شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

جمعه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۰

نگاهی به نسک قحطی بزرگ, بزرگترين نسل کشي سده بيستم ميلادی


بزرگترين نسل کشي سده بيستم ميلادي....هالوکاست واقعي در ايران

چگونه یهودیان سرگردان، با مظلوم نمایی، فاجعه کشتار میلیونی ایرانیان را، به باد و خاک تاریخ سپردند

دکتر محمد قلی مجد، پژوهشگر امور سیاسی و جامع شناسی، در کتابی که زیر عنوان "قحطی بزرک - بزرگترین نسل کشی سده بیستم میلادی" منتشر کرده است؛ اشاره می کند که بر پایه اسناد معتبر موجود در مرکز اسناد ملّي ايالات متحده آمريکا (نارا) که وی بدانها دسترسی یافته و مورد پژوهش علمی قرار داده، تصويري هولناک از ايران در سالهاي جنگ اوّل جهاني و پس از آن به دست می دهد.
اين وقايع تنها بخشي كوچكي از ترفندها، برنامه ریزی ها و سیاست های سه کشور انگلستان و روس و آمريكا در حق ملت ايران بوده است، که در سالهای منتهی به جنگ جهان اول، صورت گرفته است. ملت و سرزمینی؛ که با هزاران سال تاريخ و تمدن و دیرینگی، در چند سده گذشته، به دليل دشواری های سیاسی و بي كفايتي سلاطين و حکمرانان قاجار ، از هر سو مورد يورش و غارت و تجاوزهاي مختلف بيگانگان قرار گرفته است.
دکتر محد با مطالعه و گردآوری اسناد لازم، ثابت مي کند که بزرگترين نسلکشي سده بيستم ميلادي، نه در جریان جنگ دوم جهانی و بدست نازی ها، بلکه در خاک ایران، و به کمک سه ابر قدرت سیاسی و- نظامی جهان وقت، انگلستان، روسیه، و آمریکا صورت گرفته است
طبق تحقيق دکتر مجد، در طول سالهاي 1917-1919 بين هشت تا ده ميليون نفر از مردم ايران در اثر قحطي يا بيماريهاي ناشي از کمبود مواد غذايي و سوءتغذيه، در کنار تلفات جنگی از ميان رفتند و جمعيت ايران به شدت کاهش يافت
طبق اسناد آمريکايي، در سال 1914 (همزمان با جنگ جهانی اول) جمعيت ايران بيست ميليون نفر بود که در سال 1919 به يازده ميليون نفر کاهش يافت. يعني حدود 8 الي ده ميليون نفر از مردم ايران از گرسنگي و بيماريهاي ناشي از کمبود مواد غذايي و سوءتغذيه، در کنار تلفات ناشی از جنگ جان باختند. در اسناد آمريکايي مدارک مستندي دربارۀ اين تراژدي بزرگ انساني وجود دارد.
چهل درصد از مردم ايران طي دو سه سال قلع و قمع و نابود شدند. بیش از 37 سال طول کشید تا دیگر باره ایران در سال 1956 به جمعيت 20 ميليوني سال 1914 خود برسد
نقش بريتانيا در اين فاجعه بزرگ بشری، از دیگران بیشتر بوده است. قحطي بزرگ در زماني اتفاق افتاد که سراسر ايران در اشغال نظامي انگليسي ها بود. ولي انگليسي ها، نه تنها هيچ کاري براي مبارزه با قحطي و کمک به مردم ايران نکردند، بلکه عملکرد آنها اوضاع را وخيمتر کرد و سبب مرگ ميليونها نفر از ايرانيان شد
درست در زماني که مردم ايران به دليل قحطي نابود مي شدند، ارتش بريتانيا مشغول خريد و مصادره مقادير عظيمي غله و مواد غذايي از بازار ايران بود و با اين کار خود هم افزايش شديد قيمت مواد غذايي را سبب مي شد و هم مردم ايران را از اين مواد محروم مي کرد. اسناد مرتبت با این فاجعه هولناک نشان می دهد؛ که نیروهای ارتش انگليس مستقر در جنوب ایران، (خاک زمینی و دریایی ایران) مانع رسیدن کشتی های حامل واردات مواد غذايي از آمريکا، هند و بين النهرين به ايران شدند. بعلاوه، در زمان چنين قحطي بزرگی، که با خود انواع بیماری ها، از جمله، طاعون مرگزا را بهمراه آورده بود؛ انگليسي ها از پرداخت پول درآمدهاي نفتي و دیگر کالاهای صادراتی ایران، به بهانه های گوناگون شانه خالی کرده و خزانه دولت وقت ایران را، به صفر رسانده بودند.
چنين اقدام آگاهانه و عمدی، در هنگامه قحطی، جنگ، و کمبود، از سوی انگلستان، نشانه یک سبعیت نژادی و دیرینه برای قتل عام ایرانیان بشمار می رود، و قطعاً بايد در شمار جنايت جنگي و جنايت عليه بشريت بشمار آورده شود، و بر فرهیختگان و میهن پرستان آشنا به مسایل بین الملل است، که پیگیر این جنایت هولناک باشند.
هيچ ترديدي نيست که انگليسي ها از پیامدهای ناشی از قحطي و نسلکشي بعنوان وسيله اي براي سلطه بر ايران استفاده مي کردند
انگلیسی‌ها از سال ۱۹۱۸ ایران را به اشغال خود درآوردند. آنها بر پایه توافق با روس ها پس از حدود سه سال و نیم اشغال نظامی سرانجام در فوریه ۱۹۲۱، از ایران رفتند
میروشنیکف، از تاریخ نویسان و پژوهگشران روسیه، درباره خسارات و ویرانی‌های ایران در جنگ جهانی اول می‌نویسد: {جنگ جهانی اول برای مردم ایران بداقبالی‌ها و مشقات بی‌شماری به همراه آورد. مناطق وسیعی در اثر جنگ تخریب شده، دهها هزار ایرانی دچار قحطی شدند یا پس از بیماری مردند، بسیاری زندگی خود را در اثر عملیات نظامی از دست دادند و یا خسارت دیدند. در نگاه به گذشته، حتی اکنون نیز سخت است بتوان گفت چگونه ایران می‌توانست لطمه کمتری ببیند. دفاع از تمامیت ملی در برابر دست‌اندازی‌های قدرتهای بزرگ که هر کدام تسلط بر ایران را پاداشی در نبرد برای مستعمرات جدید و حوزه‌های نفوذ خود می‌دیدند، ناممکن بود.......
روانشاد احمد کسروی نیز در باره گستردگی قحطی و کشتار ایرانیان میگوید در سال ۱۳۳۶ قمری (۱۲۹۷ شمسی) جنگ جهانی در میان بود و گرانی نیز پیش آمد و میتوان گفت یک سوم مردم از میان رفتند و در آن سال در تبریز آشکارا می‌دیدم که توانگران دست بینوایان نمی‌گرفتند و وقتی خویشان و همسایگانشان از گرسنگی می‌مردند پروا نمی‌داشتند و مردگان از بی کفنی روی زمین می‌ماندند
آقای دختر مجد، آنگاه به همدستی های مشترک این کشورها در به قدرت رساندن جمهوری اسلامی اشاره می کند، که در پی یک جنگ بیهوده و بی ثمر، بیش از یک میلیون ایرانی دیگر، در طول جنگ 8 ساله ایران و عراق کشته شدند. 

هیچ نظری موجود نیست: