اعليحضريت طي سخناني در 6 خرداد به سال 1342 روحانيون و مخالفان دولت رو مورد حمله واهانت قرار داد و به مردم توصيه كرد كه از اينها دوري كنيد و آقاي خميني در روز 13 خرداد همان سال چنين جواب داد:
آقا من به شما نصيحت ميكنم. اي آقاي شاه، اي جناب شاه، من به تو نصيحت ميكنم. دست بردار از اين كارها، آقا اغفال دارند ميكنند تو را، من ميل ندارم كه يك روز اگربخواهند تو بروي همه شكر بكنند. آيا روحانيت اسلام، آيا روحانيون اسلام، اينها حيوان نجس هستند؟ در نظر ملت اينها حيوان نجس هستند كه تو ميگويي؟ اگر اينها حيوان نجس هستند پس چرا اين ملت دست آنها را ميبوسند، دست حيوان نجس را ميبوسند...؟ آقا ما حيوان نجس هستيم، خدا كندكه مرادت اين نباشد، خدا كند مرادت از اينكه مرتجعين سياه مثل حيوان نجس هستند و ملت بايد از آنها احتراز كند، مرادت علما نباشند و الا تكليف ما مشكل ميشود و تكليف تو مشكل ميشود، نميتواني زندگي كني، ملت نميگذارد زندگي كني، نكن اين كار را، نصيحت مرا بشنو... آقا نكن اينطور، بشنو از من، بشنو از روحانيون... اينها صلاح ملت را ميخواهند اينها صلاح مملكت را ميخواهند. ما مرتجع هستيم؟ احكام اسلام ارتجاع است؟ آن هم ارتجاع سياه است؟ تو انقلاب سياه، انقلاب سفيد درست كردي؟ شما انقلاب سفيد به پا كرديد؟ كدام انقلاب را كردي آقا؟ چرا مردم را اغفال ميكنيد؟ چرا نشر اكاذيب ميكنيد، چرا اغفال ميكني ملت را؟ والله اسرائيل به درد تو نميخورد، قرآن به درد تو ميخورد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر