شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

پنجشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۱

متن سخنرانی پرویز صیاد در دانشگاه کالیفرنیا




بیست ودوسال پیش، وقتی همین دانشگاه اولین جشنواره سینمای جمهوری اسلامی را در لس انجلس برگذار میکرد من با گروهی از همفکرانم مقابل سینمای نمایش دهنده پلاکارد مخالفت بدست گرفتیم در اعتراض به برقرای روابط فرهنگی این دانشگاه با وزارت ارشاد اسلامی که از تهران فیلمها را بسته بندی کرده و به امریکا ارسال داشته بود. حقیقت را گفته باشم من هنوزهم به چنین روابط دوستانه ای معترضم.

من بر این باور ادامه میدهم که نظام مذهبی حاکم بر ایران امروز، بنا به طبیعت و جوهر ذاتی خویش مخالف و معارض علم وهنراست و با تجدد که هنرهای تصویری دستاورد آنند سر عناد دارد. با اینهمه از سینما بعنوان حربه ای برای فریب استفاده میکند تا تصویر کاملا متفاوتی از آنچه هست به جهانیان بنمایاند.
من فراموش نمی کنم نظام اسلامی حاکم بر ایران چگونه با آتش زدن سینماها –و در یک مورد همراه با تماشاگران زنده- به قدرت رسید و خود را تثبیت کرد. درطول ششماه آخر پیش از انقلاب، اسلامگرایان افراطی سی ودو سینما را در تهران و هشتاد و هشت سینما را در شهرستانها به آتش کشیدند از جمله سینمارکس آبادان که درآن ۳۸۹ انسان در آتش سوختند درحالیکه به تماشای یک فیلم نشسته بودند. یعنی دستاوردی از کار ما، خانواده سینما.
بنابرین بعنوان عضوی از خانواده سینما براین باورم که حکومت جمهوری اسلامی که در ان مسببین فاجعه، سینما رکس هنوز صاحب مقامات عمده اند، نه استحقاق داشتن صنعت سینما دارد و نه شایستگی اش را چه رسد به انکه در فستیوالها و مراکز فرهنگی جهان پشت سپر فیلمهای مثلا متفاوت مشارکت یا حضورداشته باشد

بعنوان فیلمسازی در تبعید - که « سرحد » اخرین فیلم مخالف با اسلامگرایی افراطی اش سالهاست ازفستیوالهای سینمایی طرد شده است - شاهد بوده ام که چگونه بسیاری از جشنواره ها و مراکز فرهنگی جهان در ربع قرن گذشته بپاس. گرفتن مشتی فیلم برای برنامه سالیانه شان ، نقض دایمی حقوق بشر درایران را نادیده گرفتنه اند وبالاخره پرسش مدام من از خودم انست که چه برسروجدانیات ادمی امده است؟

زمانی بود که ادیبان وهنرمندان ازکارنکردن زیر سلطه رژیمهای سرکوبگر بحرمت واعتبار می رسیدند. برای نمونه ما اکنون در سالن سینمائی نشسته ایم که بیلی وایلدر نامیده می شود، فیلمنامه نویسی از آلمان که دراولین سالهای روی کار اواقعا واقعا آمدن هیتلر به ایالات متحده گریخت وبه اسطوره ای در تاریخ سینمای امریکا بدل شد.
وباز زمانی بود که هنرمندان وحتی ورزشکاران آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید به مراکز فرهنگی و مسابقات جهانی پذیرفته نمی شدند.

واقعا چه اتفاقی رخ داده است ؟ درتوجیه شرایط امروز دودلیل بیشتر نمی توان یافت؛ یا اقبال جمهوری اسلامی خیلی بلنداست که اینگونه درهای مراکز فرهنگی و غیرفرهنگی به رویش باز است ویا جهان حساسیت خودرا نسبت به سرکوبگران ونظام های جنایتکار ازدست داده است!
با اینهمه اجازه بدهید قدمی را که دانشگاه کالیفرنیا در لس انجلس برداشته است نشانه ای ازبیداری وجدان بگیریم، نشانه ای از امید که همه صداها امکان شنیده شدن بیابند، حتی صداهايی که خواهان چندانی ندارند. مثل صدای من!...

هیچ نظری موجود نیست: