شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

پنجشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۵

بررسی نفوذ نظامیان در حاکمیت اشغالگران قدس قسمت دوم

پيشينه

اولين تلاشها باز ميگردد به دومين هجرت يهوديان به فلسطين كه در بين سالهاي 1904و 1914 كه 40 هزار مهاجر رو شامل ميشد رخ داد كه عده اي براي حمايت از يهوديان موجود در فلسطين گروهي را تحت عنوان هشومير در سال 1907 به وجود آوردند اين تشكل بعدها با كمك هايي كه بريطانيا به يهوديان كرد تبديل به هاگانا شد كه در جنگ جهاني اول به عنوان نيروي نظامي مشاركت داشت در سال 1920 گروه هاگانا سمت و سوي كارگري پيدا كرد

در اين دوره شاهد تجزيه حزب هاگانا هستيم به صورتي كه نيروهاي دست راستي در سال 1931 حزب شتيرن را به وجود مي آورند كه باز در داخل همين حزب در سال 1944 انشقاقاتي به وجود مي آيد و حزب ايتسل تشكيل مي شود هاگانا با اين وجود وجهه ارتشي و نظامي خود را در جهت صهيونيسم و اسكان يهوديان در فلسطين حفظ كرد حزب هاگانا نمونه خوبي براي دولت آينده رژيم صهيونيسم بود زيرا كه سران نهاد هاي مدني خود سران ارتش بودند اما با بروز اختلافات اين دوطيف از يكديگر دور شدند

در دوره رياست ديويد بن گوريون از سال 1948 تا آخر سال 1963 به استثناء سالهاي 1955 و 1956 تمامي نيروهاي امنيتي و ارتشي رژيم صهيونيستي با انضباط كامل تحت فرمان وي بودند شخصيت كاريزماتيك بن گوريون سبب مي شد كه تمامي نيروهاي سياسي و نظامي در مقابل تصميمات وي گوش به فرمان باشند

بن گوريون در آن مدتي كه رياست حكومت را عهده دار بود بر تصميمات سياسي و نظامي در رژيم صهيونيستي حكومت مي كرد و در اين راه علاوه بر شخصيت كاريزماتيكش لباس نظامي وي نيز ياري دهنده اش بود لباسي كه به وي اجازه داد تا نظامياني كه در حزب وي يعني حزب ماباي بودند در مناصب نظامي و سياسي جا به جا بكند و ژنرال هاي وفادار به خود را در مناصب وزارتخانه و پستهاي حساس قرار دهد اين شخصيت كاريزماتيك به وي اجازه داد تا بسياري از تصميمات استراتژيك را به دور از پارلمان و حكومت اتخاذ كند مثل آغاز جنگ سال 1965

شيوه بن گوريون براي مشورت با نظاميان و نيروهاي امنيتي سبب شد كه تصميمات سياسي با مشاركت نظاميان همراه شود و به هيچ عنوان يك تصميم سياسي خالص نباشد پس از بن گوريون رابطه ارتش و سياست فرق اساسي كرد به صورتي كه همه رهبران پس از وي نتوانستند همانند وي حركت كنند موقعيت ارتش در سياست بشدت تحت تاثير وزير دفاع يا فرمانده ارتش بود همانند دوره اي كه موشه دايان وزير دفاع بود و حتي دوره اي كه آريل شارون و اسحاق رابين اين منصب را اداره مي كردند

جنگ سال 1973 تاثير بسزايي بر مشخص شدن جايگاه دستگاه امنيتي و ارتشي در رژيم صهيونيستي داشت زيرا ثابت كرد كه تصميمات ارتش منجر به شكست مي شود كه سبب تنزل مقام ارتش در نزد افكار عمومي رژيم صهيونيستي شد و حتي راه را براي نخبگان سياسي باز كرد تا در مسائل نظامي دخالت كنند

و درنتيجه اين حكومت رژيم صهيونيستي گروه خاصي رو مامور كرد تا آنچه پيش آمده است بررسي كند لذا گروهي به نام اگرانات كه نام اداره كننده اش شهرت پيدا كرد تشكيل شد و نتيجه تحقيقات گروه اين مساله بود كه حيطه وظايف هيچ يك از دولتمردان و وزير دفاع و فرمانده نظاميان مشخص و محدود نبوده و نيز محدوده مشخصي براي رابطه نخبگان سياسي و ارتشي وجود ندارد و بر اين اساس پارلمان در سال 1976 بخش نظامي قانون اساسي را طبق آنچه كه گروه تعيين كره بود تصحيح كرد و به موجب اين قانون ارتش و فرمانده نظاميان بايد فرمان پذير دولت و وزير دفاع باشند

هیچ نظری موجود نیست: