من ایرانیم نژادم آریایی است الگوی من کوروش بزرگ است پادشاهان من داریوش بزرگ,مازیار,انوشیروان و یزدگرد سوم هستند آموزگاران من فردوسی,خیام،حافظ,سعدی و مولوی هستند نسک من شاهنامه است اندوه من قادسیه است کهرمانان من رستم فرخزاد و بابک خرمدین هستند بهشت من ایران است جشن من مهرگان و نوروز است فرهنگ و آیین من شیفتگی به میهن است, ایران پرستی اگر نژاد پرستی است من هم نژاد پرستم و نژاد پرست خواهم ماند
شاهنشاهان پهلوی
جمعه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۲
دوشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۹۲
In remembering of the coup Nojeh,the roaring of Imperial Armyبه یاد کودتای نوژه خروش ارتش شاهنشاهی
Iran's military record in the rebelion of 1979 (1357) was marred by a group of renegade army. Two years later, another group of patriotic officers of the Kingdom Army of Iran tried to get back their lost honor.After 25 years some group of members of the Kingdom Army of Iran for some reasons which has been forced them to be united with the Islamic Republic of Iran and Khomeini, wants to count themselves innocent and hide their wrong act.
The Iranian Kingdom Army could easily to prevent the stablishing the Islamic regime of Khomeini in Iran, in fact they could to stop landing of a man`s (Khomeini) plane which Iran was "Nothing" meaning for him.
The uprising of June 1980 was majestic manifestation of harmony among peoples of the Iranian army to save the country.The top and the most braviest Army noncommissioned officers were shown along with the brave patriots of inside borders of Iran.
The Iranian Kingdom Army could easily to prevent the stablishing the Islamic regime of Khomeini in Iran, in fact they could to stop landing of a man`s (Khomeini) plane which Iran was "Nothing" meaning for him.
The uprising of June 1980 was majestic manifestation of harmony among peoples of the Iranian army to save the country.The top and the most braviest Army noncommissioned officers were shown along with the brave patriots of inside borders of Iran.
This uprising for foreign conspiracy and betrayal of foreign worshipers, befor to get the final successful has been failed and more than 283 members of the Iranian Kingdom Army who were the most courageous and brave heroes of Iran has been given to the squads shooting.The epic of July 9, 1980 was the epic war of valiant which with a desperately trying but determined to save the falling of country into medieval darkness in fact they layed down their lives.In this plan it was organized with aircraft flight from Shah-Rokhi Military Aviation would bombed Khomeini`s house, the Airport of Imam and several important points of Tehran, to paralyze the Islamic regime, which for some reasons this mission has been failed.
Even no one of the members of this operation,both men and women,young and old and from the highest ranks of military til a simple soldier, did never bow down their heads or regret to the enemies.The epic that they has been created was the most excessive pride of our history after of many successive rises of the first two Islamic centuries against aggression of Tazi`s (Arabs).
The judge Rey-Shahri during just 24 hours has given death penalty for more than 240 members of this mission.
He said about these valiant of this rise:"As
we realized by interrogations, the main
members of the failed coup Nojeh were members of SAVAK (The Iranian kingdom security agency) , agents of the former regime,Bahai`s and many numbers of prostitute."
سهشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۹۲
آیا نژادپرستی اخلاقی ست؟
نژادپرستی یعنی اعتقاد به اینکه نژاد شما برتر از دیگر نژادها باشد.این امر به نظر مسخره مضحک و حتی ممکن است پیگرد قانونی داشته باشد اما در اصل و در نهانش یک حکمتی دارد
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم همه انسانها نژادپرستند اما آنرا مخفی میکنند و یا از آن اظهار تنفر میکنند.بنابراین نژادپرستی به طور مخفی و یا آشکار در همه وجود دارد.نژادپرستی به خودی خود چیز بدی نیست اما به خاطر تجربه حزب نازیسم از آن به طور وحشتناکی یاد میشود در صورتیکه بیشترین جنایات را همان متفقین یعنی مخالفین نازیسم مرتکب شدند
بنابراین آیا ما تابع پیروزین جنگیم و یا تابع حقیقت محض؟ چه کسی قوانین مربوط به ضدنژادپرستی را وضع کرده است؟ همان هایی که در جنگ پیروز شدند
آیا قرار دادن چنین قوانینی مبنی بر نادرست بودن آن اندیشه و تفکر است؟ خیر
همچنانکه قوانین مربوط به دفاع از حقوق زنان نیز مبنی بر درست بودن و کامل بودن این قوانین نیست زیرا منجر به فروپاشی خانواده ها شده است
ما همچنانکه با قوانین حمایت از زنان و کودکان مخالفیم با قوانین ضدنژادپرستی نیز مخالفیم و آنرا بر خلاف روح قانون طبیعی انسان میدانیم
خود خدا نیز نژادپرست است.خدا به خوبی هوای قوم خودش یعنی اسراییل را دارد.اگر قرار باشد کسی محاکمه شود خود خدا اول است پس نژادپرستی به خودی خود یک مذهب کامل است
همه نژادها خلوص کاملی ندارند.برخی نژادها چون افغانها با ناخلوصی بسیار بالا و ایرانیان با ناخلوصی 50 درصد و دیگر نژادها که خلوص نژادی شان کم و یا ناچیز است
نژادپرستی علاوه بر نژاد بر ملی گرایی افراطی تاکید دارد.بنابراین نژادپرستان علاوه بر ملی گرایی بر بهداشت نژادی نیز تاکید کرده و برای هرچه خالص تر شدن نژادشان در تلاشند
مخالفان نژادپرستی آنرا روشی غیراخلاقی میدانند.تاریخ اثبات کرده هرجا که نژادپرستی نبوده آن جامعه و کشور رو به انحطاط اخلاقی رفته است
شنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۲
برگ هایی از تاریخ
در کجای دنیا دیده شده خلبان هواپیما دست مسافرش را چون عروس گرفته و اینگونه بدرقه اش کند؟ آدرس بدهید ما هم برویم ببینیم
صدسال سیاه میخواستم باز نکنی احمق هوچیگر .یک دقیقه مملکت را شاه دست تو سپرد و رفت.آنوقت فرودگاه را برای کسی باز میکنی که اصلا مشخص نیست پاسپورت دارد یا نه و اصالت ایرانی وی را نیز حتی محرز نکرده ای.آنوقت شما پاچه ورمالیده ها بر علیه شاه سخن هم گفتید و نهضت آزادی راه انداختید بدون آنکه بدانید آزادی چیست.خوب از قدیم بوده چوب خدا صدا نداره بخوره دوا نداره.هرکدامتان به نحوی سربه نیست شدید
یک عده گاگول در حال تیراندازی.نمیدانم اینهمه شجاعت در این سالها کجا رفته؟
یا اینها خیلی شجاع بودند و یا پلیس ضدشورش ایران پلیس نبود.در این مواقع باید شورش را در همان نطفه خفه کرد دقیقا کاری که آخوندهای حرومزاده میکنن.پلیس ضدشورش که این باشد ارتش هم تکلیفش مشخص است
واقعا میخواهم بدانم سردبیرش چه ازگلی بوده که اینچنین تیتر درشت زده امام آمد.انگار دختر 14 ساله آمده.بالایش نوشته سلطنت خلاف حقوق بشر است خوب آن سردبیر بی شعور حتی متوجه این نبوده حقوق بشر اصلا ربطی به سلطنت ندارد و این بی سوادی خمینی ملعون را اثبات میکند.بعد حرامزاده میگوید مملکت دو دولت ندارد
واقعا باورتان میشود یک شخص الاغی مثل خمینی که هیچ حکمی ندارد و هیچ قانونی او را حمایت نکرده
چنین اراجیفی ببافد؟ و دولت بختیار هم بشیند برایش فرودگاه باز کند تا عروس خانم با آقای فرانسوی همراه با شیرینی و گل مورد استقبال قرار بگیرند.واقعا یک آدم باشعور در آن کشور پیدا نشد که شاه عنان آنرا بدهد دست بختیار بی شعور؟
این فرتور به خوبی نشان میدهد که مهار چنین جمعیتی غیر قابل ممکن بوده است یعنی به حد وسیعی رشد کرده بوده و خود همین نشان از عدم برخورد درست اولیه با آشوبگران داشته.یعنی پلیس ضدشورش ایران به حد کافی مجهز نبوده و تعداد نفرات آن نیز کم بوده است.در تصاویر هم بیشتر حضور ارتش دیده میشود تا پلیس و اینجا باید پرسید چرا؟
این به خوبی نشان میدهد اعتقادات مذهبی ارتش بیش از آرمان ملی آن بوده است و این یعنی کار درست فرهنگی بروی نظامیان صورت نپذیرفته و اینها به راحتی کل قضیه را وا داده اند در صورتیکه ارتش به نام شاه قسم خورده بوده که محافظ تاج و تخت و قانون اساسی مشروطه باشد.پس چنین ارتشی که بیشترین بدنه اش را اینگونه افراد تشکیل دهند باید بعدها خود قربانی انقلابیون شود
قیافه های اینها به همه چیز شبیه است جز انسان و همین ها بعدها شدند رییس کمیته و بازجویان زندان و خون جوانان را در شیشه و به دختران زندانی تجاوز کردند و این چنین تاریخ نشان داد ملتی که هنوز به بلوغ و رشد سیاسی خود نرسیده نمیتواند آزاد زندگی کند زیرا وجود آزادی باید همراه با آگاهی باشد
حتی مبارزه نیز باید آگاهانه و هدفمند باشد
صدسال سیاه میخواستم باز نکنی احمق هوچیگر .یک دقیقه مملکت را شاه دست تو سپرد و رفت.آنوقت فرودگاه را برای کسی باز میکنی که اصلا مشخص نیست پاسپورت دارد یا نه و اصالت ایرانی وی را نیز حتی محرز نکرده ای.آنوقت شما پاچه ورمالیده ها بر علیه شاه سخن هم گفتید و نهضت آزادی راه انداختید بدون آنکه بدانید آزادی چیست.خوب از قدیم بوده چوب خدا صدا نداره بخوره دوا نداره.هرکدامتان به نحوی سربه نیست شدید
یک عده گاگول در حال تیراندازی.نمیدانم اینهمه شجاعت در این سالها کجا رفته؟
یا اینها خیلی شجاع بودند و یا پلیس ضدشورش ایران پلیس نبود.در این مواقع باید شورش را در همان نطفه خفه کرد دقیقا کاری که آخوندهای حرومزاده میکنن.پلیس ضدشورش که این باشد ارتش هم تکلیفش مشخص است
واقعا میخواهم بدانم سردبیرش چه ازگلی بوده که اینچنین تیتر درشت زده امام آمد.انگار دختر 14 ساله آمده.بالایش نوشته سلطنت خلاف حقوق بشر است خوب آن سردبیر بی شعور حتی متوجه این نبوده حقوق بشر اصلا ربطی به سلطنت ندارد و این بی سوادی خمینی ملعون را اثبات میکند.بعد حرامزاده میگوید مملکت دو دولت ندارد
واقعا باورتان میشود یک شخص الاغی مثل خمینی که هیچ حکمی ندارد و هیچ قانونی او را حمایت نکرده
چنین اراجیفی ببافد؟ و دولت بختیار هم بشیند برایش فرودگاه باز کند تا عروس خانم با آقای فرانسوی همراه با شیرینی و گل مورد استقبال قرار بگیرند.واقعا یک آدم باشعور در آن کشور پیدا نشد که شاه عنان آنرا بدهد دست بختیار بی شعور؟
این فرتور به خوبی نشان میدهد که مهار چنین جمعیتی غیر قابل ممکن بوده است یعنی به حد وسیعی رشد کرده بوده و خود همین نشان از عدم برخورد درست اولیه با آشوبگران داشته.یعنی پلیس ضدشورش ایران به حد کافی مجهز نبوده و تعداد نفرات آن نیز کم بوده است.در تصاویر هم بیشتر حضور ارتش دیده میشود تا پلیس و اینجا باید پرسید چرا؟
این به خوبی نشان میدهد اعتقادات مذهبی ارتش بیش از آرمان ملی آن بوده است و این یعنی کار درست فرهنگی بروی نظامیان صورت نپذیرفته و اینها به راحتی کل قضیه را وا داده اند در صورتیکه ارتش به نام شاه قسم خورده بوده که محافظ تاج و تخت و قانون اساسی مشروطه باشد.پس چنین ارتشی که بیشترین بدنه اش را اینگونه افراد تشکیل دهند باید بعدها خود قربانی انقلابیون شود
قیافه های اینها به همه چیز شبیه است جز انسان و همین ها بعدها شدند رییس کمیته و بازجویان زندان و خون جوانان را در شیشه و به دختران زندانی تجاوز کردند و این چنین تاریخ نشان داد ملتی که هنوز به بلوغ و رشد سیاسی خود نرسیده نمیتواند آزاد زندگی کند زیرا وجود آزادی باید همراه با آگاهی باشد
حتی مبارزه نیز باید آگاهانه و هدفمند باشد
شاهنشاهی پرزمهر و مردمی پرزکینه
انقلاب سفید شاه و ملت در جهت متمدن ساختن بهبود وضعیت بهداشت و درمان. تقسیم زمین های کشاورزی و امتیاز به کشاورزان جهت بهره برداری از مزارع .تصفیه آب آشامیدنی. ایجاد سپاه دانش جهت مبارزه با بی سوادی و صدها اقدام ارزنده و مثبت
ایشان در دوران سلطنت گرانبهارش ثمری بود بی نهایت سودمند برای ملت ایران
شاه شخصیتی فروتنانه اما شاهانه داشت و دوست داشت کشورش بهترین در جهان باشد چون پدری که بهترین را برای فرزندانش میخواست شاه نیز به همین گونه سعی در ایجاد ایرانی مدرنتر و مرفه تر نمود
ایران باید پله پله مدارج ترقی را طی میکرد و اگر آن شورش 57 رخ نمیداد در این سالها میتوانستیم طعم ایرانی آزاد و آباد را به واقع بچشیم.در اصل ایران اکنون نیازمند کارگر خارجی می بود تا در صنایع گوناگون مشغول به کار شوند و صنعت توریسم میتوانست برتر و بالاتر از کشور زاغارتی چون ترکیه باشد
اگر شاه می بود ایران اکنون قدرت اول منطقه بود و با اتمی شدن نیروگاه های برق ایران حتی میتوانست بمب اتمی خودش را نیز برای حفظ قدرت و ابهت خود داشته باشد.به نظرم شاه نیز در پی همین بمب اتمی بود زیرا با همسایه جانوری چون عراق لزوم آن ضروری می مانست
با آن گندی که چند دهاتی گداگشنه تازه شهرنشین به تحریک آخوند و مجاهد و فدایی و دانشجو به راه انداختند ایران عملا فلج شد.یعنی این احمق ها ایران را ویران ساختند
ایران یک عقب گرد صدساله کرد چه از لحاظ فرهنگی چه اخلاقی و حتی سیاسی
اسم آن حماقت را میتوان خودکشی سیاسی گذاشت.آنوقت بهرام مشیری میگوید
شاه اگر آزادی بیان و اندیشه و احزاب میداد ما گیر آخوند جماعت نمی افتادیم
آیا میشود به یک کودک اول دبستانی جزوات و یا کتابهای دانشگاهی را تدریس کرد؟
ملت ایران عجول بودند آنها میخواستند راه صد ساله را یک شبه بروند میخواستند کاری کنند ولی نمیدانستند چه کنند زیرا آنها عقل نداشتند بلکه پر از احساس بودند
امثال بهرام مشیری با دفاع از یک ملتی که شاهش تازه میخواست آمار بی سوادی را به نصف کاهش دهد و تازه میخواست آنرا مرفه کند نمیتوانند بفهمند و یا خود را به نفهمی زده اند که نمیتوان چاقو را به دست یک بچه داد.دقیقا این تعبیر را در مورد آنها به کار برد چنانچه شاه با رفتنش چاقو را داد و گفت خداحافظ حالا خود دانید.اینجا بود که نبوغ سیاسی این ملت با زدن شاهرگ خودش مشخص شد و نشان داد اینها می بایست لااقل 50 سال صبر میکردند و نسلی از جوانان درست اندیشه میهن پرست بروی کار آمده و میشد احزاب گوناگون را تشکیل داده و کشور را به سوی یک جهان برتر سوق داد اما افسوس که ملت ایران گول بازی ها و تبلیغات مشتی اجنبی مزدور اسراییل و بی بی سکینه را خورده به خیابانها ریختند و ارتش که مجهز به وسایل ضدشورش نبود مجبور بود تیراندازی کند.یک نفر را میکشت مردم جری تر میشدند و این بود که فاجعه پشت آنرا می آفریدند
اگر دقت کنید مخالفان شاه همگی مشتی تریاکی و مفنگی و یا لات هستند که هیچ چیزی از سیاست نمیدانند اما تا بخواهید برایتان فلسفه بافی میکنند.یکی همین داور رنگارنگ نگاه کنید به نحوه حرف زدنش بیانش سخنش تحلیل کردنش که انگار یک حرامزاده لات چاله میدون دروازه دولاب دارد رنگارنگ را مجری گری میکند و این آدم هم نسل همان مردمی ست که در شورش 57 بودند نه همه آنها بلکه قطره ای از همان دریا.داریوش اقبالی هم که معتاد و مثلا آمد بوی گندم را خواند که بگوید آری ما هستیم و دنبال حقوق محرومین.نمیدانم روزی شد که همین داریوش کیسه ای گندم به دست گیرد و به در خانه یک روستایی بیچاره برود و تقدیمش کند؟ اما ماشالله تا دلتان بخواهد زبانشان دراز است.خوب آن بددهن این معتاد آن یکی تریاکی همین مشیری آن دیگری توده ای آن دیگری کمونیست آیا به راستی یک ایرانی درست و اصیل در میان این اراذل توده ای و چپی و مجاهد که بر علیه شاه بلند شده و یک عده دانشجوی بی اصل و نسب را نظیر آذر شریعت مداری و بقیه برانگیختاندند پیدا میشود؟
چه خوب بود همیشه با عقل تصمیم میگرفتیم نه با چشم خود و نه با احساس خود.میتوانم بفهمم امثال شریعتی چگونه جوانان ما را در دام عنکبوتی خویش می انداخت و با سخنان سخیف خود احساسات و عواطف دینی آنها را برمی انگیخت و آن دستگاه عریض و طویل ساواک هم که خود در برخی موارد آتش بیار معرکه بوده و فکر میکردند اگر شریعتی را علم کنند دیگر خیالشان از کمونیسم راحت است قافل از آنکه اینها باید یک کار فرهنگی درست میکردند نه اینکه به امثال شریعتی میدان بدهند که بیاید در مورد یک زن بدبخت عربستانی تمجید کرده و بگوید فاطمه فاطمه است.خوب یعنی چه؟ فاطمه یک زن بدبخت توسری خور بود و همیشه مریض.تاریخ اینرا میگوید و محمد او را بسیار دوست میداشت و عایشه از او متنفر بود.جنگ های اینها هم به ما ربطی نداشته و ندارد که بخواهم سرم را درد بیاورم و از یک مرتیکه موجوگندمی ذغال اخته به اسم ابوذر تمجید کنم.مگر تاریخ کشورم قحط الرجال است که دست به بیضه های حسین شوم؟ میدانم که شاه به حرمت مردمش و قانون اساسی مشروطه اظهار به اسلام میکرد وگرنه او اعتقادات چندانی هم به اسلام نداشت.میدانم اگر از اسلام برای شاه میگفتیم از تاریخ گه هربار اسلام او را هم میتوانستیم نامسلمان کنیم و شاید قبلا بود و اظهار نمیکرد ولی به خاطر مردمش و میهنش میگفت من هم شیعه هستم و آن زمان ایران تنها مملکت شیعه بود که شاهی شیعه مذهب داشت ولی افسوس که مردم زبان نفهم ایران قدرش ندانستند و با تیشه ریشه های خویش را زدند
تشیع خوب بود در همان کلسکیون قشنگ از مذاهب ایرانی جای بگیرد و به آن نگاه کنیم ولی مردم آنرا بیرون آورده قافل از آنکه درونش پر از مواد آتش زا و ویرانگر بود.حال که این از کلکسیون بیرون آمده گندش همه دنیا را برداشته.دیگر هم سرجای اولش برنخواهد گشت و نمیتواند مثل گذشته خودش باشد بلکه مالیده و رفته
حیف که این تئوری پردازان اسلام ناب مثل شریعتی مردند.گاهی فکر میکنم مرگ حق اینها نبود.اینها باید زنده می ماندند و به گندی که به یک کشور و چهار نسل آن وارد ساختند نگاه میکردند.اینها نباید می مردند باید می دیدند که جهالتشان چگونه یک کشور با تمدن را خاکستر کرد
بیش از یک میلیون شهید در جنگ هشت ساله و چند برابرش جانباز و معلول و بسیار کودکان یتیم و بیش از سیصد هزار اعدام و آوارگی بیش از 5 میلیون ایرانی خارج از کشور تنها رقم های قابل شمارش آن گند تاریخی 57 می باشد
اگر آن شورش نمیشد صدام خواب حمله به ایران را باید می دید و هیچ گاه نمیتوانست چنین جسارتی کند
.
جمعه، تیر ۱۴، ۱۳۹۲
واکنش طبیعی یک انسان
غیرت یک واکنش طبیعی در برابر در خطر افتادن موقعیت های خانوادگی اجتماعی و یا سیاسی ماست.ذات غیرت در برخی انسانها نه همه به طور کم و یا زیاد وجود دارد.حیوانات نیز دارای غیرت هستند و شیرها و دیگر پستانداران نمونه های بسیار خوبی از نشان دادن غیرت خویشند.زمانیکه کسی به حریم خصوصی ما تجاوز میکند واکنش طبیعی ما یک چیز است و آن غیرت است.غیرت را میتوان با نصیحت پند اندرز و ترس کمی کمرنگ نمود ولی شخصی که دارای غیرت است و انسانی ست غیرتی زیر بار این چنین طرفندهای مسخره ای نمیرود
غیرت در ذات برخی نیست و آنها را بی غیرت می نامند.انسان بی غیرت پرمدعا بی مسئول پرافاده پرتوقع خودخواه بزرگ بین و احمق است.ما با آنکه صاحب اختیار بدن خود هستیم اما در واقع نگهبان حریم آن نیز هستیم زیرا بدن ما مقدس است و باید از آن نهایت مراقبت و نگهداری را نماییم
غیرت ما زمانی به اوج خویش میرسد که خویشتندار و با اعتماد به نفس باشیم.افراد بی غیرت ترسو و بزدل هستند.آنها حقیقت زندگی را درنیافته اند که زندگی اصل جنگ است و ما هر روزه که از خواب برمیخیزیم در حقیقت به جنگ میرویم و این خداست که ما باید از او تقاضای کمک و پشتیبانی نماییم
در جامعه کنونی ما یک چیز کمرنگ شده و عملا دیگر نیست و آن غیرت است.به نظرم غیرت زیباترین مکمل کننده یک مرد است.مردها باید غیور باشند و از مشکلات زندگی هراس به دل راه ندهند.آنها باید شجاعت و غیرت خویش را اثبات نمایند به گونه ای که منجر به ترس دیگران شوند.قانون بقای این دنیا این است نخوری خورده میشوی پس باید بسیار مراقب بود و قبل از آنکه آسیبی به ما برسد باید هوشیارانه آنرا بررسی و خنثی نماییم و یا بعد از وقوع آن غیرت خویش را نشان دهیم.غیرت تنها در ضرب و شتم نیست در زدن دیگران نیست بلکه در پایداری است بر حرف ما و اثبات
اینکه آن چیزی که میگوییم خواهد شد و در آن شکی نخواهد بود
همیت و غیرت یک مرد در تجارب گوناگون زندگی آزموده میشود همچنانکه همیت و غیرت سیاسی یک ملت در تجارب تاریخی شان.براساس همین غیرت است که میتوان قید همه مادیات را زد میتوان از کودک گذشت میتوان از زن گذشت و میتوان به همه چیز پشت پا زد.این همان آزمون زندگی ست و اگر در این آزمون شکست بخورید تا آخر زندگی شکست خورده اید
بینش و دید اجتماعی ما نسبت به اطرافیانمان برخواسته از نوع تربیت ماست زمانیکه با دیگران بسیار شوخی میکنیم ابهت خویش را کمرنگ میکنیم و راه نفوذ دشمن را باز میکنیم. رفت و آمدهای مکرر و زیاد نیز منجر به ایجاد نفوذ میشود بنابراین باید منفذهای نفوذ را ببندیم تا قبل از آنکه دیر شود
گاهی ما برای نشان دادن مهربانی و عواطف انسانی خود ممکن است از خود بگذریم اما بسیار اتفاق افتاده افراد کمی شایستگی عطوفت ما را داشته اند و به قولی آدم نبوده اند و از محبت ما در جهت ضربه زدن به ما نهایت استفاده را کرده اند.در نهایت این ما هستیم که باز خود را سرزنش کرده و یاد این ضرب المثل می افتیم که خود کرده را تدبیر نیست
اگر به تاریخ نیز نگاهی بیندازیم کوچکترین وا دادگی در آن منجر به شکست های هولناکی گردیده است.نمونه بارزش آدولف هیتلر که در یک قدمی اشغال انگلستان بود اما دستور عقب نشینی صادر کرد زیرا وی به تمدن انگلستان علاقه داشت و خواستار نابودی آن نبود بنابراین او با محبت خود بدترین دشمنی را در حق ملت خود کرد
به یاد داشته باشید که اگر ارتش ورماخت انگلستان را میگرفت تاریخ کنونی ما به گونه ای دیگر رقم میخورد زیرا جنایات متفقین صدبرابر از نیروهای متحدین بوده است
امروزه تاریخ نگاران برآوردهای قبلی خود را در مقدار آمار تعداد تجاوزات نیروهای ارتش سرخ به زنان بی دفاع آلمانی بسیار بیشتر از گذشته برآورد کرده اند.قبلا رقمی بالغ بر 100 هزار گفته میشد و امروزه این رقم به دو میلیون زن آلمانی رسیده است که توسط نیروهای ارتش سرخ مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفته اند.تعداد تجاوزاتی که توسط نیروهای آمریکایی صورت پذیرفته بیش از 11 هزار مورد بوده است.برخی از این زنان بعد از تجاوز خودکشی کرده اند و این همان غیرتی ست که صحبتش را میکنم و اگر هیتلر آن اشتباه را نمیکرد آلمان اینهمه قربانی نمیداد در صورتیکه او بر علیه دنیای بی دینی و تمدن کثیف کمونیسم که همان سرطان قرن بود میجنگید و مبارزه میکرد
کمونیست ها مارکسیست ها بیخدایان و شیطان پرستان بی غیرت ترین و کثیف ترین .
.انسانهای روی زمین هستند و همین ها هستند که انسانها را بی غیرت کرده اند
بنابراین همچنانکه مشاهده میکنید یک اشتباه تاریخی و یک نشان دادن عطوفت به جای غیرت در برابر مشتی شیاد انگلیسی کار آلمان را ساخت و بهایی که ملت آلمان پرداخت چنان سنگین بوده است که به تازگی به اصطلاح غرامت جنگی آن به اسراییل پایان یافته
سهشنبه، تیر ۱۱، ۱۳۹۲
رابطه دین و مذهب و سیستم های مذهبی
به نام خدا
قبل از هرچیز باید بگویم مقالاتی که در این وبلاگ از طرف من نوشته میشود نوشته های خود من و از جای دیگر برداشت نشده است.سعی من در هرچه پرمحتوا کردن وبلاگ ناسیونال سوسیالیست های ایران است و قصد دارم هر آنچه که میدانم را در این وبلاگ ثبت نمایم
مقوله مذهب و دین مقوله ای ست پیچیده که نیاز به کاوش و بررسی عمیقی دارد.هر دین و مذهبی از سه بخش تشکیل شده است.بخش اعتقادی مذهب بخش فرهنگی مذهب
و بخش اخلاقی مذهب.
هر دینی از یک سری اعتقادات تشکیل شده است که اعضای آن باید بدان پایبند باشند.اعتقاد به خدا اولین و اساسی ترین شکل اعتقادی هرمذهب است.مذاهب تنوعات گوناگون اعتقادی دارند بنابراین هر دینی یک هویت مشخص و جداگانه خدایی دارد
خداوند به اشکال گوناگون در هر مذهبی تعریف شده و با دیگر خدایان مذاهب دیگر فرق دارد
هر دینی به همراه خود فرهنگی را در آن جامعه و در میان مردمانی که بدان اعتقاد دارد ایجاد میکند که به عنوان فرهنگ دینی شناخته میشود.زمانیکه دینی دستور حجاب میدهد فرهنگ حجاب را در آن جامعه ایجاد میکند و اعضای معتقد بدان دین را تشویق و یا مجبور به اجرای فرهنگ خود میکند.فرهنگ دینی هویت دسته جمعی اعضای آن این می باشد و با اجرای فرهنگ دینی اعضای آن مذهب به یکدیگر پیوند میخورند
اخلاق یعنی پایبندی به یک سری از ارزشها و حفظ آن ارزشها از اصول دین است
دروغ نگفتن خیانت نکردن و سفارش به رفتار نیک در بیشتر مذاهب بدان توصیه شده
است
و اما علم یعنی آگاهی و دانش در مورد آنچه که نمیدانیم و برای یافتنش در تلاشیم
علم بر اساس شواهد موجود و منطق پایه گذاری شده است و ندیده ها و حدسیات را رد میکند.علم نمیگوید که همه چیز را میداند بلکه میگوید در تلاش برای یافتن مجهولات است.بنابراین علم ابتدا از فرضیه شروع شده و بعد به اثبات میرسد.ممکن است فرضیات علمی گاهی اوقات اشتباه بوده و نادرستی آن بعدها به اثبات برسد
سه مقوله اصلی خارج از توان علم برای پاسخگویی بدان هاست
آیا خدا وجود دارد؟
علم میگوید هنوز به آن نرسیده ام ولی به طور احتمال بسیار زیاد نه
اخلاق را میتوانی تعریف کنی؟
برایش تعریفی ندارم نمیتوانم توجیحش کنم
زندگی پس از مرگ؟
بدان باور ندارم جهانی ورای مرگ وجود خارجی داشته باشد پس به احتمال زیاد بعد از مرگ حیات دیگری نیست
سوالات در مورد مذهب اینگونه است
آیا مذهب نقشی مثبت در زندگی انسانها داشته؟
خیر بلکه مخرب بوده است تا سازنده
آیا مذهب اخلاق را توجیه میکند؟
بله اخلاق در حوزه تفکری و اندیشه مذهب است
آیا خدا هست؟
بله
زندگی بعد از مرگ چطور؟
وجود دارد
پس به جز یک مورد منفی مذهب جواب بقیه سوالات از جانب دین مثبت بوده است.باید دید مذهبی که از آن سخن میرود خود مذهب بوده و یا سرشت حاکمان مذهبی بوده است.جواب این سوال ساده است.مذهب مذهب است و آخوند کشیش مفتی و روحانی نماینده مذهب
جنبه اخلاقی را اگر بررسی نماییم علم هیچ پاسخ اخلاقی درست به اینکه حق سقط . جنین به یک مادر باید داده شود و یا نه را نمیدهد.بلکه آنرا با قانون پاسخ میدهد.خوب قانون نیز منجر به تکامل اخلاقی نمیشود
علم نمیتواند درست بودن و یا نبودن خیانت را توضیح دهد این از توان علم خارج است.خوبی نیکی درستکاری بدی زشتی و بدکاره بودن را نیز نمیتواند تعبیر کند
پس یک شخصی که به علم کاملا باور دارد میتواند با خواهرش هم خوابه شود زیرا از نگاه ماتریالیستی خواهرش جز گوشت پوست و استخوان چیزی نیست.چون زنان دیگر و میشود با او همبستر شد و عدم همبستری را خواهر و مادر و دیگر نزدیکان موضوعی اخلاقی ست که در حوزه دین است نه علم
پس علم کامل نیست زیرا اگر میخواستیم از لحاظ جنبه علمی به قضایا نگاه کنیم دیگر نه خانواده ای بود و نه عشقی و نه زندگی مفهوم خود را داشت
و دین نیز کامل نیست زیرا جنبه های عقلانی را تشریح و توجیه نمیکند زیرا اگر قرار بود بر مبنای دین زندگی کنیم می بایست اکنون بشریت در عصر حجر دست و پا میزد
کامل بودن ما بستگی به وابستگی به هر دو مقوله دین و مذهب به طور یکسان دارد در آن نقطه میتوانیم درست زندگی کنیم
بله من میتوانم معتقد باشم که زمین در 6 شبانه روز خلق شد و خدا آنرا آفرید بدون هیچ شبهه ای و همچنین میتوانم باور داشته باشم که بیلیون سال پیش از پیدایش آن از لحاظ علمی گذشته است.اعتقاد و باور من به مهبانگ نمیتواند خللی در اعتقاد دینی من ایجاد کند زیرا نمیتوانم بنیان های اعتقادی خویش را بر مبنای ارائه های علمی نابود سازم اگر چنین کنم خود را نابود ساخته ام.اگر علم بتواند همه چیز را توضیح دهد مطمئن خواهم بود وجدان را نمیتواند.اخلاق را نمیتواند و قدرتهای ماوراء بشری را
نمیتواند
نتیجه و برداشت کلی من این است اعتقاد ما به یک دین درست و باور داشتن علم همزمان با آن میتواند ما را خوشبخت سازد.دست مذهب از زندگی خصوصی مردم باید کوتاه شود تا عقده ناشی از دخالت آن در زندگی خصوصی منجر به بی خدایی انسانها نشود.به اعتقاد من حکومت های مذهبی بزرگترین دشمن خدا هستند زیرا انسانها را بی خدا میکنند و یک انسان بی خدا بی اخلاق است.شیطان خود پشت و پناه چنین سیستم های شیطانی ست و از آن محافظت مینماید.به همین سبب از میان رفتن یک سیستم مذهبی دشوارتر است و خون بهای سنگینی را طلب میکند.خداباوران راستین که با چنین سیستم هایی جنگ و مبارزه میکنند در زمره شهدای صدیق جای دارند.حکومت های مذهبی و علمای دین خود بی وجدان ترین و بی اخلاق ترین نمونه های سیستم و انسانی هستند و باید از میان برداشته شوند.حق انتخاب و حق آزادی بزرگترین هدیه خداوندی به بشریت است.زمانیکه در باغ عدن خدا نیز حق انتخاب به آدم و حوا داد که از میوه ممنوعه بخورند و یا نه در واقع حق آزادی و حق انتخاب به نوع انسان داده شده است
کلام خدا آنرا در محوریت آزادی اندیشه و بیان میداند حتی اگر تاریخ سیاه کلیسا آنرا لجن مال کند باز چیزی از آن ارزش اولیه که خداوند به انسان داد نمیکاهد
سه مقوله اصلی خارج از توان علم برای پاسخگویی بدان هاست
آیا خدا وجود دارد؟
علم میگوید هنوز به آن نرسیده ام ولی به طور احتمال بسیار زیاد نه
اخلاق را میتوانی تعریف کنی؟
برایش تعریفی ندارم نمیتوانم توجیحش کنم
زندگی پس از مرگ؟
بدان باور ندارم جهانی ورای مرگ وجود خارجی داشته باشد پس به احتمال زیاد بعد از مرگ حیات دیگری نیست
سوالات در مورد مذهب اینگونه است
آیا مذهب نقشی مثبت در زندگی انسانها داشته؟
خیر بلکه مخرب بوده است تا سازنده
آیا مذهب اخلاق را توجیه میکند؟
بله اخلاق در حوزه تفکری و اندیشه مذهب است
آیا خدا هست؟
بله
زندگی بعد از مرگ چطور؟
وجود دارد
پس به جز یک مورد منفی مذهب جواب بقیه سوالات از جانب دین مثبت بوده است.باید دید مذهبی که از آن سخن میرود خود مذهب بوده و یا سرشت حاکمان مذهبی بوده است.جواب این سوال ساده است.مذهب مذهب است و آخوند کشیش مفتی و روحانی نماینده مذهب
جنبه اخلاقی را اگر بررسی نماییم علم هیچ پاسخ اخلاقی درست به اینکه حق سقط . جنین به یک مادر باید داده شود و یا نه را نمیدهد.بلکه آنرا با قانون پاسخ میدهد.خوب قانون نیز منجر به تکامل اخلاقی نمیشود
علم نمیتواند درست بودن و یا نبودن خیانت را توضیح دهد این از توان علم خارج است.خوبی نیکی درستکاری بدی زشتی و بدکاره بودن را نیز نمیتواند تعبیر کند
پس یک شخصی که به علم کاملا باور دارد میتواند با خواهرش هم خوابه شود زیرا از نگاه ماتریالیستی خواهرش جز گوشت پوست و استخوان چیزی نیست.چون زنان دیگر و میشود با او همبستر شد و عدم همبستری را خواهر و مادر و دیگر نزدیکان موضوعی اخلاقی ست که در حوزه دین است نه علم
پس علم کامل نیست زیرا اگر میخواستیم از لحاظ جنبه علمی به قضایا نگاه کنیم دیگر نه خانواده ای بود و نه عشقی و نه زندگی مفهوم خود را داشت
و دین نیز کامل نیست زیرا جنبه های عقلانی را تشریح و توجیه نمیکند زیرا اگر قرار بود بر مبنای دین زندگی کنیم می بایست اکنون بشریت در عصر حجر دست و پا میزد
کامل بودن ما بستگی به وابستگی به هر دو مقوله دین و مذهب به طور یکسان دارد در آن نقطه میتوانیم درست زندگی کنیم
بله من میتوانم معتقد باشم که زمین در 6 شبانه روز خلق شد و خدا آنرا آفرید بدون هیچ شبهه ای و همچنین میتوانم باور داشته باشم که بیلیون سال پیش از پیدایش آن از لحاظ علمی گذشته است.اعتقاد و باور من به مهبانگ نمیتواند خللی در اعتقاد دینی من ایجاد کند زیرا نمیتوانم بنیان های اعتقادی خویش را بر مبنای ارائه های علمی نابود سازم اگر چنین کنم خود را نابود ساخته ام.اگر علم بتواند همه چیز را توضیح دهد مطمئن خواهم بود وجدان را نمیتواند.اخلاق را نمیتواند و قدرتهای ماوراء بشری را
نمیتواند
نتیجه و برداشت کلی من این است اعتقاد ما به یک دین درست و باور داشتن علم همزمان با آن میتواند ما را خوشبخت سازد.دست مذهب از زندگی خصوصی مردم باید کوتاه شود تا عقده ناشی از دخالت آن در زندگی خصوصی منجر به بی خدایی انسانها نشود.به اعتقاد من حکومت های مذهبی بزرگترین دشمن خدا هستند زیرا انسانها را بی خدا میکنند و یک انسان بی خدا بی اخلاق است.شیطان خود پشت و پناه چنین سیستم های شیطانی ست و از آن محافظت مینماید.به همین سبب از میان رفتن یک سیستم مذهبی دشوارتر است و خون بهای سنگینی را طلب میکند.خداباوران راستین که با چنین سیستم هایی جنگ و مبارزه میکنند در زمره شهدای صدیق جای دارند.حکومت های مذهبی و علمای دین خود بی وجدان ترین و بی اخلاق ترین نمونه های سیستم و انسانی هستند و باید از میان برداشته شوند.حق انتخاب و حق آزادی بزرگترین هدیه خداوندی به بشریت است.زمانیکه در باغ عدن خدا نیز حق انتخاب به آدم و حوا داد که از میوه ممنوعه بخورند و یا نه در واقع حق آزادی و حق انتخاب به نوع انسان داده شده است
کلام خدا آنرا در محوریت آزادی اندیشه و بیان میداند حتی اگر تاریخ سیاه کلیسا آنرا لجن مال کند باز چیزی از آن ارزش اولیه که خداوند به انسان داد نمیکاهد
دوشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۹۲
آینده نگران کننده مصر و آنوسی های مصری
مردم به جان لب رسیده مصر که این روزها بدجور از حماقت خود پشیمان گشته اند به خیابان ریخته و شعارهای ناسیونالیستی و وطن پرستانه سر میدهند.پلیس خشونت شدیدی در قبال تظاهر کننده گان از خود نشان میدهد و سعی در مهار تظاهرات مردمی دارد.مردم مصر شعار میدهند با آنکه مسلمان و مسیحی اند اما قبل از آن مصری هستند و این یعنی آنکه اکنون فهمیده اند که معنای ملی گرایی چیست.آنها به خود آمده اند اما دیگر دیر شده است و اخوان المسلمین با تمام قوا به جنگ مردم بی سلاح رفته است.در دوران حسنی مبارک زمانیکه اخوان المسلیمن سرکوب میشد همین مردم شعار آزادی خواهی سر میدادند و خواستار آزادی رهبران اخوان المسلیمن میشدند متاسفانه تاریخ در برخی کشورها باید تکرار شده درسهای تاریخی از کشورهای مسلمان دیگر برای مصری ها ناشناخته بوده و آنها می بایست خود آنرا تجربه میکردند تا بیاموزند که اعتماد به مسلمانان آنوسی جهود صفت چه عواقب وخیمی را برای آنان رقم زده است.به نظرم مصر آینده بسیار وخیمی را در پیش رو خواهد داشت و چه بسیار قربانیان زیادی که باید فدای حماقت این مردم شوند
مصریان عرب زده و عربیزه شده امروز تازه متوجه شده اند که آنها یک خطای فاحش سیاسی رو در قبال رژیم حسنی مبارک مرتکب شده اند.حسنی مبارک با تمامی بدی هایش رژیمی غیرمذهبی و سکولار بود.در دوران او مشروب فروشی ها باز بودند و زنان حق داشتن و یا نداشتن حجاب اسلامی را داشتند.توطئه یهودیان برای برداشتن وی به منظور مقتدر ساختن اسلام سیاسی در جهت نابود کردن زیربنای سیاسی و اجتماعی مصر صورت پذیرفت.اسراییل نه تنها از بهار عربی ضرر ندید بلکه منافع زیادی از این جریان انحرافی دید بر خلاف آنچه که تحلیلگران سیاسی میگفتند که بقای اسراییل در مواجه با بهار عربی به خطر خواهد افتاد که چنین نشد بلکه کارخانه های اسلحه سازی اسراییل فروش خوبی در همین مواقع داشته و رژیم های سرکوبگر اسلامی در جهت خرید اسلحه به اسراییل روی می آوردند.بنابراین همچنانکه از شورش 57 ایران منافع بسیاری نصیب اسراییل شد در همین اوضاع آشوب خیابانی که اکنون در مصر به راه افتاده اسراییل از آب گل آلود ماهی گرفته و موقعیت سیاسی خود را محکمتر از گذشته کرده است.باید بدانید که اسلام و یهودیت در یک جهت در حرکتند تا تمامی بنیان های فرهنگی سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلام زده را نابود کرده و مردم این کشورها را تا هرچه میتوانند استحمار و استعمار کنند
ماندلا, ساخت جهود
اینطور که پیداست ماندلا به زودی به دوست قدیمی خود قذافی ملحق خواهد شد.
این پرسوناژ (نلسون ماندلا) را یهودیان ساختند و پرداختند و او را تا روزی که جان در بدن دارد مانند خرسی در خیابانهای این دهکده جهانیای که برای خودشان ساخته اند خواهند رقصانید. امروز هر فرد بیسوادی نام این سیاه زنگی را شنیده است، اما کمتر کسی از گذشته او آگاه است و میداند که او با کارهای تروریستی خود در قتل چندین شهروند آفریقای جنوبی سهیم بوده است.
رسانههای یهودی دروغ میپراکنند و مردم بیچاره هم آنچه که روزانه در گوششان تکرار میشود را ناگزیر باور میکنند. نابود کردن نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی از آغاز تا پایان توطئهای یهودی بود و هدفش نه خود آفریقای جنوبی بلکه در حقیقت سیستم و طرز فکر آپارتاید بود. سیستمی که به هیچ وجه با برنامههای آنها همخوانی نداشت. آپارتاید باید میمرد تا یهود به کار خود ادامه دهد. همانطور که آلمان و ایران باید میمردند تا یهود کار خود را ادامه دهد. حقیقت اما این است که اندیشه آپارتاید هرگز محو نخواهد شد، همانطور که ایران و آلمان نیز هرگز نخواهند مرد...
با درود من عضو جدید این حزب هستم
با درود به روان پاک شاهنشاه فقید ایرانزمین آریامهر
دوستان و همرزمان گرامی
فعالیت من در وبلاگ دوست عزیزم آغاز شده است.سعی میکنم مطالب خوبی را در این وبلاگ آغاز نمایم.جنبش ناسیونال سوسیالیست ایران جنبشی فراگیر خواهد شد که از بطن ملت مردم ایران برخواسته و میرود تا آینده ای درخشان را برای کشور ایران به ارمغان بیاورد.منش سیاسی ما برخواسته از تاکید بر پاکیزگی نژاد و خون آریایی ماست که بهترین بینش سیاسی برای ایران فرداست
تکیه گاه ما خاک و خون است که بر اصالت ایرانی هر فردی متکی ست
نکات شما را به این موارد جلب مینمایم
جنبش ناسیونال سوسیالیست ایران مرامی غیر مذهبی ست اما همه افراد را به آزادی مذهب و اندیشه سوق میدهد و فقط بر خلاف اندیشه های چپی ست که بستر جامعه را به انحطاط و تباهی کشیده و جوانان ما را گمراه میسازد
جنبش ما معتقد است که سرآمد همه بدبختی های امروز ایران ما از ابتدا جریان چپ بوده است و به همین سبب با آن سرسختانه مبارزه کرد و راه سازشی با آن ندارد
پاکی بدن از آلودگی به مواد مخدر و افیونی راه و رسم سیاسی و بینش اجتماعی ماست
تاکید بر یکپارچگی و اتحاد ملی و حفظ تمامیت ارضی ایران اولین شعار ماست که بدان سخت پایبند هستیم
خارج نمودن تمامی اتباع بیگانه و عدم ارائه ازدواج با نژادهای پست از جمله افغانی ها و عرب ها برای پاکیزه نگه داشتن نژاد ایرانی یک برنامه مشخص و اجرایی ما در آینده ایران است.اعتقاد داریم علت انحراف اخلاقی در جامعه امروزی ما به خاطر اختلاط نژاد ایرانیان ایجاد گشته است
پایبندی به اصول فرهنگی درست ایران و سنت های درست ایرانی از جمله اهداف فردای ماست و در این راه از ارائه هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد
به امید پیروزی نژادپرستان ایرانی و ایرانیان اصیل و به امید رهایی از چنگال زنجیرهای وابستگی معنوی به اعراب و دیگر نژادهای پست
بدرود
اشتراک در:
پستها (Atom)