شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۹

29 اسپند روز ملی نفت ایران


پس از کلاه بزرگی که روباه کبیر , توسط خیانت کاران بالفطره طماع و بیگانه پرست و مرد ابلهی بنام مظفرالدین شاه و رشوه ای چند هزار لیره ای بر سر ملت ایران گذارد, قرار دادی بنام ویلیام ناکس دارسی وایران بست که در ظاهر شخصی که قرار داد را با مظفرالدین شاه امضاء کرد , خود را نماینده تاجری استرالیایی بنام دارسی معرفی کرد اما در واقع یکی از کارگذاران دولت انگلیس بود که آوازه وجود نفت را در ایران و پیش از آنکه در هر نقطه دیگری در خاورمیانه باشد شنیده بود و ایران قجری هم که در خواب نکبت و فلاکت بود, اصلا نمیدانستند نفت چیست , در حالی که بارها در شاهنامه گفته شده و حتی اسکندر گجسته هم وقتی به ایران آمد از وجود این آب آتش گیر با خبر شد و یکی از سربازانش را واداشت تا خود را به آن آب, آلوده کند و سپس برای اطمینان از راستی خبر , او را آتش زد.


نکبت و نادانی در همه امور , کشور را در خود بلعیده بود. متن قرار داد آنچنان تحقیر آمیز بود که هیچ ایرانی ای بجز همان خائنین و آن ابله بالفطره (مظفرالدین شاه ), نمیتوانست ببیند و دم بر نیاورد.تمام سالهای حکومت او و محمد علیشاه و احمد شاه و تا شش سال نخستین دوران پادشاهی رضا شاه , خوردند و چاپیدند و هیچ چیز هم از همان شانزده درصد ظاهری هم به ایران ندادندو هرچه که دولت مردان رضا شاه تلاش کردند که انگلیس ها را به فسخ قرار داد و نوشتن قرارداد جدید وادارند, نتوانستند که روباه را به تله بیاندازند.مردم از تلاش های دولت باخبر شده بودند و بی صبرانه از دولت میخواستند که به انگلیس فشار بیاورد. روزنامه های بسیاری مانند شفق سرخ به سردبیری علی دشتی هم با نوشتن متنها و نوشته های آتشین , مردم را به شور و هیجان وامیداشتند.به هر اندازه که دولت برای لغو آن قرار داد خفت بار تلاش کرد , انگلیس به اتکای قرار داد شش میخه ای که توسط خائنین به ایران نوشته شده بود , حتی حاضر به یکقدم عقب نشینی نشد.


تا آنکه هیئت دولت با درماندگی و بیچارگی خبر شکستشان در مذاکرات لغو قرار داد را به رضا شاه دادند و رضا شاه که همیشه در آرزوی پیروزی ملت ایران در برابر بیگانگان , بخصوص انگلیس ها بود , نتوانست این را برتابد و در حالی که از خشم به خود میپیچید برگه های قرار داد را به میان آتش بخاری پرتاب کرد و نابود کرد.دولت انگلیس که همیشه طرف قرار داد را یک تاجر استرالیایی معرفی میکرد, خود را مدافع منافع اتباع خود معرفی کرد و با توجه به قدرت سیاسی آنروزش , پس از پیروزی در جنگ جهانی اول, و زیر نگین داشتن نیمی از جهان, شکایاتی را در جوامع جهانی مطرح کرد که از همان نخست به پیروزی خود مطمئن بود. اما با همه ان قدرت سیاسی, در بسیاری از مفاد قرار داد عقب نشینی کرد و از جمله ملزم شدنش به پرداخت سود های بدست آمده از فروش نفت به طور ثابت و بدون توجه به حساب سازی های زیان و تقلب های مالی . محدود شدن اکتشافات و بهره برداری اش از نفت , فقط در خوزستان, در حالی که در قرار داد دارسی همه ایران در اختیار انگلیس بود. و اجبار در بکار گیری ایرانیان در بخش های فنی و اداری و آموزش ایرانیان در صنعت نفت و فرستادن جوانان ما به کشورهایی که دارای دانشکده های نفت داشتند.


در حالی که در قرار داد نفتی دارسی, ایرانیان فقط به عنوان عمله میبایستی بکار گرفته شوند و حتی اجازه ورود به محوطه مهندسین و تکنیسین ها و کارمندان را نداشتند و در جلوی در وروودی آن بخش ها در کمال اهانت و تحقیر , تابلویی گذاشته بودند که بر آن این جمله به دو زبان انگلیسی و فارسی نوشته شده بود ( وروود سگ و ایرانی به این محوطه ممنوع است).قرار داد جدید , آنقدر با قرار داد پیشین متفاوت بود که میشد گفت هیچ شباهتی به متن دارسی نداشت. چندین بار انگلیس از پرداخت سهم سود ایران به بهانه تنگدستی و نبودن بودجه و ضرر و زیان ,طفره رفت اما اینبار نمیتوانست در مقابل رضا شاه , آن حیله ها را پیش برد . وقتی بدهی انگلیس از زمان پرداختش گذشت, رضا شاه سفیر انگلیس را فراخواند و به او التیماتوم داد و سفیر , هرچه صغرا کبرا چید , رضا شاه نپذیرفت و عاقبت مجبور شد پنج میلیون لیره بدهی دولتش را به ایران پرداخت کند , اما این پرداخت را بسادگی برگذار نکرد, بلکه رضا شاه را با این جمله تهدید به انتقام کرد و گفت: البته اعلیحضرت میدانند که ما در وضعیت بد اقتصادی هستیم و پرداخت این مبلغ ضربه مهلکی به اقتصاد انگلیس وارد میکند و دولت انگلیس هرگز این عمل اعلیحضرت را فراموش نخواهد کرد)............وقتی متفقین به سبب خیانت هایی که از طرف بعضی از دولت مردان , از جمله احمد متین دفتری , بهانه کافی برای حمله به ایران را یافتند و از شمال و جنوب وارد ایران شدند و رئیس ستاد ارتش هم بدون اطلاع رضا شاه , ارتش را مرخص کرد و عملا ایران بی دفاع کامل شد


نخستین کاری که انگلیس های فاتح کردند , بازداشت رضا شاه و تبعیدش به جزیره موریس و ژوهانسبورگ و افریقای جنوبی بود .پس از آنکه دولت های بیگانه بر ایران مسلط شدند, هرکدام به دنبال نفت های مناطق مختلف ایران به تکاپو افتادند و به دولت های ایران فشار آوردند که با آنها نیز قرار داد نفتی ببندد. روسها قرار داد نفت شمال را مطالبه میکردند و آمریکایی ها هم نفت شرق ایران در نواحی بلوچستانرا.نمایندگان مجلس , بدلخواه روس و انگلیس انتخاب میشدند و بدون صلاحدید آن دو دولت هیچ کس نمیتوانست نماینده مجلس شود . شرکت نفت آرامکو آمریکا قرار داد بسیار منصفانه ای را با عربستان سعودی منعقد کرده بود و این مسئله , انگلیس را بوحشت انداخته بود.شراکت آمریکا و عربستان بر پایه پنجاه در صد برای آمریکا و پنجاه در صد برای عربستان بود که تفاوت از زمین تا آسمان با قرار داد دارسی که 84% دارسی و 16% ایران داشت. نمایندگان مجلس بنا بر ضرورت های وابستگیهایشان , هر از گاهی از مجلس چهاردهم به بعد, سخن از ملی کردن نفت میگفتند.تا آنکه سپهبد حاجعلی رزم آرا نخست وزیر وقت ایران , سخن از قرار داد آرامکو و عربستان را در مجلس شانزدهم پیش کشید و خواستار تصویب طرح نفتی ای شد که منافع ایران رابه ناگهان به ارقام باورنکردنی از سود فروش نفت میرساند و اگر مجلس طرح رزم آرا را تصویب میکرد , آنگاه انگلیس مجبور به قبول معاهده جدیدی با تقسیم پنجاه در صد او و پنجاه درصد ایران میشد.اما چنین نشد.


رزم آرا توسط گروه فدائیان اسلام که به رهبری طلبه ای بنام نواب صفوی که مدتی کارمند شرکت نفت در آبادان بود و پس از آن به نجف رفته و طلبه شده و به سرعت به ایران برگشته بود , اداره میشد در تاریخ (((((شانزدهم اسفند ماه 1329 )))) ترور شد و منافع پنجاه % پنجاه % به خاک سپرده شد و در همان مجلس شانزدهم, از قاتل رزم آرا تجلیل به عمل آمد و حتی آقای محمد مصدق در سخنرانی خود گفتند که این مرگ حق رزم آرا بود چون او مفسد فی الارض بود. روز بعد از ترور رزم آرا یعنی (((17 اسفند 1329 ))) , ماده واحده ملی شدن صنعت نفت ایران , توسط یکی از نمایندگان اکثریت مجلس ((آقای سید ضیاء طباطبایی )) در راهرو مجلس , بدست آقای محمد مصدق رسید که شامل 9 ماده بود که هفت تای آنرا آقای جمال امامی نوشته بود و دو تای دیگر هم توسط خود آقای مصدق به آن افزوده شد و ایشان هم آنرا در پای تریبون مجلس مطرح کردند. درست هشت روز بعد از ترور رزم آرا در مسجد سپهسالار , در تاریخ (((24 اسفند 1329 ))) ماده واحده ملی شدن صنعت نفت ایران, بلا فاصله توسط اکثریت قریب به اتفاق مجلس و با سرعت خارق العاده تصویب شد و چون نام این طرح ملی شدن بود و از دیر باز آرزوی همه ایرانیان بود و فارغ از دانستن راز های پشت پرده , در تاریخ ((29 اسفند 1329 )) به مجلس سنا رفت و در آنجا هم به تصویب سنا رسید و به حضور شاه رفت و بیدرنگ به توشیح همایونی رسید و به این ترتیب طرح ملی شدن نفت توسط سه مرجع عالی قانونگذاری , یعنی (((مجلس شورای ملی ))) , (((مجلس سنا))) و((( شخص شاه )))تصویب و قانونی گردید. ---------اما -----که عشق آسان نمود اول , ولی افتاد مشکلها .ء


استاد عباس پناهی

هیچ نظری موجود نیست: