شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

جمعه، آبان ۲۲، ۱۳۸۸

اطلاعیه


بنا به درخواست خودم یکی از همقطاران عزیز به نام شاهپور به بنده افتخار دادن در این وبلاگ مقاله چاپ کنند؛مایه خوشحالی من است شاهپور جان به وبلاگ من خوش آمدی
ما منتظر مقالات زیبای ایشان هستیم

پنجشنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۸

خبر:سربازاني كه هرگز به خانه بازنگشتند.


كشف بقاياي اجساد 2500 ساله سربازان ايراني در صحراي مصر , سربازاني كه هرگز به خانه بازنگشتند.

تابناك : در حالي كه شاهد پيشنهاد‌هاي تأسف باري مبني بر حذف تاريخ نياكانمان و سلسله‌هاي پادشاهي ايران زمين از كتاب‌هاي تاريخي هستيم، گروهي از پژوهشگران بين‌المللي، با يكي از بزرگترين كشفيات تاريخي خود، سند ديگري بر حقانيت تاريخي و واقعيت هژموني قدرت تمدن باستاني ايران بزرگ بر سرزمين‌هاي وسيعي از جهان قديم صحه گذاردند.

به گزارش خبرنگار «تابناك» و به نقل از سايت «ام.اس.ان.بي.سي»، در اين اكتشاف، در كنار بقاياي اجساد سربازان تنومند، حجم بزرگي از تجهيزات نظامي از جمله سلاح‌هاي برنزي، دستبند‌هاي نقره‌اي، گوشواره‌ها به همراه صدها استخوان در يك منطقه عظيم بياباني در منطقه صحرايي دور افتاده غرب مصر كشف شده كه بر پايه استنادات تاريخي، بقاياي سربازان ايراني كامبيز دوم، پادشاه هخامنشي ايران باستان ـ كه اعراب نام او را به كمبوجيه تغيير داده‌اند ـ است. اين سربازان در 525 سال پيش از ميلاد مسيح بر اثر گرفتار شدن در يك توفان شن، زنده در زير لايه‌هاي شن صحرا مدفون شده بودند.


در اين باره، «داريو دل بوفالو»، عضو تحقيقات دانشگاه «لچه» ايتاليا به كانل ديسكاوري آمريكا گفته است: نخستين نشانه براي اين موضوع را مي‌توان در يادداشت‌هاي تاريخدان يوناني آقاي هرودت ديد.

اين كشف، يكي از معماهاي تاريخي را كه توسط هرودوت مورخ يوناني گزارش شده حل كرده است. هرودوت ـ 484-425 پيش از ميلاد ـ در كتاب تاريخ خود آورده است، كامبيز، فرزند كوروش، پنجاه هزار سرباز را از منطقه «تبس» به «سيوا» فرستاد تا با طرفداران ـ بت‌پرست ـ معبد آمون در مصر كه يكي از ساتراپ‌ها يا استان‌هاي ايران به شمار مي‌رفت ـ كه سر به شورش برداشته بودند ـ مقابله كند.


اين سربازان پس از هفت روز راهپيمايي در بيابان به منطقه‌اي مي‌رسند كه هم‌اكنون با نام «الخرقه» شناخته مي‌شود و پس از آن بود كه سربازان ايراني ناپديد شدند و هيچ كس اثري از آنها نيافت.

هرودوت در تاريخ خود به باد‌هاي شديدي اشاره مي‌كند كه همزمان با حضور ايرانيان از سمت جنوب وزيدن گرفت و گردباد‌ها و توفان‌هاي شن عظيم حاصل از آن سربازان ايراني را در بر گرفت.

اين گزارش مي‌افزايد: داستان گم شدن ارتش كامبيز ـ كمبوجيه ـ در يادها ناپديد شد و هيچ ردپايي از سربازن ايراني به دست نيامد تا اغلب دانشگاهيان آن را داستاني خيالي بپندارند.


اما اكنون دو دانشمند باستان‌شناس ايتاليايي ادعا مي‌كنند كه شواهد برجسته‌اي يافته‌اند كه ارتش ايران در توفان شن‌ها دفن شده است. دو برادر ايتاليايي به نام‌‌ها «آنجلو» و «الفردو» كستيگليوني كه به خاطر كشف مشهور خود در بيست سال پيش در شهر تاريخي مصر، «شهر طلا»، معروفيت جهاني پيدا كرده بودند، ادعاي جديدي را مطرح كرده‌اند.

فيلم باستان‌شناسي كه در فستيوال «روورتو» نشان داده شده، بيانگر تحقيق سه ساله و همچنين پنج سال اعزام هيأت باستان‌شناسي به اين منطقه است. آنها در سال 1996 شروع به اين فعاليت كردند كه البته آنها آهن‌آلاتي را در نزديكي «سيوا» پيدا كردند و در حالي كه آنها روي منطقه كار مي‌كردند، اجساد و استخوان‌هاي انسان‌هاي را در يك گودال يافتند كه آنها اين گودال را يك پناهگاه طبيعي در نظر گرفتند؛ آن يك صخره به طول 114.8 فوت و 5.9 فوت عرض و 9.8 فوت عمق يافتند. از اين پناهگاه‌هاي طبيعي زياد در صحرا يافت مي‌شود، اما اين يكي در آن منطقه تنها پناهگاه بوده است و اندازه آن براي پناه بردن و در امان ماندن از توفان شن مناسب است؛ اما فلزياب‌هاي يك باستان شناس مصري، تعدادي خنجر برنزي و چندين كمان پيدا كرد.


هرچند آنها ابزارآلات كمي پيدا كردند، اين ابزارآلات بسيار مهم بودند، چراكه آنها ابزار آلات ابتداي هخامنشيان بوده و عصر آنها به زمان كامبيز ـ كمبوجيه ـ برمي‌گردد كه در يك منطقه نزديك سيوا در زير ماسه‌ها به دست آمده‌اند.

همچنين حدود يك‌چهارم مايل دورتر از پناهگاه تيم باستان‌شناسي نيز يك بازوبند نقره‌اي پيدا شده و همچنين گوش‌آويز و چندين حلقه كه شبيه تكه‌هاي گردنبند بودند. تجزيه و تحليل گوشوارها ـ البته بنا بر عكس‌هاي به دست آمده ـ نشان مي‌دهد كه آنها مطمئنا به دوران هخامنشيان تعلق داشته‌اند. حلقه‌هاي كروي كه از نقره ساخته شده‌اند و يك آويز كوچك از نقره كه در پنج قرن پيش از ميلاد مسيح در تركيه به دست آمده است، مشابه همين آويز است. آنها همچنين گورهاي دست جمعي با هزاران استخوان سفيد پيدا كرده‌اند و مي‌گويند كه بقاياي لشكر كامبيز ـ كمبوجيه ـ نيز بايد در اين منطقه باشد.



با اين اوصاف جا دارد كه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري به همراه باستان شناسان ايراني با تحقيقات و همكاري تنگاتنگ با دانشگاه «لچه» بتوانند به نحو احسن از اين كشفيات جديد براي بها گذاشتن به فرهنگ و تاريخ كشور، كارهاي لازم را براي همكاري دانشگاهي و فرستادن باستان شناسان ايراني به كشور مصر انجام دهند.

نقشه قلمرو ايران در دوره هخامنشيان ـ 500 سال پيش از ميلاد

اما در پايان، لازم به يادآوري است كه چند پيامد بي‌اطلاعي عمدي و سهوي عامه مردم ايران و بسياري از دست‌اندر كاران فرهنگي كشور نسبت به فرهنگ، تاريخ و تمدن كهن ايران زمين را كه سبب شده حتي مسئولان متولي حفظ ميراث فرهنگي از پاسداشت ميراث گرانبار نياكانمان غافل بمانند، برشماريم:

1-
از وجود خانه و زادگاه نظامي گنجوي در روستاي «تا» در تفرش، حتي بسياري از مسئولان ميراث فرهنگي و مردم منطقه آگاهي ندارند. اين گونه است كه مسئولاني كه در هفته گذشته، قول بازسازي آثار تاريخي دولت باكو در گنجه و ديگر نقاط آن سامان را (كه مدعي هستند نظامي گنجوي شاعر ملي آنها و نه ايرانيان است!) به آنان داده‌اند، خانه نظامي در ايران را به عنوان يك اثر ارزشمند تاريخي كه به ويرانه‌اي تبديل شده، به حال خود رها كرده‌اند...

2-
فراموش نكرده‌ايم كه كوتاه زماني پس از كشف لوح سنگي حكاكي شده در جزيره خارك كه به عنوان سندي تاريخي از نام خليج فارس و حاكميت تاريخي ايرانيان بر اين منطقه به شمار مي‌رفت، دست‌هاي ناپاك ضد ايراني شبانه با پتك و تيشه به جان اين ميراث ارزشمند و سند تاريخي افتادند و آن را نابود كردند...

3-
ايرانيان ميهن دوست فراموش نكرده‌اند كه مسئولان ميراث فرهنگي با تأكيد بر اين كه چون اشياي تاريخي ارزشمندي در غارهاي تاريخي تنگه بلاغي نزديك پاسارگاد پيدا نكرده‌اند(!) پس اين غارهاي هخامنشي (به زعم آنان) ارزشي نداشته و اين گونه بود كه مجوز ايجاد سد سيوند صادر شد كه علاوه بر زير آب بردن و نابود كردن غارهاي تاريخي تنگه بلاغي با آبگيري كامل سد ، در دراز مدت سبب آسيب تدريجي به پاسارگاد، مقبره كوروش، هم خواهد شد.

4-
بنا بر گزارش‌ها و عكس‌هاي ارسالي در هنگام بازسازي (!) مقبره كوروش در سال گذشته كه با صدمه به اين بناي ارزشمند همراه بود، استخوان‌هاي كشف شده در سقف بنا ـ كه به احتمال قوي بخش‌هايي از جسد كوروش بوده است ـ گفته مي‌شود به وسيله مسئولان و كارگران مرمت كار در سطل زباله دور ريخته 
شده است !
واقعا چی بود کشورم و چه بر سرش آمد