاد روز فرود فولادوند



زادروز استاد گرامیم فرود فولادوند را به دوستاران، هواداران و خانواده ایشان شادباش میگویم .
شش سال از ناپدید شدن فرود فرلادوند می گذرد. شش سال است که او به همراه ۲ تن از یاران انجمن پادشاهی ایران در ترکیه بدست رژیم جمهوری ددمنش اسلامی ربوده و بداخل کشور برده شدند . فرود فولادوند برایمان همچون استاد و پدری مهربان بود. او ما را از برزخ شک و تردید نجات داد و شمعی جلوی راهمان افروخت که هیچگاه راهمان را گم نخواهیم کرد. راه ایران، راه نیاکان، راه زرتشت و کوروش و فردوسی....
آری، شمعی که او در تاریکی هزاره ما افروخت، چنان روشنگر بود که ما را از خواب غفلت "بحران هویت" بیدار کرد و آن بیدادی را که در این 1400 سال اخیر بر پیکره ایران عزیزمان رفته بود را به ما نشان داد. همان تاریخی که با همت قدرتهای جهانی و با خرج شدن منابع ملی این مرز و بوم بر علیه فرهنگ ملی خودش، توسط مثلث "روحانیون، دولتمردان و سرمایه داران" تلاش شده بود تا درپشت غبارهایی از موهومات مدفون شود و زنگاری از اندیشه های خرافی بر آن بنشیند، و در یک کلام، تاریخ را دگرگونه به فرزندان این مرز و بوم نشان دهند.
آری، او با دانش سرشار خود و مهری که در دل به این فرهنگ آبا و اجدادی داشت، آغاز به پژوهش کرد. عمر خود را صرف زنگار زدایی از تاریخ به عمد پنهان شده میهن اهورایی مان کرد و شمعی افروخت که آفاق را بسوخت و آتش بر جان همه میهن پرستان زد. آتش عشق به میهن که مانند ققنوسی دوباره از خاکستر خود پدید آمد. او آمد تا ایران بماند. او آمد تا نگذارد دستهای پشت پرده هویت ملی ما را مصادره کنند و فرهنگ دروغین تازی را بر ما چیره گردانند. او فرزندی از تبار فیروز نهاوندی و بهزاد همدانی و بهمن جاذویه و... بود، او فرزند ایران زمین، جگر سوخته از ویرانی میهن بود...
آری، او سوشیانت هزاره ما بود. همانگونه که ایرانبان فردوسی بزرگ سوشیانت هزاره پیشین بود و عمر خود را فدا کرد تا ایرانی زبانش را که بخشی از هویت ملی اوست، از دست ندهد، ایرانبان فرود فولادوند نیز سوشیانت هزاره ما بود و عمر خود را فدا کرد تا ایرانی تاریخ پدریش را که بخشی از هویت ملی اوست فراموش نکند.
اکنون او در میان ما نیست و ما از دانش بیکرانش محرومیم. دستهای انیرانی او را از ما گرفت. آنها که در طول این هزاره ها سر ستیز با این فرهنگ غنی و مهر آریایی داشته و دارند، او را از ما گرفتند. چه کسی پاسخگوی میهن پرستان است؟ او یک تن نبود، او یک تاریخ بود، ... چه کسی پاسخگوی ماست؟ در این شش سال، هیچکس پاسخگوی این جنایت نبوده، ولی ما با آن جنایتکاران می گوییم، که استاد زنده است و تا ابد زنده خواهد ماند، زیرا که اندیشه او زنده است، زیرا که ایران زنده است و تا ابد زنده خواهد ماند. در درازنای تاریخ، هر بار دلاورانی از ایران زمین برمیخیزند و مانند پروانه با عشق گرد آتش شمع می گردند و پر و بال میسوزانند تا ایران زنده بماند.
همانگونه که ایرانبان فردوسی می فرماید:
بر آوردم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
ایرانبان فرود فولادوند نیز کاخی از دانش و روشنگری ساخت که هرگز با تلاش دشمنان ایران زمین از میان نخواهد رفت.
ایران نخواهد مرد، تا ایرانبانان زنده اند.
پاینده ایران
رزیتا
سخنگوی انجمن پادشاهی ایران

یکشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۹۲

پیروزی مذاکرات ژنو, مردم ایران را تحقیر کرد






آنقدر جام زهر ارثیه خمینی را <<سید علی گدا>> دیر بالا کشید تا این <<کاپیتولاسیون>> در ژنو و نه در ترکمانچای بر ایران تحمیل شد.
این متن که در پایین آمده، بخشی از توافق نامه ایست که <<جواد ظریف>> آنرا پیروزی ملت ایران نامید.!!!
فتحعلیشاه هم توسط عباس میرزا، یک چنین پیروزی ای برای ایران آفرید.
هیچ ملتی و مردمی دردنیا به اندازه ملت و مردم ایران، برای این حکومت ننگین جمهوری اسلامی بیگانه تر نیست. همه دنیا از کارهای اینان میتوانند با خبر باشند، اما ملت ایران چون بیگانه است، به ضرب چماق نباید از هیچ موضوعی سر در آورد.
این مهم نیست که امروز جلوی جفتک اندازی جمهوری سیاه را میگیرند.
مهم اینست که اینها قراردادی را از طرف ملت ایران به امضاء رسانیدند که تا دنیا دنیاست، ملت ایران ، آنرا باید تحمل کند و قدمی نتواند به جلو بگذارد. در چشم انداز آینده ایران هم که ابرمردی چون <<<<<<رضا شاه بزرگ>>>>> دیده نمیشود تا این قرارداد <<کاپیتولاسیون>> را در آتش بیاندازد و لغو کند و شخصیت ملت ایران را به خود باز گرداند.
 *******************************

توقف پیشرفت برنامه ایران و عقب نشاندن بخش‌های کلیدی

تعهد ایران به توقف غنی سازی بالای ۵ درصد:‌

-توقف هرگونه غنی سازی اورانیوم بالای ۵ درصد و برچیدن تجهیزات غنی سازی تا این درصد خاص.

تعهد ایران به خنثی سازی ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی:‌

-ایران باید در فاز اول، ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی خود را تا زیر ۵ درصد رقیق سازد و یا آن را به شکلی درآورد که برای غنی سازی بیشتر مناسب نباشد.

تعهد ایران به توقف پیشرفت در زمینه ظرفیت غنی سازی:‌

-ایران نباید هیچ گونه سانتریفیوژ جدیدی از هیچ نوعی را نصب کند.

-ایران نمی‌تواند هیچ گونه سانریفیوژی از نسل جدید را برای غنی سازی اورانیوم نصب یا استفاده کند.

-ایران باید حدود نیمی از سانتریفیوژهای نصب شده در نطنز و سه چهارم سانتریفیوژهای نصب شده در فردو را بدون فعالیت بگذارد تا به این ترتیب این تجهیزات نتوانند در غنی سازی به کار روند.

-تولید سانتریفیوژ محدود به جایگزین‌سازی تجهیزات آسیب‌دیده شود تا به این ترتیب ایران نتواند از فرصت شش ماهه برای ساخت و انبار کردن تجهیزات سانتریفیوژ استفاده کند.

-ایران نباید تاسیسات غنی سازی جدید احداث کند.

تعهد ایران به توقف پیشرفت در زمینه افزایش ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی:‌

-ایران تعهد می‌دهد تا ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی خود را افزایش ندهد، به این ترتیب در پایان دوره شش ماهه مقدار ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی نسبت به اول دوره بیشتر نخواهد بود، و هر گونه اورانیوم ۳.۵ درصدی جدید به اکسید تبدیل خواهد شد.

تعهد ایران به توقف پیشرفت فعالیت‌ها در اراک و در بخش پلوتونیوم. ایران متعهد است تا:‌

-راکتور اراک را از فعالیت خارج کند.

-به راکتور اراک سوخت‌رسانی نکند.

-تولید سوخت برای راکتور اراک را متوقف کند.

-هیچ‌گونه آزمایش مضاعف سوخت برای راکتور اراک انجام ندهد.

-هیچ‌گونه قطعات اضافی تجهیزاتی را در اراک نصب نکند.

-هیچ‌گونه سوخت و آب سنگین را به محوطه راکتور منتقل نکند.

-هیچ‌گونه تاسیساتی که قادر به بازفرآوری باشد احداث نکند. بدون بازفرآوری، ایران نمی‌تواند پلوتونیوم را از سوخت مصرف شده جدا سازد.

شفافیت کامل و نظارت سرزده از برنامه هسته‌ای ایران

ایران متعهد می‌شود تا:‌

-به بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی روزانه تاسیسات نطنز و فردو بدهد. این دسترسی روزانه به بازرسان مجوز می‌دهد تصاویر ضبط شده در دوربین‌های مداربسته را مرور کنند تا کار نظارت ‌جامع و همه‌جانبه باشد. چنین اجازه‌ای امکان شفافیت بیشتر در کار غنی‌سازی در این تاسیسات را فراهم می‌سازد و زمان لازم برای حذف هرگونه عدم تعهد از جانب ایران را کوتاه می‌کند.

-به آژانس امکان دسترسی به تجهیزات مونتاژ سانتریفیوژ را بدهد.

-به آژانس امکان دسترسی به محل تولید قطعات دورانی و تجهیزات انبارشده سانتریفیوژ را بدهد.

-به آژانس امکان دسترسی به معادن و استخراج اورانیوم را بدهد.

-‌اطلاعات طراحی راکتور اراک را ارائه دهد. این امر دیدگاه انتقادی به راکتور اراک را فراهم می‌آورد که قبلا میسر نبود.

-امکان بازرسی‌های مکرر از راکتور اراک را فراهم آورد.

-اطلاعات و داده‌های کلیدی مورد درخواست در پروتکل الحاقی توافقنامه پادمانی آژانس و کد اصلاح شده ۳.۱ را ارائه دهد.

مکانیزم راستی‌آزمایی

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای اجرای بسیاری از راستی‌آزمایی‌ها فراخوانده خواهد شد تا به شکل همزمان با بازرسی‌های دائم در ایران پیش برود. به‌علاوه، کشورهای ۵+۱ و ایران متعهد به تاسیس یک کمیسیون مشترک برای کار با آژانس برای نظارت بر اجرای و رسیدگی به مسائلی هستند که ممکن است پیش بیاید. کمیسیون مشترک همچنین با آژانس کار می‌کند تا تفاهم‌نامه‌ای از نگرانی‌های قبلی و فعلی را با توجه به برنامه هسته‌ای ایران، تهیه کند، از جمله درباره بعد احتمالی نظامی برنامه اتمی ایران و همچنین فعالیت‌های ایران در پارچین تحقیق کند.

امتیازهای محدود، موقتی، و قابل بازگشت به ایران

در ازای گام‌های بالا از سوی ایران، گروه ۵+۱ امتیازهایی محدود، موقتی و قابل بازگشت را به ایران می‌دهد و همزمان بخش گسترده‌ای از تحریم‌ها، از جمله بر نفت، مروادات مالی، تحریم‌های بانکی مانند سابق باقی می‌مانند. اگر ایران از انجام تعهداتش برنیاید، امتیازها را لغو می‌کنیم. گروه ۵+۱ بویژه متعهد است تا:‌

-اگر ایران تحت این توافق و در چارچوب نظام سیاسی خود از تعهداتش پیروی کند، برای مدت شش ماه تحریم‌های جدید مرتبط با برنامه‌ اتمی را تحمیل نکند.

-برخی تحریم‌های اعمال شده بر طلا و فلزات قیمتی، بخش صنعت اتومبیل ایران، و همچنین صادرات پتروشیمی ایران را به حالت تعلیق درآورد. به این ترتیب در واقع حدود ۱ و نیم میلیارد دلار عایدات نصیب ایران می‌کند.

-مجوز بازرسی‌ها و تعمیرات مرتبط با ایمنی در داخل ایران را برای خطوط هوایی خاص ایرانی صادر کند.

-خرید نفت ایران را در حد فعلی نگاه دارد که در واقع ۶۰ درصد کمتر از دو سال پیش است. ۴.۲ میلیارد دلار حاصل از این فروش به شکل اقساط به ایران منتقل می‌شود به شرطی که ایران به تعهداتش عمل کند.

-۴۰۰ میلیون دلار از سرمایه‌های دولتی ایران را مستقیما به موسسات آموزشی شناخته‌شده در کشورهای ثالث منتقل کند تا هزینه تحصیل دانشجویان ایرانی پرداخت شود.


از این نشست چند درس را یاد گرفتیم:
1.معنی نرمش قهرمانه

2.امریکا هیچ غلطی نمیتونه بکنه
و اینکه که مردم ساده لوح ما مصدق دیگری را رو نمایی میکنند
این سومین جام زهری هست که در طول 35 سال عمر جمهوری سرکشیده میشود
مفاد توافق تحمیلی رو خوندم خیلی افتضاح بود
اگر شاه بود فکر میکنید چیکار میکرد؟

دوشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۹۲

چیدمان تصویری بخشی از مصاحبه اشپیگل با شاه



شیوه چیدمان تصویری و انتخاب تصاویر افزوده بر متن گفتگوی محمدرضا پهلوی با اشپیگل دارای بار رسانه‌ای خاص خود می‌باشد.
این دو صفحه بخشی از مصاحبه شاه ایران با هفته نامه اشپیگل می‌باشد. مصاحبه‌ای که در سال ۱۹۷۴ میلادی و در پی بحران نفتی آن دوران انجام و منتشر شده است. این دو صفحه با عکس‌هایی از محمد رضا شاه پهلوی و کشور ایران مصور گردیده‌اند. در قسمت بالا تصویری از محمد رضا پهلوی هنگام ادای نماز و در حال سجده قرار داده شده است. تصویر مقابل آن ملک فیصل، حکمران وقت عربستان سعودی را در حال انجام عبادت نشان می‌دهد.


از لحاظ بعد و بررسی رسانه‌ای سمت و جهت این تصاویر که به صورتی روی در روی می‌باشند، یکی در حالت سجده و دیگری در حالت نشسته، دارای یک بار نهفته پیام‌رسانی می‌باشد. شاید زیرنویس کنایه‌آمیز این تصاویر مطلب را روشن‌تر سازد: «فیصل مسلمان، محمد رضا پهلویِ مسلمان هنگام عبادت: ما آریایی هستیم و شما آلمانی‌ها هم آریایی هستید.» عبارت استفاده شده در این زیرنویس برگرفته از سخنان شاه ایران طی این مصاحبه می‌باشد. اما شیوه به‌کارگیری از آن و پیوند با تصاویر است که کنایه و طعنۀ خاص خود را به همراه دارد.

در قسمت پایین دو تصویر دیگر از تانک‌های مرکز زرهی و سوار ارتش ایران در کنار دهقانان ایرانی قرار داده شده‌اند. در این چیدمان تصویری جهت و سمت تانک‌های ارتش ایران به سوی تصویر دهقانان می‌باشد. اصولاً در کنار یکدیگر چیدن این دو عکس خود پرسش برانگیز و البته دارای پیام رسانه‌ای ویژۀ خویش می‌باشد. برای تکمیل این ابزار پیام‌رسانی زیرنویسی نیز به آن افزوده گشته که شامل این عبارت می‌باشد: «دهقانان ایرانی، تانک‌های ایرانی: من به هیچ کس نبایستی وابسته باشم.» فراز استفاده شده در این زیرنویس نیز برگرفته از سخنان شاه ایران طی این مصاحبه می‌باشد. انتخاب چنین تصاویری شاید تا حدودی سعی در مطرح کردن تضادهای موجود در ایران و به رخ کشیدن آن‌ها را داشته باشد.


 ترکیب این تصاویر با زیرنویس‌های طعنه‌آمیز نیز جلوه‌ای دیگر از این ترفند رسانه‌ای منتقدانه، اما از نوع منفی آن، در بازتاب سخنان و نظرات می‌باشد. بازتاب پویا و بی‌طرفانه در کنار عکس دهقانانی که با ابزاری ساده به کشت و کار مشغول هستند، تصویری از کشاورزانی که با تراکتور به این کار می‌پردازند، قرار می‌دهد. در نیمه نخست دهۀ پنجاه خورشیدی کشاورزی مکانیزه در قالب برنامه‌های «کشت و صنعت» گام‌های نخستین خود را برمی‌داشت. یکی از نمونه‌های توانا و موفق در این زمینه شرکت کشت و صنعت «یک و یک» در دشت مرغاب (استان فارس – مرودشت، تخت جمشید) است که برای بسیاری از ایرانیان در آن دوران نامی آشنا و گویای کیفیتی ممتاز بود.( با سپاس فراوان از هزار واژه)

یکشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۲

گفتگوی اشپیگل با شاه ایران بخش ششم و پایانی


بخش پایانی گفتگوی هفته‌نامۀ اشپیگل با شاه ایران به نکاتی می‌پردازد که اصول بنیانی جامعۀ غرب را تشکیل می‌دهند. در رأس همۀ آن‌ها مردم سالاری غربی و آزادی موجود در آن جوامع است که بحث را شکل می‌دهد. شاه ایران ضمن اشاره به این جوانب، دیگر معیارهای جوامع غربی را نیز به زیر سؤال می‌برد. بخش دیگر این گفتگو به ضرر و زیان وارده بر ایران توسط غرب اختصاص دارد. شاه ایران با برشمردن نمونه‌های تورم اعمال شده بر ایران از مطرح نشدن آن‌ها توسط رسانه‌های غربی انتقاد می‌کند و صریحاً تداوم توسعه رفاه کشورهای صنعتی از طریق چپاول نفت ارزان قیمت را منتفی و خاتمه یافته می‌داند. محمد رضا پهلوی از به راه اندازی رآکتورهای هسته‌ای ایران و تلاش برای بهره گیری از انرژی خورشیدی سخن می‌گوید. و سرانجام شاه ایران بر این نکته صحه می‌گذارد که ایران هر چه زودتر خود به خریدار نفت خام تبدیل خواهد شد.

پیش‌درآمد مندرج در فهرست مطالب هفته‌نامۀ اشپیگل پیرامون نکات برجسته در مصاحبه با شاه ایران - دوران بحران نفتی دهۀ هفتاد میلادی.
اشپیگل: اعراب همیشه ادعا می‌کنند که قادر به ردیابی و یافتن مقصد نهایی نفتی را که فروخته‌اند، هستند.
شاه: ما شنیده‌ایم که محمولۀ تانکرهای نفتی در پهنۀ دریاهای آزاد سه بار خریده و فروخته شده‌اند و کشتی‌ها مسیر خودشان را تغییر داده‌اند. چه کسی می‌خواهد بداند که آن‌ها سرانجام کجا پهلو می‌گیرند؟

اشپیگل: با این اوصاف اعراب ادعا می‌کنند که آن‌ها دارای سیستمی هستند که بندر و مقصد نهایی را قابل تشخیص می‌سازد.
شاه: آیا آن‌ها دارای یک سیستم تجسس، ردیابی و نظارت ماهواره‌ای هستند؟ این واقعاً دشوار است که کنترل به صورتی دقیق انجام شود. اما شما همیشه از این سوی قضیه صحبت می‌کنید. شما همیشه از بالا بردن میزان قیمت نفت توسط ما صحبت می‌کنید. شما هیچ‌گاه از بالا بردن بهای کالاها و اجناس خودتان ذکری به میان نمی‌آورید. آیا می‌دانید که ما چه بهایی برای فرآورده‌های پتروشیمی می‌پردازیم؟ شما هرگز علاقه‌ای به این مسئله نشان نداده‌اید. چقدر از بهر ما به ثروت خودتان اضافه می‌کنید؟ آیا می‌دانید که ما برای شکر چه قیمتی را می‌پردازیم؟ این برای شما جالب نیست. برای سیمان؟ این هم برای شما جالب نیست. برای برخی از فرآورده‌های پتروشیمی قیمت‌ها پنج برابر شده‌اند، در برخی موارد حتی سی برابر.

اشپیگل: اما شما حالا دیگر نفتتان را می‌فروشید. نفتی که هزینۀ تولید هر بشکۀ آن ۱۰ تا ۲۰ سنت است را با بهای هفت دلار و یا بیشتر می‌فروشید. ● من امیدوارم که شما مرا جدی بگیرید. من رآکتورهای هسته‌ای خود را به راه می‌اندازم، من آماده هستم در امور تحقیقاتی پیرامون بهره‌گیری از انرژی خورشیدی با هر کسی همکاری داشته باشم؛ و من خرید نفت خام را آغاز خواهم کرد. این سود و بهره‌ای نامتعارف در مقایسه با آنچه که در کشورهای غربی معمول است، می‌باشد.
شاه: اما شما می‌دانید که این ذخائر طی سی سال آینده رو به پایان می‌گذارند. اگر ما روند امروز را دنبال کنیم، پس از گذشت سی سال ما بایستی چه کنیم؟ ما مراکز هسته‌ای خودمان را بزودی زود به راه خواهیم انداخت، به همان زودی که شما نیز به دنبال انجام آن هستید. من اگر می‌توانستم همین فردا نفت می‌خریدم.
اشپیگل: جدی؟
شاه: من امیدوارم که شما مرا جدی بگیرید. من رآکتورهای هسته‌ای خود را به راه می‌اندازم، من آماده هستم در امور تحقیقاتی پیرامون بهره‌گیری از انرژی خورشیدی با هر کسی همکاری داشته باشم؛ و من خرید نفت خام را آغاز خواهم کرد. اما از سوی دیگر در مقاله‌ها و نوشته‌هایتان این پرسش‌ها را هیچ‌گاه مطرح نمی‌کنید، فقط اینکه بهای نفت افزایش یافته است. برای چه و به چه دلیل؟ من دلیل آن‌را به شما می‌گویم. هیچ‌گاه این پرسش از سوی شما مطرح نشده که چرا شما خودتان بر نفت خام این همه مالیات می‌بندید. برای اینکه شما می‌خواهید در کشورتان این جاده‌ها و اتوبان‌های زیبا را داشته باشید. از درآمد (جیب) ما. چرا؟

اشپیگل: در پایان ...
شاه: در پایان من میل دارم که به شما بگویم که در هر صورت هدف این نیست که از غرب انتقام گرفته شود. چرا که ما، همان طوری که من به شما گفتم، روزی عضو باشگاه (کلوپ) شما خواهیم شد. قضیۀ ما در این جهت است که روابط بین کشورهای جهان صنعتی و کشورهای تولید کنندۀ نفت بازنگری شده و نظم و ترتیبی جدید پدید آید. ما گفته‌ایم که دوران نفت ارزان قیمت به پایان رسیده است. ما بایستی اضافه کنیم که دوران چپاول و تاراج سپری شده است.

اشپیگل: در این تردید و پرسشی نیست.
شاه: برعکس، این خود دارای مفهومی گسترده‌تر است. شما از طریق چپاول نفت ارزان قیمت جامعه‌ای رفاه‌زده داشته‌اید و در پی آن نیز جامعه‌ای آسان گیر که در آن تقریباً همه چیز آزاد بود و از این آزادی سوءاستفاده گردید.


اشپیگل: چه چیزهایی به نظر شما مظاهر سوءاستفاده از آزادی هستند؟
شاه: چگونه توانسته یک ایرانی در جهت منافع یک قدرت بیگانه به کشورش خیانت کند؟ چگونه توانسته یک ایرانی در یک پایگاه فلسطینی دوره آموزشی را طی کرده، بازگشته و به هواپیماربایی دست بزند؟ چرا شما اجازه می‌دهید که این افراد، تروریست‌ها، در مونیخ، در پاریس و آتن حضور داشته باشند؟ طی دوران پس از جنگ جهانی دوم بسیاری از ایده‌آل‌های انسانی رها شده و به فراموشی سپرده شده‌اند. اما کسی چه می‌داند، شاید آن‌ها دوباره برگردند؛ اگر که شما برای مایحتاج زندگی خود به کار کردن مجبور شوید، از آنجایی که گذران زندگی بدون کار کردن امری آسان بوده است.

اشپیگل: جامعۀ صنعتی غرب بر پایه کار سخت استوار گردیده است و امروز همچنان بر این بنیان استوار است. و شما خودتان تلاش بر این دارید که به یک جامعۀ صنعتی تبدیل شوید، با تمامی این به اصطلاح معایب و ایرادات آن.
شاه: آری، اما بدون معایب شما، بدون ضعف‌های شما.

اشپیگل: آیا شما هراسی ندارید که برخی از این عواقب اجتناب ناپذیر هستند؟
شاه: شاید این‌طور باشد. اما نه تا آن هنگامی‌که من زنده هستم. نه تا آن هنگامی‌که من می‌توانم از آن پیشگیری و جلوگیری کنم.

اشپیگل: اعلیحضرتا، ما برای این گفتگو سپاسگزاریم.



کلامی چند پیرامون این مصاحبه

محمدرضا پهلوی مصاحبه‌های فراوان و متعددی را با خبرنگاران داخلی و خارجی داشته است. انگیزه اساسی برای انتخاب و انعکاس این مصاحبه اشپیگل با شاه ایران حجم، کیفیت و شیوۀ پردازش موضوعات در روند آن می‌باشد. در کمتر مصاحبه‌ای می‌توان این تنوع موضوعی را یافت. نکتۀ دیگر بی‌پرده سخن گفتن شاه ایران طی این مصاحبه است. این امر شاید تا حدود زیادی به مقطع زمانی (جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل) مربوط باشد که موضعی قدرتمند را برای ایران به ارمغان آورده بود. از سوی دیگر ایران با در اختیار گرفتن رهبری اوپک عملاً توانمندی خود را در دیکته کردن خواست‌هایش به دیگران نشان داده بود. شیوه‌ای که محمدرضا پهلوی در بیان اظهارات خود در پیش گرفته بود، شیوه‌ای ناخوشایند برای مخاطبان غربی او محسوب می‌شود. از این روی است که رسانه‌های غربی محمدرضا پهلوی را به بلندپروازی، جاه طلبی متهم و او را فردی مغرور، متکبر و خودخواه معرفی می‌کنند. خاطرات تلخ دوران جنگ جهانی دوم و پلیدی قوای متفقین در نادیده گرفتن بی‌طرفی ایران در یاد محمد رضا پهلوی ماندگار بود. برای شاه ایران زدودن خاطرات اشغال ایران توسط بیگانگان تنها یک راه داشت: توانمند ساختن ایران در همۀ ارکان و در کوتاه‌ترین مدت ممکن. پشت سر گذاشتن دوران تلخ درماندگی و دستیابی به شکوهی که شایسته ایران و ایرانیان است. گویی که هنگام برخاستن آن سیمرغ خفته از زیر خاکستر فرا رسیده ... اما خیزش این سیمرغ از پس آن خاکستر چنان آتشی را برافروخت که لهیب آن تمامی آرزوها و آرمان‌ها را در خود فرو برد. تا که دگر بار دشمنان این مرز و بوم به دست افشانی پرداخته و راه چپاول ایران را از طریقی دیگر ادامه دهند.


همایون ف.

برگرفته از: هفته‌نامه اشپیگل
با سپاس فراوان از هزار واژه

شنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۲

گفتگوی اشپیگل با شاه ایران بخش پنجم


بار سنگین سیاست راهبردی شاه برای پیشبرد اقتصاد ایران در میان رسانه‌های غربی نیز با ناخرسندی فراوان روبرو شده بود. ایجاد دگرگونی بنیادی در پهنۀ اقتصاد ایران طی گذشت یک نسل و بهره‌گیری از فناوری پیشرفته غربی بدون تأثیر پذیری از افکار آن جوامع، محور اصلی این برنامه محسوب می‌شدند. سخن از «ایسم»ها است و عدم توانایی کاربردی آن‌ها در جوامع امروزی. برای بر پا سازی ایران نوین گویی بایستی نسخه‌ای ایرانی، توسط ایرانیان، بر پایۀ اندیشۀ ایرانی تهیه و به کار گرفته شود. همچنین شاه ایران به بیان دیدگاه خود پیرامون جای و مکان ایران در جهان آینده می‌پردازد؛ جهانی که با دگرگونی بنیانی روبرو خواهد بود و بازیگرانی نوین را در عرصۀ معادلات بین‌المللی تجربه خواهد کرد. محمدرضا پهلوی صریحاً در برابر احتمال هجوم نظامی کشورهای غربی برای دسترسی به منابع نفتی ایران نیز هشدار می‌دهد. واکنش ایران قاطعانه خواهد بود: «این اتفاق نخواهد افتاد. چرا که در این صورت همه چیز به آسمان خواهد رفت.»

دیدار ویلی براندت صدراعظم آلمان غربی به همراه همسرش از ایران و ملاقات با محمدرضا شاه پهلوی و همسرش فرح پهلوی در تهران - دهه پنجاه خورشیدی
صدراعظم آلمان مهمان شاه ایران – دهۀ پنجاه خورشیدی
ویلی برانت به همراه همسرش در کنار شاه و شهبانوی ایران طی دیداری در تهران برای گسترش مناسبات اقتصادی ایران و آلمان غربی.
اشپیگل: اعلیحضرتا، شما یک‌بار گفتید که ایران در عرض مدت کوتاهی به یکی از پنج کشور پیشرفته و قدرتمند جهان تبدیل خواهد شد.
شاه: بیایید بگوییم پس از گذشت یک نسل.

اشپیگل: این تخمین و پیش نگری شما بر چه پایه‌ای استوار است؟
شاه: تلاش، کوشش و کارمایۀ (انرژی) مردم ما؛ کشورداری ما، صرف‌نظر از ... همین دیروز ما برخی تظاهرکنندگان را دیدیم. خودتان تصورش را بکنید، ایرانیان – اگر که آن‌ها واقعاً ایرانی بودند – ایرانیانی که علیه رهبر خودشان تظاهرات می‌کردند؛ پس از این همه اقدامات که ما برای کشورمان انجام داده‌ایم! این کشورداری است که ما در سرزمینمان داریم: همه پشتیبان دستگاه و دولت هستند، با جان و دل. ما با تروریست‌ها روبرو هستیم، شما با تروریست‌ها روبرو هستید. در آلمان شما خودتان نیز با دار و دستۀ «بادر» (Baader) روبرو هستید.

اشپیگل: برای اینکه به پرسشمان دربارۀ پنج کشور قدرتمند جهان بازگردیم: شما چین را به حساب نمی‌آورید؟
شاه: من هیچ نامی نبردم، اما معمولاً بایستی ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی باشند ...

اشپیگل: چین نه؟
شاه: خب، من اگر می‌گویم «قدرت»، منظور من توان کوبندۀ نظامی نیست. در سال ۱۹۸۰ چین بیش از یک میلیارد نفر جمعیت خواهد داشت. اصولاً چگونه می‌توان نیازهای یک جامعۀ پیشرفتۀ ۱٬۵ میلیارد نفری را به نحو مطلوب برآورده و ارضاء کرد؟ ● مردمان ما انسان‌هایی کوشا، جویای دانش و مشتاق آموختن هستند؛ در این امر اصلاً تردیدی نیست. ما دارای سنن و رسوم خودمان هستیم، ما تاریخی بسیار کهن داریم – تاریخی ۳۰۰۰ ساله. چرا ما بایستی از دیگران تقلید کنیم؟ باری. من نمی‌دانم چه سرانجامی روزی در انتظار ژاپن خواهد بود، چرا که ژاپن ذغال سنگ ندارد، آن‌ها نفت‌سنگ هم ندارند، آن‌ها نفت ندارند، آن‌ها هیچ چیزی ندارند، مطلقاً هیچ چیز. نقاط ثقل و اهمیت در جهان به صورتی بنیانی جابجا خواهند شد. کسی چه می‌داند، شاید برزیل به یکی از پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا تبدیل شود. آیا می‌دانید که میزان رشد واقعی اقتصاد ما طی سال جاری بالغ بر ۲۰ درصد خواهد شد؟ این در بسیاری از مقیاس‌ها یک رکورد جهانی محسوب می‌شود. حداکثر آنچه که ژاپن داشته ۱۶ درصد بوده است. ده سال دیگر ما آنی خواهیم بود که شما امروز هستید، شما (آلمانی‌ها)، فرانسوی‌ها یا بریتانیایی‌ها.
اشپیگل: ده سال دیگر؟
شاه: اوه، آری. تنها مشکل ما این است که افراد فنی و متخصص تربیت کنیم.

اشپیگل: کشورهای غربی برای دستیابی به استانداردهای امروز نسل‌ها را پشت سر گذاشته‌اند. و شما باور دارید که می‌توانید به صورت جهشی این مدت زمانی را طی کنید؟
شاه: آری. مردمان ما انسان‌هایی کوشا، جویای دانش و مشتاق آموختن هستند؛ در این امر اصلاً تردیدی نیست. از افراد خودتان بپرسید که در کشورمان کار می‌کنند. و ما همه گونه دستاویز و انگیزه هم داریم. ما دارای سنن و رسوم خودمان هستیم، ما تاریخی بسیار کهن داریم – تاریخی ۳۰۰۰ ساله. چرا ما بایستی از دیگران تقلید کنیم؟

اشپیگل: و فناوری غربی؟
شاه: شما برای کاوش و تحقیقات میلیون‌ها دلار هزینه کرده‌اید و پس از سال‌ها کار فراوان و دشوار به کشف برخی چیزها نائل شده‌اید. چرا ما نبایستی از این نتایج برداشت کنیم؟ البته که ما همه این چیزها را برگرفته و خواهیم پذیرفت؛ و آنچه را که برای ما مفید فایده و خوب است را نیز نگاه خواهیم داشت. و همچنین ما در موقعیتی هستیم که توانایی توسعه و پردازش ایده‌های خودمان را نیز داریم. همه این «ایسم»ها، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، کمونیسم و غیره کهنه شده‌اند؛ ۱۰۰ سال، ۱۵۰ سال قدمت دارند و با ایده‌آل‌های انسانی تطابق ندارند. این‌ها با پیشرفت تکنیک مطابقت ندارند و فاقد هم‌خوانی با دوران معاصر ما می‌باشند.


اشپیگل: اعلیحضرتا، شما یک‌بار گفتید که چنانچه کشورهای غربی بخواهند به تغییر اصول بنیانی معاملات نفت بر خلاف آنچه که مد نظر شما می‌باشد روی بیاورند، آن‌ها یک چیز را فراموش کرده‌اند: همانا اینکه شما می‌توانید به سادگی منابع نفتی را مسدود کرده و ببندید. شما گفتید که ما بدون درآمدهای نفتی هم می‌توانیم زنده بمانیم و با شیر بز به گذران زندگی بپردازیم، آنچنان که قرن‌ها آن‌را انجام داده‌ایم. اما جهان صنعتی بدون نفت محکوم به نابودی و مرگ است. آیا شما نباید با این هراس روبرو باشید که کشورهای صنعتی ترجیحاً سرانجام به جای مردن به نبرد روی بیاورند و نفت خام – این عصارۀ حیاتی – را با زور و جبر نظامی به دست بیاورند؟
شاه: این اتفاق نخواهد افتاد. چرا که در این صورت همه چیز به آسمان خواهد رفت.

اشپیگل: آیا احساس نمی‌کنید که مغرب زمین و مشرق زمین ناگهان در پهنۀ یک جدال تاریخی قرار گرفته‌اند؟
شاه: من فکر نمی‌کنم که چنین ابعادی را به خود گرفته باشد، چرا که نفت همچنان فراهم خواهد بود.

اشپیگل: حداقل در وضعیت کنونی. در ۲۳ دسامبر (۱۹۷۳) اعراب تهدیدات اولیه خودشان مبنی بر کاهش سی درصدی تولید نفت برای ماه ژانویه را پس گرفتند. میزان این کاهش اکنون بایستی در حدود ۱۵ درصد باشد. به نظر شما علت بروز این تغییر چه چیزی بوده است؟
شاه: دلایل متعددی می‌تواند وجود داشته باشد. از جمله اطلاعاتی که وزرای آن‌ها طی سفرهایشان به اروپا و ایالات متحده آمریکا کسب کرده‌اند.

اشپیگل: شاید این تحریم فقط یک سراب بوده است؟
شاه: ایالات متحده آمریکا به این نتیجه رسیده است که واردات نفتی آن کشور هرگز کاسته نخواهد شد. من گزارش مربوط به آن‌را یک ماه پیش دیده‌ام.

ادامه دارد ...

همایون ف.

برگرفته از: هفته‌نامه اشپیگل

با سپاس فراوان از هزار واژه

جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۹۲

گفتگوی اشپیگل با شاه ایران بخش چهارم


خاورمیانه، روابط اعراب و اسرائیل، نفت و موضع ایران در این خصوص مواردی هستند که این بخش از مصاحبه اشپیگل با محمدرضا شاه پهلوی را در بر می‌گیرند. استفاده از نفت به عنوان یک سلاح راهبردی در آن دوران نگرانی بسیاری از کشورهای غربی را برانگیخته بود. امروز این سلاح اقتصادی در جهتی معکوس به کار گرفته می‌شود و تحریم‌های نفتی موجب محدودیت عرضۀ نفت خام ایران و کاهش درآمدهای حاصله شده‌اند. اما پیش از هر چیز دیگر این معضل بیت‌المقدس است که همچنان پا بر جای مانده است. اشغال بیت‌المقدس توسط رژیم صهیونیستی اسرائیل موجب تشدید تشنج در اوضاع خاورمیانه گردید. شاه ایران به بیان تفاوت بنیانی موضع اعراب نسبت به قضیه بیت‌المقدس می‌پردازد. دیدگاهی که انعکاس آن از سوی اشپیگل از دید رسانه‌ای با طعنه خاصی همراه است.

بازدید محمدرضا شاه پهلوی از یکی از اماکن مقدس اهل تشیع و همراهی روحانیون
محمدرضا پهلوی در کنار روحانیون
تعدادی از روحانیون محمدرضا شاه پهلوی را هنگام زیارت و بازدید یکی از اماکن مقدس اهل تشیع همراهی می‌کنند.
اشپیگل: این موضع گیری متضاد را چگونه توجیه و بیان می‌کنید؟ بین کشورهای مسلمان حالتی خاص از همبستگی وجود دارد؛ اما از سوی دیگر به نظر می‌رسد که میزان اهمیت مسئله اورشلیم (بیت‌المقدس) برای شما در مقایسه با ملک فیصل حکمران عربستان سعودی یکسان نیست؟
شاه: این مسئله بیشتر به شخصیت و کاراکتر مربوط می‌باشد. پیش از هر چیز دیگر ما نبایستی فراموش کنیم که چه جاذبه‌ای اورشلیم (بیت‌المقدس) برای تمامی مسلمانان جهان دارد. دوم اینکه ملک فیصل از همان ابتدا نمایندۀ کشورش در سازمان ملل متحد بود و ما همه میدانیم که اورشلیم پیش از سال ۱۹۴۷ میلادی به عنوان یک شهر بین‌المللی شناخته و معرفی شد. مسلمانان چطور می‌توانستند این را بپذیرند که بناهای مقدسشان در دست غیر مسلمانان باشند؟ این به همان اندازه غیرعادی است که رم (واتیکان) توسط یک دین غیر مسیحی به اشغال درآمده باشد. و شما چگونه خودتان چنین امری را می‌پذیرید؟ ملک فیصل گفته است که پیش از آنکه بمیرد بایستی یک‌بار دیگر در اورشلیم (بیت‌المقدس) عبادت کرده و نماز بگذارد.

اشپیگل: اما شما نفت را به عنوان یک سلاح نمی‌پذیرید که مقاصد سیاسی یا مذهبی مانند تصاحب اورشلیم (بیت‌المقدس) را دنبال کنید؟
شاه: نه، فقط چنانچه من خودم درگیر جنگ باشم، برای کشور خودم. اما اکنون ما از صلح و آشتی صحبت می‌کنیم. به کار گرفتن این سلاح می‌‌تواند خطرناک و بیهوده باشد، چرا که اگر کسی یک‌بار به آن عادت کرد، دیگر قابل استفاده و به‌کارگیری نخواهد بود.

اشپیگل: پرسش و مسئله همبستگی میان مسلمانان همچنان باقی است. ● اما البته که شما وابسته هستید؛ برای اینکه شما مرتکب اشتباهی شدید که شما را به بدترین نوع تاراجگر و استعمارگر (مستعمره‌چی) تبدیل کرد، حتی شاید بدون اینکه خودتان به آن فکر کرده و متوجه آن شده باشید. اعلیحضرتا، شما یک‌بار گفته‌اید: «اعراب می‌گویند، ما مسلمان هستیم. اما ما آریایی هستیم.» معنای این چیست؟
شاه: معنا و منظور این است که اعراب سامی هستند. این امر بسیار، بسیار عجیب و غیرعادی است: یهودیان سامی هستند و اعراب نیز سامی می‌باشند. ما آریایی هستیم و شما آلمانی‌ها آریایی هستید.
اشپیگل: بنابراین اتحاد و پیوندهای مذهبی، آن چنانکه کشورهای عربی ادعا می‌کنند، قوی و محکم نیستند؟
شاه: نه، برای اینکه شما ببینید؛ آن‌ها میگویند: «ما اعراب». آن‌ها نمی‌گویند: «ما مسلمانان». شش، هفت برابر اعراب مسلمان، مسلمانان غیر عرب در جهان وجود دارند.

اشپیگل: شما گفتید که نفت به عنوان سلاح بایستی فقط یک‌بار بکار گرفته شود، چرا که نمی‌توان از آن به طور دائم و همیشگی استفاده کرد. آیا در میان کشورهای صادر کنندۀ نفت این احساس آزاردهنده پدیدار نشده است که تمدن صنعتی و پیچیده غرب چه از روی بخشش یا از روی خواری به هر صورت در برابرشان تسلیم شده است؟
شاه: بخشش یا خواری – من دقیق و درست نمی‌دانم. به خاطر اینکه به این آسانی‌ها نمی‌توان پایه‌ها و اصول دنیا را تهدید کرد و به لرزه درآورد. من فکر می‌کنم که برای هر کسی روشن می‌باشد که این کار را به آسانی نمی‌تواند انجام دهد.

اشپیگل: اما برای مردم اروپای غربی این بسیار تکان دهنده (شوک) بود که ناگهان متوجه شوند تا چه حد ما همگی به نفت خاورمیانه وابسته هستیم.
شاه: اما البته که شما وابسته هستید؛ برای اینکه شما مرتکب اشتباهی شدید که شما را به بدترین نوع تاراجگر و استعمارگر (مستعمره‌چی) تبدیل کرد، حتی شاید بدون اینکه خودتان به آن فکر کرده و متوجه آن شده باشید. اما آنچه که شما با نفت ارزان قیمت نیز انجام دادید، دقیقاً نتیجۀ کنونی را حاصل آورد. هیچ کس متوجه این امر نبود.

اشپیگل: بر اساس پاره‌ای گزارشات علائمی برای بروز هراس و پریشانی پدیدار شده‌اند: برای مطرح کردن درخواست بهای بالای نفتی که شما آن‌را ترجیح داده بودید، رهبران اعراب تعلل فراوان از خود نشان دادند.
شاه: فقط یک نفر. برخی از آن‌ها حتی می‌خواستند که بهای بیشتری داشته باشند و مابقی نرخی را دنبال کردند که ما پیشنهاد کردیم.

اشپیگل: این یک نفر (از سوی) عربستان سعودی بود؟ آقای یمانی؟
شاه: آری.

اشپیگل: شما موضع عربستان سعودی را چگونه بیان و توجیه می‌کنید؟
شاه: (لبخند می‌زند)

اشپیگل: آیا احساس عدم اطمینان از اینکه کشورهای غربی توانایی و کشش رویارویی با افزایش بهای نفت را دارند، وجود داشت؟
شاه: من بایستی سکوت کنم، برای اینکه هر کسی حق داشتن عقیده خود را دارد.




ادامه دارد ...



همایون ف.
با سپاس فراوان از هزار واژه


برگرفته از: هفته‌نامه اشپیگل


پنجشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۹۲

گفتگوی اشپیگل با شاه ایران بخش سوم


استفاده از درآمدهای نفتی برای صنعتی کردن ایران قسمت عمدۀ برنامه ایجاد دگرگونی در کشور را تشکیل می‌داد. جلوۀ خاص این برنامه‌ها در هدفمندی آن‌ها بمنظور دستیابی به وضعیت عدم عرضه و فروش نفت خام در بازارهای جهانی می‌باشد. بر اساس این برنامه‌ها فرآورده‌های پرارزش و گران‌قیمت نفتی هستند که بایستی روزی از سوی ایران به کشورهای خریدار عرضه و جایگزین فروش نفت خام بشوند. با تمامی این اوصاف دعوت به سرمایه‌گذاری و همکاری مشترک با کشورهای غربی نمادی بر ایجاد پل دوستی از روی تفاهم است. در ادامۀ مصاحبۀ محمدرضا پهلوی با هفته‌نامۀ اشپیگل مسائل امنیتی ایران و خاورمیانه مطرح می‌شوند. مسائلی که امروز به شکلی مشابه اما از زاویه‌ای دیگر جهان را به خود مشغول ساخته‌اند: خلیج فارس، شیخ‌نشین‌های کوچک کرانۀ جنوبی این شاخاب همیشه ایرانی، تنگۀ هرمز و همچنین قضیۀ پیچیدۀ بیت‌المقدس. و به این ترتیب است که شاه ایران صریحاً به سرمایه گذاری برای توسعۀ صنایع نظامی ایران نیز اشاره می‌کند.
بازدید محمدرضا شاه پهلوی از صنایع نظامی )دفاع) ایران به همراه سران ارتش در دهه پنجاه خورشیدی
بازدید شاه از صنایع نظامی ایران - دهۀ پنجاه خورشیدی

محمدرضا پهلوی همراه با سران ارتش ایران از دستاوردهای صنایع نظامی (دفاع) ایران بازدید می‌کند.

اشپیگل: اعلیحضرتا، شما به بیان این مطلب پرداختید که تا زمانی که هنوز امکان بهره‌برداری از منابع سرشار ذغال سنگ وجود دارد، نفت بسیار با ارزش‌تر از آن است که به منظور گرم کردن و تولید نیروی برق برای روشنایی به هدر داده شود. آیا شما نگران نیستید که سیاست شما مبنی بر افزایش قیمت نفت، کشورهای غربی را به ایجاد یک طرح نوین در زمینۀ انرژی گرایش بدهد – با استفاده از سنگ نفت‌زا، نفت شن، انرژی اتمی و یا مایع سازی ذغال سنگ؛ تا به این ترتیب، پیش از آنکه شما بتوانید با پول نفت کشورتان را کاملاً پیشرفته کنید، از وابستگی خود به شما بکاهند؟
شاه: شما نمی‌توانید این کار بکنید. تا پیش از سال ۱۹۸۵ شما قادر به استفاده و ساخت رآکتورهای تولیدکننده سریع (Breader) و انرژی اتمی حاصله از آن نخواهید بود.

اشپیگل: این کاملاً درست است. اما شما نیز در سال ۱۹۸۵ بایستی همچنان به فروش نفت خود ادامه بدهید.
شاه: به چه شکل و فرمی؟ من نفت خود را به شکل فرآورده‌های پتروشیمی خواهم فروخت. من به شما آسپرین خواهم فروخت. من به شما پروتئین خواهم فروخت. در آن زمان من به شما دیگر نفت خام نخواهم فروخت.

اشپیگل: فرآورده‌های پتروشیمی را نیز می‌توان از نفتی به دست آورد که از استخراج نفت موجود در سنگ‌های نفت‌زا یا نفت شن‌ها حاصل می‌شود.
شاه: آیا شما در آلمان دارای نفت شن هستید؟ شما در آلمان ذخائر نفت شن ندارید.

اشپیگل: نه، اما کانادا برای نمونه دارای این ذخائر می‌باشد.
شاه: نفت حاصله را بایستی شما وارد کنید. این برای شما هزینه‌ای مشابه در بر خواهد داشت.

اشپیگل: این موجب وابستگی بیشتر ما از آمریکای شمالی خواهد شد.
شاه: چرا نه وابسته به ما؟ به همین دلیل است که من به شما پیشنهاد همکاری در یک طرح مشترک با ظرفیتی بالغ بر پانصد میلیون بشکه در کشورم را عرضه می‌کنم.
اشپیگل: همه این‌ها شامل یک طیف گسترده می‌باشد: طرح‌های مشترک، معامله با فرآورده‌های پتروشیمی،

● من دوستانی دارم و حتی سعی می‌کنم دوستان بیشتری داشته باشم، اما ما نمی‌توانیم فقط به پیمان‌های دوستی تکیه و اعتبار کنیم. چه بسا زمانی در تنگنا تنها گذاشته شویم. من نبایستی (اجازه ندارم) به کسی وابسته باشم، مگر به خودمان.

پیشرفت منابع نوین انرژی، برپا ساختن یک صنعت خودروسازی. آیا قصد ندارید که درآمدهای نفتی را در صنایع نظامی کشورتان سرمایه‌گذاری کنید؟
شاه: اوه، البته.

اشپیگل: چرا شما در حال حاضر این همه پول برای امور تسلیحاتی هزینه می‌کنید؟ ۲۶٬۷ درصد از بودجه کشورتان. دشمن در کجاست؟
شاه: خب، این دقیقاً مانند این است که پرسیده شود، چرا آلمان یا فرانسه این همه پول برای تسلیحات خرج می‌کنند.

اشپیگل: برای اینکه آن‌ها با همسایگانی در شرق اروپا روبرو هستند که منظور و اهدافشان همیشه روشن و آشکار نبوده است.
شاه: آیا آن‌ها به شما حمله خواهند کرد؟

اشپیگل: امیدواریم که این‌طور نباشد.
شاه: پس چرا آن‌ها (آلمان یا فرانسه) این پول را هزینه می‌کنند؟ من دقیقاً به همین دلیل است که پول و هزینه صرف می‌کنم. من ابداً قصد ریسک و مخاطره را ندارم. من دوستانی دارم و حتی سعی می‌کنم دوستان بیشتری داشته باشم، اما ما نمی‌توانیم فقط به پیمان‌های دوستی تکیه و اعتبار کنیم. چه بسا زمانی در تنگنا تنها گذاشته شویم. و یک چیز دیگر: آیا با این نکته موافق هستید که جنگ ماه اکتبر علیه اسرائیل یک رویداد غیرمنتظره بود؟ (جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل – سال ۱۹۷۳ میلادی) حجم و میزان تسلیحات و کیفیت سلاح‌هایی که علیه اسرائیل به کار گرفته شده بودند -- آیا شما و یا اسرائیلی‌ها انتظار بروز چنین وضعیتی را داشتید؟ همه متعجب و غافلگیر شده بودند. به همین دلیل من هیچ مخاطره و ریسکی را بر خود روا نمی‌دارم. من نبایستی (اجازه ندارم) به کسی وابسته باشم، مگر به خودمان.

اشپیگل: آیا در منطقه خلیج فارس مشکل امنیتی وجود دارد؟
شاه: نه به صورت مستقیم. امکان وقوع آن وجود دارد، چرا که حالتی نامتعارف و غیرعادی مستولی است، چرا که در برخی از این کشورهای ثروتمند، مانند تعدادی از این شیخ‌نشین‌ها، پول و ثروت فراوان وجود دارد؛ اما جمعیتی بسیار کم. قاعدتاً بایستی همچون بهشت باشد، اما آنچنان که از قرائن برمی‌آید فعالیت‌های خرابکارانه و مخفیانه فراوانی در حال روی دادن هستند.

اشپیگل: آیا ایران در سوی دیگر خلیج فارس وارد عمل خواهد شد، اگر در یکی از این کشورها وضعیت به کنترل اوضاع توسط نیروهای تندروی پان عربی منجر شود؟
شاه: این امر به دشواری قابل تصور است، مگر اینکه این کشورها خودشان از ما درخواست دخالت و میانجیگری کنند. من پیشنهاد یک پیمان منطقه‌ای را عرضه کرده‌ام، یک توافق‌نامه، یک قرارداد، هر طوری که اسم آن را می‌خواهید بگذارید؛ با هدف تضمین امنیت، استقلال و خود گردانی این منطقه. تا به الآن ما هیچ‌گونه پاسخی دریافت نکرده‌ایم. گذرگاه ورودی به خلیج فارس برای ما مسئلۀ مرگ و زندگی است. باز نگه‌داشتن این گذرگاه با یا بدون همکاری سایرین. این پاسخی دیگر به پرسش شماست که چرا ما این همه پول برای امور دفاعیمان هزینه می‌کنیم.

ویدئو کلیپ: رزمایش نیروهای ارتش ایران در دهۀ پنجاه خورشیدی

اشپیگل: در حاشیه خلیج فارس برخی از این شیخ‌نشین‌های کوچک قرار دارند که با درآمدهای نفتیشان در مجادلات منطقۀ خاورمیانه دخالت می‌کنند. در اروپا این هراس وجود دارد که چه بسا بعضی از این شیخ‌نشین‌ها در این فکر باشند که میلیاردها دلار، مارک و یا پوند خود را برای تهدید سیستم پولی غرب به کار بگیرند و به این ترتیب در مجادله با اسرائیل بهره و برد سیاسی حاصل کنند.
شاه: خب، من به طور دقیق نمی‌دانم. ببینید، فراسوی این قضیۀ یهودیان نکته‌ای وجود دارد بسیار احساسی. اورشلیم (بیت‌المقدس) در قلب هر مسلمانی جای دارد. اگر این مشکل حل بشود، و من امیدوارم که طی کنفرانس ژنو این اتفاق بیفتد، دیگر اصلاً دلیلی وجود ندارد که این شیخ‌نشین‌های کوچک به آن کاری بپردازند که شما از آن واهمه دارید.

اشپیگل: همین چندی پیش رهبر لیبی، قذافی، اقدام به فراخوانی برای انقلاب علیه «جنایت صلح یک‌جانبه با اسرائیل» کرد.
شاه: من این را از رادیو شنیدم. اما شما نبایستی همه آنچه را که آقای قذافی می‌گوید جدی بگیرید.

اشپیگل: ما باید او را جدی بگیریم، چرا که بخش بزرگی از نفت مصرفی ما در آلمان توسط او عرضه و تأمین می‌شود.
شاه: در این خصوص، آری. اما او باز هم نفت خودش را به شما خواهد فروخت و با وجود بر این باز هم چنین چیزهایی را خواهد گفت. او هیچ‌گاه بس نمی‌کند.

ادامه دارد ...



همایون ف.



برگرفته از: هفته‌نامه اشپیگل

چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۹۲

گفتگوی اشپیگل با شاه ایران بخش دوم


بخش‌های از این مصاحبه مفصل بیشتر به یک مباحثه تبدیل شده‌اند که این امر به روشنی نشان‌دهنده ناخرسندی و آشفته‌خاطری موجود در جوامع غربی آن زمان می‌باشد. آشفته‌خاطریی که از گفته‌های محمد رضا شاه پهلوی برای ایجاد دگرگونی بنیادی در ساختار اقتصاد ایران نشئت گرفته بود. برای برخی از افراد این گفتار شاه ایران نشانه جاه طلبی و بلندپروازی وی و برای گروهی دیگر نمادی برای سر برافراشتن مجدد ایرانیان و آغاز دورانی متفاوت بود. این بخش از گفتگوی محمدرضا پهلوی با هفته‌نامۀ اشپیگل به توسعۀ صنعتی ایران، بالا بردن میزان رفاه اجتماعی ایرانیان و همکاری ایران با کشورهای غربی برای دستیابی به این اهداف اختصاص دارد.
بازدید محمدرضا شاه پهلوی از کارخانجات ایران ناسیونال در تهران با همراهی محمود خیامی - سال ۱۳۴۶ خورشیدی
خط تولید خودروی پیکان - سال ۱۳۴۶ خورشیدی

محمد رضا پهلوی با همراهی محمود خیامی مدیر کارخانجات ایران ناسیونال از خط تولید پیکان بازدید می‌کند.

اشپیگل: ما از نقشه‌های شما پیرامون ایجاد یک صنعت خودروسازی در کشورتان مطلع شده‌ایم. برای ما اتخاذ این تصمیم در این برهۀ زمانی غیرعادی به نظر می‌رسد. در زمانی که برای مثال صنایع خودروسازی کشور ما به واسطۀ کمبود نفت و بهای بالای آن دچار مشکلات فراوانی شده‌اند. زمانی که ذخائر نفتی رو به پایان بگذارند، این خودروها چگونه به حرکت در خواهند آمد؟
شاه: ما دو دلیل مناسب و خوب برای برپاساختن یک صنعت خودروسازی در کشورمان داریم. دلیل نخست این است که هیچ کشور دیگری در دنیا قادر به تولید کردن فولاد با بهایی که ما قادر به تولید آن هستیم، نیست. چرا که ما دارای ذخائر آهن و گاز هستیم و به این ترتیب ما می‌توانیم فولاد را با بهایی تولید کنیم، معادل نیمی از آنچه که شما برای تولید آن هزینه مصرف می‌کنید. دلیل دوم وجود جاده‌ها و فاصله‌های طولانی در کشور ما می‌باشد. کشوری کوهستانی که در همۀ نقاط آن نمی‌توان از خودروهای برقی (الکتروموبیل) استفاده کرد. جمعیت کشور ما طی ده سال آینده بالغ بر چهل و پنج میلیون نفر خواهد گشت، ده سال دیگر ما دارای توان خریدی کلان خواهیم بود. در آن هنگام ما همان درآمد سرانه‌ای را خواهیم داشت که شما امروز در آلمان فدرال دارید.

اشپیگل: آیا در نظر دارید که خودروهای خودتان را هم در بازار جهانی عرضه کنید؟
شاه: چرا که نه؟ برای اینکه چه کسی می‌تواند با قیمت‌های ما رقابت کند؟

اشپیگل: اما وضعیت موجود در بازار نفت همه این نقشه‌ها را باطل نخواهد ساخت؟
شاه: نه در آن حد. از آنجایی که در شهرها خودروهای برقی جایگزین خودروهای بنزینی خواهند شد، یا نیروی محرکۀ وسایل نقلیه عمومی به موتورهای برقی تبدیل خواهد شد. مونوریل یا اتوبوس‌های برقی به کار گرفته خواهند شد. و اضافه بر همه این‌ها در دوران تمدن بزرگ که در برابر مردم ما قرار دارد، حداقل دو یا سه روز تعطیلات در هفته وجود دارد.

اشپیگل: دو یا سه روز تعطیلات در هفته؟
شاه: آری. این امر بایستی روی بدهد. با خودکار شدن صنایع (اتوماسیون) و افزایش جمعیت این امر بایستی روی دهد.
اشپیگل: وقوع این امر تنها می‌تواند حاصل همکاری صنعتی در سطح بین‌المللی باشد. چه نقشی می‌تواند آلمان (غربی)

● ما برای همیشه یک کشور درجه سوم یا چهارم و عقب مانده نخواهیم ماند، ما به صنعتی کردن کشورمان خواهیم پرداخت. و اگر ما این کار را انجام بدهیم، از صنایع خودمان حفاظت و پشتیبانی خواهیم کرد.

در این قضیه ایفا کند؟
شاه: ما با خوش‌آمد گویی حضور شما را در اجرای یک پروژه مشترک پذیرا خواهیم بود، پروژۀ یک پالایشگاه با ظرفیتی بالغ بر ۲۵ میلیون تن همراه با فراورده‌ها و مشتقات مربوط به آن. به دنبال این پروژه، برای نمونه شرکت هوخست می‌تواند به خوبی یک میلیارد دلار در توسعه تأسیسات و کارخانجات سرمایه‌گذاری کند تا به تولید آنچه بپردازد که تاکنون در آلمان تولید کرده است یا اینکه اضافه بر تولیدات خود در آلمان بایستی تولید کند.

اشپیگل: شما در گذشته هنگام انعقاد قرارداد و همکاری با شرکت‌های آلمانی همواره با مشکلاتی روبرو بوده‌اید، برای نمونه با کارخانجات فولکس واگن که به آن‌ها پیشنهاد احداث کارخانجات تولیدی در کشورتان را داده بودید. این‌طور که به نظر می‌رسد فولکس واگن علاقه‌ای نشان نداده بود.
شاه: بهتر بود که آن‌ها آمده بودند. اگر آمده بودند به جای آنچه که امروز به دست می‌آورند، بهره و سودی بالغ بر پنج درصد عایدشان می‌شد.

اشپیگل: همچنین گفته می‌شد که شرکت دایملر – بنز یک‌بار از روی احتمالات و ترس از ضرر و زیان خود را حتی از یک سرمایه‌گذاری محدود دو یا سه میلیون مارکی کنار کشیده بود.
شاه: آن سرمایه‌گذاری برای یک کارخانۀ تولید بدنه خودرو (پرس) بود.

اشپیگل: آیا به نظر شما صنایع آلمان به طور کلی دچار ترس و احتیاط برای سرمایه‌گذاری در کشور شما بوده است؟
شاه: نه، نه، صنایع آلمان دچار ترس از سرمایه‌گذاری در کشور من نبوده است. صنایع آلمان فقط خیلی دچار تمرکز و علاقه به سرمایه‌گذاری در کشور خودش است.

اشپیگل: وضعیت معاملۀ کلان گازی که شما آن‌را به کشورهای غربی پیشنهاد کرده‌اید در چه حالی است؟
شاه: ما دو حفاری آزمایشی دیگر را در منطقه کنگان انجام خواهیم داد و چنانچه این کاوش‌ها انتظارات ما را برآورده سازند، ما می‌توانیم با اطمینان خاطر بگوییم که ما در میان سایر کشورهای جهان دارای بزرگ‌ترین ذخائر گازی هستیم، بدون هیچ شک و تردیدی. این ذخائر به حدی بزرگ هستند که ما به راحتی می‌توانیم ۴۰ میلیارد متر مربع گاز طبیعی به اروپا صادر کنیم.

اشپیگل: اما دست یازیدن به پروژه‌هایی در این سطح گسترده تنها هنگامی میسر است که توان اقتصادی و بازرگانی شرکای شما در اروپای غربی تضعیف نگردد. ولی اکنون این توان اقتصادی به واسطه بالا رفتن ناگهانی بهای نفت دچار تضعیف می‌شود. این باعث بروز تورم بدون رشد (stagflation) خواهد شد؛ به این صورتی که شما اکنون به صنایع غربی ضرر وارد می‌کنید، به نقشه‌های خودتان نیز ضرر وارد خواهید کرد.
شاه: نه، چرا که پیش از هر چیز دیگر ما قسمت عمده‌ای از درآمد نفتی را با خرید کالاها و سرمایه گذاری در کشورهای غربی به این کشورها باز می‌گردانیم.

اشپیگل: آیا این برای شما قابل تصور است که در آلمان سرمایه گذاری کنید، در پالایشگاه‌ها، جایگاه‌های عرضه سوخت و یا حتی صنایع خودروسازی؟
شاه: تصور چنین امری ممکن است، اما بستگی به آن دارد که در قبال این سرمایه گذاری چه چیزی دریافت خواهم کرد. صنایع پتروشیمی برای ما جالب و انگیزه دهنده است، نه فقط در اختیار گرفتن جایگاه‌های عرضه سوخت. چرا من نبایستی تعدادی سهام شرکت بایر (Bayer) را بخرم؟

اشپیگل: یا تعدادی از سهام‌های دایملر – بنز یا شرکت فولکس واگن؟
شاه: در همین حدود، چرا که نه؟ و این امر در خصوص سایر کشورهای اروپایی نیز معتبر است. ما میل داریم با سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) مذاکراتی را انجام بدهیم، همه چیز به پیشنهاداتی بسته است که ما دریافت می‌کنیم. و اگر این قضیه را به طوری جدی در نظر گرفته و دنبال کنیم، من فکر می‌کنم که ما این گذر دوره را با هماهنگی و همکاری متقابل می‌توانیم سپری کنیم، دورانی که از یکسو به‌کارگیری منابع نوین انرژی را به همراه دارد و از سوی دیگر طی آن ما به یک کشور صنعتی تبدیل می‌شویم.

اشپیگل: اما مردم در کشور ما دچار نگرانی شده‌اند. این‌گونه که تخمین زده می‌شود، ما در ماه فوریه امسال به دلیل بحران انرژی با ۷۵۰۰۰۰ بیکار روبرو خواهیم بود.
شاه: آری، اما شما ۲٬۵ میلیون نفر کارگر خارجی نیز در آلمان دارید. پانزده سال پیش من به پروفسور ارهارد (وزیر اقتصاد و صدراعظم آلمان) گفتم که به نظر من آنچه که شما در آلمان انجام می‌دهید درست نیست، چرا که ما برای همیشه یک کشور درجه سوم یا چهارم و عقب مانده نخواهیم ماند، ما به صنعتی کردن کشورمان خواهیم پرداخت. و اگر ما این کار را انجام بدهیم، از صنایع خودمان حفاظت و پشتیبانی خواهیم کرد. اما شما در آلمان تمامی تمرکزتان را بر روی ساختن و ساختن و ساختن گذاشتید، آن هم در حد و مقیاسی که سرانجام مجبور به آوردن ۲٬۵ میلیون نفر کارگر مهمان شدید.

اشپیگل: این امر شاید از لحاظ تاریخی قابل توجیه باشد. پس از پایان جنگ جهانی دوم صنایع آلمان تمامی سرمایه گذاری‌های خارجی خود را از دست داد و شاید به همین دلیل تا حدودی دچار نگرانی برای سرمایه گذاری مجدد در خارج بوده است.
شاه: من میل ندارم که قضیه را به این صورت توجیه کنم، زیرا به این ترتیب چنین استدلالی بسیار ساده‌انگارانه خواهد بود که شما اجازه نداشتید اصلاً هیچ جنگی را آغاز کنید و بعد هم آن‌را ببازید و شکست بخورید. اما این بهایی است که شما می‌پردازید.

ادامه دارد ...



همایون ف.



برگرفته از: هفته‌نامه اشپیگل

سه‌شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۲

گفتگوی اشپیگل با شاه ایران (بخش نخست)


شاه ایران درباره تأمین نفت، بحران انرژی و همکاری با آلمان غربی. این مصاحبه در هتل امپریال (Hotel Imperial)، در شهر وین پایتخت اطریش و توسط والتر کروپس، یوهانس انگل و دیتر ویلد انجام شده و در نخستین شماره اشپیگل در ماه ژانویه سال ۱۹۷۴ میلادی منتشر گردیده است.

اشپیگل: اعلیحضرتا، شما صریحاً فرا رسیدن پایان دوران رفاه کشورهای صنعتی را اعلام کرده‌اید، دورانی که این کشورها با استفاده از نفت ارزان‌قیمت به درجه بالایی از رفاه دست یافته بودند. شما به کشورهای غربی توصیه کرده‌اید که کمربندهایشان را تنگ‌تر ببندند. آیا این به معنای آن است که کشورهای صادرکنندۀ نفت از این پس تعیین کنندۀ سرنوشت جهان غرب خواهند بود؟
شاه: هیچ کس نمی‌تواند تعیین کنندۀ سرنوشت دیگری باشد. من بر این باور هستم که ما در گذشته توسط قوای استعمارگر و جهان سرمایه‌داری مورد تاراج و چپاول واقع شده‌ایم. این تقصیر خودمان بوده است. اگر ما دچار عقب‌ماندگی شدیم، این تقصیر خود ما بوده است. ما قصد نداریم برای سرنوشت شما تصمیم بگیریم. ما تنها قصد بیان این مطلب را داشتیم که شما نمی‌توانید سطح زندگی خودتان را با روند کنونی حفظ کنید؛ با کار نکردن و یا اینکه در بسیاری موارد بدون دلیل اقدام به اعتصاب کرده و برخی اوقات حتی بیشتر از هنگام کار کردن حقوق دریافت می‌کنید. ما فقط می‌خواستیم این نکته را بیان کرده باشیم.

اشپیگل: منظور شما این است که دوران این جامعۀ رفاه‌زده نمی‌تواند تداوم پیدا کند، مگر اینکه غرب بیشتر و سخت‌تر کار کرده و با تلاشی مضاعف به استفاده از منابع انرژی خود روی بیاورد؟
شاه: دقیقاً، دقیقاً و همچنین اینکه شما بایستی به ساماندهی وضعیت خانه خودتان نیز بپردازید. این مطلب کاملاً روشن و عیان است و نیازی به مباحثه پیرامون آن نیست.

اشپیگل: به نظر شما کشورهای صنعتی به صورتی بنیانی چه موضعی را باید اتخاذ کنند؟
شاه: قابلیت استفاده و بهره‌برداری از سایر منابع انرژی را فراهم سازند. چرا از ذخائر ذغال سنگ خودتان برداشت و بهره‌برداری کامل را انجام نمی‌دهید؟ شما درباره آلودگی محیط زیست داد سخن می‌دهید، پس چرا در کشور خودتان این همه صنایع را متمرکز کرده‌اید؟ این‌ها بیش از حد این گسترۀ مکانی است که شما دارید. من از شما دعوت می‌کنم که به سرزمین من بیایید، آنجایی که ما بیش از حد کافی مکان برای کارخانجات در اختیار داریم. کارخانجاتی که یا ذغال سنگ و یا نفت می‌سوزانند و به این ترتیب موجب آلودگی محیط زیست می‌شوند. شما بایستی جایگزینی برای نفت به عنوان سوخت گرمازا، برای تولید نور یا نیروی برق پیدا کنید. برای این مقاصد بایستی نوع جدیدی از انرژی مورد استفاده واقع شود، برای نمونه انرژی اتمی. من امیدوارم که بهره‌برداری از انرژی خورشیدی یا نوع دیگری از انرژی هر چه زودتر برای این‌گونه مقاصد مصرفی آغاز گردد، مانند رویۀ جدا سازی هیدروژن از آب.
اشپیگل: برخی از کشورهای صادر کنندۀ نفت تلاش کرده‌اند که از نفت به عنوان یک سلاح سیاسی برای دستیابی به اهداف سیاسی خاصی در مناقشات منطقه خاورمیانه استفاده کنند.

● من بر این باور هستم که ما در گذشته توسط قوای استعمارگر و جهان سرمایه‌داری مورد تاراج و چپاول واقع شده‌ایم. این تقصیر خودمان بوده است. اگر ما دچار عقب‌ماندگی شدیم، این تقصیر خود ما بوده است.

با وجود اینکه شما یک‌بار گفتید که نفت را به عنوان یک سلاح سیاسی در نظر نمی‌گیرید، همزمان اظهار داشتید که حکمرانی غرب بایستی توسط حکمرانی کشورهای دارای ذخائر نفتی بزرگ جانشین گردد. آیا این آشکارا یک هدف سیاسی بلند پروازانه و جاه‌طلبانه نیست؟
شاه: حکمرانی بر چه چیزی؟ من هرگز چنین چیزی نگفته‌ام؛ من گفتم چنانچه شما زمانی دیگر در وضعیتی نباشید که به کشورهای در حال توسعه کمک برسانید، این نقش کمک رسانی بایستی از سوی برخی از کشورهای تولید کنندۀ نفت اعمال گردد، نه از سوی کشور من، چرا که ما کشوری هستیم با سی و دو میلیون نفر جمعیت. اما برخی از این کشورها آنچنان ثروتمند هستند که نمی‌دانند با ثروتشان چه باید بکنند. این پول و ثروت بایستی در یک ارگان بین‌المللی، دستگاهی مانند یک بانک پرداخت گردد. این کشورها می‌توانند سود حاصله از سپرده‌هایشان را برداشت کنند. این بانک می‌تواند پشتیبانی مالی برای اجرای پروژه‌هایی بر عهده گیرد که شما قادر به بر عهده گرفتن هزینۀ آن‌ها نیستید.

اشپیگل: آیا شما بر این باور هستید که بهای نفت خام، آنچنان که شما آن‌را تعیین کرده‌اید، طی سالیان آینده نیز در این حد باقی می‌ماند، یا اینکه عقیده دارید که این بها بایستی باز هم بالاتر برود؟
شاه: خب، این بستگی به آن دارد که شما چه نوع تورمی را نسبت به ما اعمال خواهید کرد. چرا ما بایستی از قدرت خرید نفت خودمان بکاهیم؟ نفتی که ذخائر آن ۳۰ سال دیگر رو به پایان می‌گذارد، اگر ما آن را با روند امروزی همچنان مورد استفاده قرار ادامه دهیم. من بر این باور هستم که ما بایستی از نفت بیشتر برای امور پتروشیمی استفاده کنیم، برای اهداف پزشکی؛ از آن پروتئین تولید کنیم و مواد خوراکی با کالری و ویتامین‌های بیشتر، به این ترتیب که این ماده سیصد سال دیگر به پایان برسد.

اشپیگل: اما با همه این اوصاف قیمت‌ها بالا می‌روند، و نتیجه این است که حجم زیادی از نقدینگی پولی کشورهای غربی به سوی کشورهای تولید کنندۀ نفت جاری می‌شود، ۳۰ میلیارد مارک به تنهایی از کشور آلمان غربی. چگونه این کشورها می‌توانند این حجم بزرگ و غیر متعارف از سرمایه را جذب و هضم کنند؟
شاه: من فقط می‌توانم درباره خودم صحبت کنم. ما سرمایه‌گذاری خواهیم کرد و همه این درآمد را مصرف کشور خودمان می‌کنیم. ما بایستی این کار را با وسواس و ظرافت انجام دهیم تا باعث ایجاد تورم بیش از حد نشویم؛ و حتی در آن هنگام که زیربنا و شالودۀ اقتصادی کشور چنان گسترده شده که توانایی پذیرش صنایع بیشتری را ممکن می‌سازد. این به آن معناست که تا زمانی که ما نیروی متخصص نداریم، می‌توانیم به همان میزان در خارج نیز سرمایه‌گذاری کنیم.

ادامه دارد ...



همایون ف.هزار واژه



برگرفته از: هفته‌نامه اشپیگل

شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۹۲

وقتی او آمد



وقتی او آمــــد :
در گیلان اعلام خودمختاری جمهوری سوسیالیستی گیلان کرده بود.
در جنوب بلوچ ها خود گردان بودند.
ایرانیان برای رفتن به خوزستان خودمختار میبایست ویزا دریافت کنند.
ترکمن ها راه های خراسان را غارت میکردند.
مناطق مرکزی ایران محل جولان یاقیان و لر های شورشی بود.
در کردستان تجزیه طلب ها اعلام جمهوری مهاباد کرده بودند.
در آذربایجان سیمیتقو به همین ترتیب با کمک روس ها مستقل شده بود

وقتی او رفـــت :
ایران دارای بانک ملی و سپه ، ارتش نوین(نیروی دریایی/هوایی/زمینی) ، رادیو ، دادگستری ، قانون مدنی ، راه آهن ، صنایع ، فرهنگستان ، ژاندارمری ، دانشسرای عالی ، دانشگاه ،خبرگزاری پارس ، ثبت اسناد و احوال ، تقویم ایرانی به ماه های اوستایی ، بیمه ، موزه ، فدراسیون فوتبال و ..
زنان وارد اجتماع شده بودند .. مردان از پوشش متحدالشکل و مدرن بهره برده بودند ، عشایر اسکان داده شده ، خانسالاری برافتاده بود .
و تمام اینها و بسیاری خدمات دیگر مثل احیای اماکن باستانی و ملی تنها در مدت 16 سال و بدون بودجه نفت به انجام رسید .

بله او رضـا شـاه بـزرگ ، معمار ایران نوین بود .
روحش در آرامش ابدی