به بهانه هفدهمين سال فروپاشى نماد كمونيسم
ديوار برلين به عنوان تنها نماد جنگ سرد در آگوست سال ۱۹۶۱ ميلادى ساخته شد.من كه در آن زمان يك نوجوان بودم همراه با خانواده ام در آلمان غربى زندگى مى كردم و هر بار كه از كنار ديوار برلين مى گذشتم از خودم مى پرسيدم كه آيا اين ديوار روزى فرو خواهد ريخت؟سرگرمى من در آن روزها پياده روى در امتداد ديوار برلين، ايستادن روى سكوى واقع در سمت غربى دروازه Branden burg در برلين غربى و تماشاى سربازان آلمان شرقى بود.
در ايست بازرسى چارلى (charlie) به سربازان روسى و آمريكايى خيره مى شدم و براى تماشاى تصاوير زنان و مردانى كه به اميد يافتن شرايط بهتر زندگى سعى كرده بودند از برلين شرقى فرار كنند به موزه اى كه در نزديكى اين ايست بازرسى بود مى رفتم.
من قبل از ورود به دانشكده افسرى به عنوان نامه رسان در جنبش هاى زيرزمينى فعاليت مى كردم. ديوار برلين، اسناد و مداركى كه با خودم حمل مى كردم، تصاوير نصب شده روى ديوارهاى موزه، سربازان روسى و آمريكايى، همگى نقش بسزايى در تصميم من براى پيوستن به ارتش آلمان غربى و حضور در جنگ سرد داشتند.
هنگامى كه ريگان (رئيس جمهور سابق آمريكا) در ۱۲ ژوئن سال ۱۹۸۷ كنار ديوار برلين ايستاد، اعلام كرد كه گورباچف (آخرين رئيس جمهور اتحاد جماهير شوروى) مسبب اصلى فروپاشى اين ديوار است، افرادى كه پشت ديوار آهنين ايستاده بودند سخنان او را باور كردند، اما بسيارى از رهبران سياسى اروپاى غربى با وجود آن كه بشدت و از ته دل ناراحت بودند، لبخند مؤدبانه اى زدند. زيرا آنها اين بار برخلاف هميشه حقيقت را بهتر از هر كس ديگرى دريافته بودند.با فروپاشى نظام كمونيستى در سال ،۱۹۸۹ صاحب منصبان سابق دولت آلمان شرقى اعلام كردند كه هرگز فرمان تيراندازى به مردم در مرزهاى داخلى آلمان صادر نشده است و احتمالاً فرماندهان محلى اين فرمان را به صورت جداگانه صادر كرده اند. در دادگاه پوليت بورو برلين (دفتر سياسى حزب كمونيست) كه در سال ۱۹۹۷ ميلادى برگزار شد،Egon Krenz آخرين دبيركل آلمان شرقى اعلام كرد كه هيچ يك از فرماندهان آلمان شرقى دستور تيراندازى به فرارى ها را صادر نكرده اند. البته همه ما در آن زمان مى دانستيم كه او دروغ مى گويد و امروزه نيز غيرواقعى بودن سخنان او بر همگان ثابت شده است. اسناد موجود در آرشيو پليس مخفى آلمان شرقى نشان مى دهند كه درسال ۱۹۶۸ ميلادى اعضاى پليس مخفى توانسته بودند در گاردهاى مرزى آلمان شرقى نفوذ كنند. اين مأموران مخفى آلمان شرقى به داشتن رفتارهاى خشونت آميز و غيرانسانى با فراريان غيرنظامى متهم شده بودند.
وظيفه اصلى اين مأموران مخفى محافظت از مرز بود و به آنها ابلاغ شده بود كه در استفاده از اسلحه هاى خود دچار شك و ترديد نشوند و حتى در مواجهه با زنان و كودكان نيز از حداكثر نيرو و توان خود استفاده كنند. زيرا تروريست ها اغلب از زنان و كودكان براى تضعيف روحيه ارتش آلمان شرقى استفاده مى كنند و براى آن كه مطمئن باشند كه مى توانند جلو تروريست ها را بگيرند و در مواقع لزوم آنها را سر به نيست مى كنند. هر مأمور پليس مخفى آلمان شرقى ملزم به امضاى تعهدنامه اى مبنى بر انجام صحيح وظايف خود بود. اين مأموران مخفى همچنين مجبور بودند كه در كار رفقاى خود نيز جاسوسى كنند و در صورت مشاهده هرگونه رفتار فتنه جويانه آن را سريعاً گزارش دهند.
نخستين فرمان قتل عام مردم در آوريل سال ۱۹۷۲ ميلادى صادر شد و در اكتبر سال ۱۹۷۳ درست ۳ هفته بعد از پيوستن آلمان شرقى به سازمان ملل، اين تصميم مورد بازبينى مجدد قرار گرفت اما كميته مركزى حزب كمونيست آلمانى شرقى خيلى پيشتر مقدمات استفاده از همه ابزار و امكانات لازم به منظور محافظت از مرزهاى آلمان شرقى را با سود جستن از دستوراتى كه زمان صدورشان به آگوست سال ۱۹۶۱ ميلادى ـ يعنى آغازين روزهاى ساخته شدن ديوار برلين ـ مى رسيد فراهم كرده بود.اسناد به دست آمده در دهه ۹۰ ميلادى، نشان دادند كه دستور تيراندازى به مردم واقعاً صادر شده است.بين سال هاى ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ ميلادى، ۲۸۰۰ سرباز آلمان شرقى به آلمان غربى گريختند. آمار دقيق كشته شدگان غيرنظامى در مرزها هنوز به طور كامل مشخص نشده است. در موزه چارلى اسناد و مداركى موجود است كه نشان مى دهد ۱۲۴۵ غيرنظامى در مرز كشته شده اند. نخستين فرد كشته شده در اين منطقه گانتر ليت فين (Gunter litfin ) ۲۴ ساله بود. ۱۸ سال بعد حزب كمونيست آلمان شرقى ـ كه بعدها به حزب سوسياليسم آلمان تغيير نام داد ـ به حزب چپ Die linke آلمان تبديل شد. حزب چپ Die Linke كه حاصل اتحاد كشورهاى سابقاً كمونيست، اتحاديه هاى كارگرى ناراضى و برخى از چپى هاى واقعى است موفق شد در انتخابات آلمان ۸ درصد آرا را به خود اختصاص دهد.
حزب متمايل به چپ Die Linke به وسيله اسكار لافونتن (Lafontain)، صدر اعظم دست چپى و سابق Saarland (ناحيه اى در جنوب غربى آلمان) اداره مى شد. لافونتن كه از سوى بسيارى تحقير مى شد، توانست با كسب ۸ درصد آرا، در انتخابات سال ،۲۰۰۵ در شكست گرهارد شرودر نقش بسزايى داشته باشد. او در اوايل دهه ۹۰ ميلادى و پيش از بركنار شدن از قدرت، رئيس حزب سوسيال دموكرات آلمان بود. حتى آن وقت هم كه او با كمونيست هاى آلمان شرقى وارد بازى شده بود توانست يك ديدار رسمى از آن كشور داشته باشد.
با مرور گذشته تاريك آلمان شرقى به سختى مى توان فهميد كه چرا هر كسى خود را براى كمك به اين رژيم بى رحم آماده كرده بود. من يكى كه فقط به قربانيان بى گناه اين كشور اداى احترام مى كنم.
==============
منبع: يونايتد پرس اينترنشنال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر