شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

شنبه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۴

ماهيت آزادي و عوامل آن

با سلام امروز در مورد ماهیت آزادی میگویم
آزادی عبارت است امکان تحقق اراده انسان.به زبانی ساده تر آزادی حالتی است که در آن اراده ی یک انسان وابسته به اراده ی دیگری نیست. آزادی موقعیتی است که در آن فرد تحت اجبار عوامل بیرون از خود عمل نمی کند . انسانی که فاقد آزادی از قدرت تصمیم گیری محدوی برخوردار است مفهوم انتخاب مشروط به آزادی است میزان شکوفایی یک فرد تابغ درجه ی اختیار وی و اختیار بشر تایع آزادی اوست آزادی برای انسانی که می خاوهد در دوران حیات خود به سوی پیشرفت مادی و معنوی حرکت کند یک ضرورت است مگر آنکه خود طرف بخواهد از حق انسانی خودش بگذرد و قبول کند به حیات خود در عین محرومیت از آزادی ادامه دهد یه نکته رو بگم ادامه ی بقای جسمی و حیات فیزیکی بدون آزادی ممکن است ولی ادامه ی زندگی مقدور نخواهد بود و به خود شخص سخت خواهد گذشت یا به قول جوانان امروزی قاطی می کند
حیات بدون آزادی انسان را به مرتبه ای مادون بشری سوق میدهد و فرد در مرتبه روحی حیوان دقت کنید میگم حیوان یا حداکثر برده عمر می گذارند حذف آزادی بشر را از زندگی به زنده بودن سوق می دهد اینکه در جوامعی مانند جامعه ی ایران میلیون ها نفر زنده بودن در شرایط فاقد آزادی را پذیرا می شوند ناشی از چند عامل است
عدم اطلاع از آزادی: در جامعه فاقد آزادی انسان ها درهمان حکومت استبدادی به دنیا می آیند و زندگی می کنند و در همونجا هم می میرند زمانی فضای جامعه بسته باشه و مردم فرصت دیدن واقعیتی جز حیات انباشته از دیکتاتوری که آنها رو در بر گرفته است ندارند و حتی فرصت زیر سوال بردن بقای آغشته به استبداد خویش را نخواهند داشت و در نتیجه در جهل مرکب می مانند و می میرند چگونه می توان از انسانی که مقصد آزادی را نمی شناسد بخواهیم در مسیر آن حرکت کند برای روشن شدن مسئله من یه مثل میزنم مثلا وقتی من یه بیماری داشته باشم و ندانم درمان داره به دنبال درمانش نمی رم تا ندانیم ازادی هست و اصلا آزادی چیه به هیچ عنوان نمیتوانیم اونو پیداش کنیم آزادی گنجی هست که باید از وجودش خبر داشته باشیم تا به سراغش برویم و رنج های کشف ها را بر خود هموار کنیم و سرانجام به ثروت ابدی آن دست یافت
عدم شناخت آزادی: ممکن است برخی از افراد فرصت تجربه و یا حتی زندگی کردن در یه جامعه آزاد رو هم داشته باشند اما چون شاخص و مفاهیم پایه ای ندارند و یا چون جدی و عمیق به محیطی که در آن هستند نگاهی نمیکنند مثل بعضی از جوونای خودمون همین ایران رو میگم که بی خیالند زیاد نمیخوام بحثو داغش کنم چرا که فایده ای نداره بیخیال عرض کردم که وقتی توجه نمیکنند به شناخت پدیده ی آزادی نیز نایل نمی شوند و به نوعی بود و نبود آزادی برایشان یکی است تا یادم نرفته بگم دولت ایران در زمان سال 1330 تا 1332 تا حدی آزادی در جامعه وجود داشت و همین طور تا سال پایان سال 57 و در طول 1358 اما دیگه دیر شد عدم شناخت پدیده ی آزادی موجب شد یک بار سلطنتی با کودتای 28 مرداد 1332 و بار دیگر رژیم حظرت خمینی با استبداد جنیایتکار مذهبی بازاریش به آن پایان میده
عدم درک آزادی: باور کنید این آخریشه اینو بگم دیگه تمومه بعد میریم سر یه بحث دیگه
حالا به فرض اگه فردی به جستجوی کنجکاوانه نپردازد و شناخت تفهمی از پیده ی آزادی بدست نیارد هرگز ضرورت وجود و نقش آزادی را در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها درک نکرده اینجاش مهمه اونوقت برای وارد شدن در یک مبارزه ی آگاهانه جهت ازادی خواهی در جامعه خود اقدام نمیکند مثل همین دانشجو ها بعضیاشون میان بعضیاشون هم نمیان با اینکه اونا هم دلخورن ولی نمیان میگن همینم خوبه نه این تفکر غلطه در یک کلام درک ازادی یعنی پی بردن به غیر قابل گشت بودن آن یعنی رسیدن آگاهانه نه بدون آگاهی به مثالی که میزنم توجه کنید شما فرض بفرمایید من جاوید و شما به اسم علی اگر با هم دوست باشیم پس حتما ازادی در مورد همدیگه رو داریم و دائم دم از آزادی میزنیم اونوقت یه روزی علی بیاد به من بگه جاوید تو حق نداری فلان کارو انجام بدی تا اینجا رو گرفتین بعد این نشون میده که علی آقا آزادی رو درک نکرده ازادی مال همه است مال جاوید حتی قاتل حتی سارق مسلح و همه مردم میگه آنچه را بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند و انچه را بر خود نمی پسندی برای دیگران هم مپسند نمیدونم کی اینو گفته هر کی بگه یه نانی جایزه داره اوکی پس متوجه شدین چی شد بیا دوباره معزم خالی شده آقا یه راهی جلو پایم بگذارین که چطوری میتونم اون افکاری رو که دارم در حین نوشتن یادم بمونه یکی بگه هر کی بگه بازم نانی جایزه داره
خوب خواهرا اسباب اساسیه تون رو جمع کنید بریم بفرمایین که حاج آقا راحت باشه برادران و خواهران گرامی ما میریم شما هم به عبادتتون برسین تا هفته دیگه فعلا خداحافظ نظر بدین اینقدر میشینین چت میکنین ولی تا میخوان نظر بدین دارین کوه رو از جاش در میارین

هیچ نظری موجود نیست: