در پی پیروزی پروژه های اشغال سرزمین های مردم کشورهای مختلف در آفریقا و خاورمیانه، بهوش باشید که این بار، نوبت ایران ماست...
یهود سرگردان، با پول های هنگفت وهابیون سعودی، در حال خرید زمین های حاشیه دریای ایران (خلیج فارس)، اروند رود، و همه سواحل منتهی به دریای پارس است، تا در یک شبیخون حساب شده، همانند آنچه که در «اریتره» و «عزراعیل» با موفقیت آزمون کرده اند، بخش جنوبی ای
ران را از آریابوم جدا نمایند...
کشور امروزی اریتره که تنها 9 سال پیش توانست به استقلال رسمی در سازمان ملل دست یابد، دهه ها بود که زیر بیرق و کنترل ایتالیا، انگلستان، و دیگر کشورهای غارتگر با نظارت مستقیم فراماسیونری و ایلومیناتی جهان چپاول بود، در نهایت بدون هیج رمق مالی و پشتوانه طبیعی، به مردم بخت برگشته این سرزمین، و پس از 30 سال جنگ و خونریزی با سرزمین مادری (اتیوپیا) و کشته شدن بیش از 7 میلیون نفر جوان و پیر و زن و مرد، که دلخوش به داشتن یک صندلی در سازمان ملل یهود پرور بودند، اهدا شد....
غفلت از آنجا آغاز شد که یک شرکت ایتالیایی با پرداخت پول هنگفت، نخستین قطعه زمین کناره دریای سرخ را خرید، و پس از آن، یکی یکی از سرمایه داران یهودی بنام بازرگانان ایتالیایی، زمین های دیگری را خریداری و کنار هم چسباندند، و سرانجام در یک شبیخون زیرکانه، آرتش ایتالیا وارد این خطه شد، و این کشور را بنام استان تازه کشور ایتالیا اعلام داشت. اگر چه ایتالیایی ها در پی زوال امپتراتوری از سوی انگلیسی ها (یهودیان) بیرون رانده شدند، اما تا همین 9 سال پیش، بر گُرده مردم این کشور و همه منابع این بخش از آفریقا، فرمانروایی مطلق داشتند...
در سالهای پیش از جنگ حهانی دوم، همین موضوع در سرزمین مردم لبنان و فلستین انجام شد و روستاییان کناره دریای سیاه که سرمست از فروش زمین های خود به بهای سرسام آور پولهای یهودیان بودند، هیچ نمی انگاشتند که با دست خود، فروش کشور و از دست دادن این بخش زیبا از سرزمین شان را دستینه می کنند...
بهوش باشید...
و به همه هم میهنان حاشیه نشین کناره های دریای پارس و دریای ایران (خلیج فارس) هشدار بدهید که فریب پول های باد آورده عربها و شیخک های ضد ایرانی را نخورند، و به هر بهایی از زمین های خود پاسبانی و پاسداری کنند....
در این کار، نخستین ساده انگاری و پذیرش لغزش و اشتباه، آخرین اشنباه است... و چیزی که از کف رفت، در دنیای مکاره یهودیان سرگردان و امپتراتوری رسانه های زیر کنترل فراماسیون جهانی، امکان بازگشت آن محال است....
دشمان اصلی پنج گروه هستند
1)
گروه فراماسیون جهانخوار و بنگاه صهیونیزم ضد ایرانی که پول و قدرت و اقتصاد را تنها در سیطره و مالکیت یهودیان و گروه ایلومیناتی می دانند
2)
طرفداران ماندگاری جمهوری اسلامی( ازجمله اصلاح طلبان و مصدقيها) كه حاضرند ايران نابودشود اما شاهنشاهی پهلوی بازنگردد. دزديهای مالی فجيع در اين سالها همگی مربوط به اين گروه است. البته بسياری از نسلهای جوانشان ديگر مثل والدينشان از پهلويها كينه ندارند چون عملكرد سياه همفكران پدرومادرهايشان را ديده اند. آن گروهی كه هنوز طرفدار جمهوری اسلامی مانده اند فقط برای منافع مالی استو نه كينه از شاه... جوانان اين گروه بشدت نسبت به نسل قبل متحول شده اند و خيليهايشان در پی حقیقت هستند.
3)
بازماندگان سلسله قاجار كه كينه عجيب و البته قابل دركی از خاندان پهلوی دارند آنهم برای اينكه هنوز فكر ميكنند اگر رضاشاه نبود آنها هنوز بر مسند قدرت بودند. اين كينه در نسل جوان اينها نيز كم و بيش ديده ميشود هرچند زجری كه اين نسل جوان از رژيم اسلامي ديدند كينه كوركورانه شان از پهلويهاراكم كرده است
4)
توده ايها و طرفداران شوروی – متاسفانه اين گروه تفكرات فوق العاده يخ زده و كينه توزانه ای نسبت به سلسله پهلوی دارند و در قرن گذشته خيانتهای خواسته يا ناخواسته زيادی به مردم ايران كرده اند .طرز تفكر اين گروه آنهارااز كشورهايی مانند امريكا بطرز بيمارگونه ای بيزاركرده و نفرتشان پايان ناپذير است. اين افراد حاضرند به فلاكت بيفتند ولی فكرشان درمورد امريكا و يا حداقل شاهان پهلوی عوض نشود. بسياری ازآنها پس از انقلاب در ايران همرنگ جماعت شدند.بسياریشان ريش گذاشتند و ... ولی هنوز حرف از خاندان پهلوی آنها را رو به سكته مياندازد
5)
مجاهدين - كه بدليل رهبری غلط رو به انزوال هستند و در سرنگوني شاه مانند توده ايها نقش بزرگي داشتند و توسط خمينی قلع و قمع شدند و پاسخ مبارزاتشان بر ضد شاه را گرفتند اما كينه ابلهانه اين گروه از خاندان پهلوي درست مثل توده ايها و كمونيستها هرگز پايان نگرفت
1)
گروه فراماسیون جهانخوار و بنگاه صهیونیزم ضد ایرانی که پول و قدرت و اقتصاد را تنها در سیطره و مالکیت یهودیان و گروه ایلومیناتی می دانند
2)
طرفداران ماندگاری جمهوری اسلامی( ازجمله اصلاح طلبان و مصدقيها) كه حاضرند ايران نابودشود اما شاهنشاهی پهلوی بازنگردد. دزديهای مالی فجيع در اين سالها همگی مربوط به اين گروه است. البته بسياری از نسلهای جوانشان ديگر مثل والدينشان از پهلويها كينه ندارند چون عملكرد سياه همفكران پدرومادرهايشان را ديده اند. آن گروهی كه هنوز طرفدار جمهوری اسلامی مانده اند فقط برای منافع مالی استو نه كينه از شاه... جوانان اين گروه بشدت نسبت به نسل قبل متحول شده اند و خيليهايشان در پی حقیقت هستند.
3)
بازماندگان سلسله قاجار كه كينه عجيب و البته قابل دركی از خاندان پهلوی دارند آنهم برای اينكه هنوز فكر ميكنند اگر رضاشاه نبود آنها هنوز بر مسند قدرت بودند. اين كينه در نسل جوان اينها نيز كم و بيش ديده ميشود هرچند زجری كه اين نسل جوان از رژيم اسلامي ديدند كينه كوركورانه شان از پهلويهاراكم كرده است
4)
توده ايها و طرفداران شوروی – متاسفانه اين گروه تفكرات فوق العاده يخ زده و كينه توزانه ای نسبت به سلسله پهلوی دارند و در قرن گذشته خيانتهای خواسته يا ناخواسته زيادی به مردم ايران كرده اند .طرز تفكر اين گروه آنهارااز كشورهايی مانند امريكا بطرز بيمارگونه ای بيزاركرده و نفرتشان پايان ناپذير است. اين افراد حاضرند به فلاكت بيفتند ولی فكرشان درمورد امريكا و يا حداقل شاهان پهلوی عوض نشود. بسياری ازآنها پس از انقلاب در ايران همرنگ جماعت شدند.بسياریشان ريش گذاشتند و ... ولی هنوز حرف از خاندان پهلوی آنها را رو به سكته مياندازد
5)
مجاهدين - كه بدليل رهبری غلط رو به انزوال هستند و در سرنگوني شاه مانند توده ايها نقش بزرگي داشتند و توسط خمينی قلع و قمع شدند و پاسخ مبارزاتشان بر ضد شاه را گرفتند اما كينه ابلهانه اين گروه از خاندان پهلوي درست مثل توده ايها و كمونيستها هرگز پايان نگرفت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر