شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

شنبه، اسفند ۲۶، ۱۳۸۵

نوروز و تخت جمشيد

اگرچه نام نوروز در آثار مكتوب هخامنشيان نيامده اما وجود بناي تخت جشميد بهترين بيان آيين هاي نوروزي يا جشن بهاري است تخت جمشيد نه پايتخت امپراطوري بزرگ هخامنشي مي توانست باشد و نه محل اقامت دائمي شاه و درباريان او

براي چنين مقصودي تخت جمشيد بسيار كوچك است تخت جمشيد پايتخت تشريفاتي و آييني هخامنشيان بود كه در آن جشن هاي نوروز و مهرگان با شكوه هر چه بيشتر برگزار مي شد و نمايندگان ملت هاي پيرو ( بيشترين دنياي متمدن آن روز ) كه از مرز سيحون تا حبشه و ليبي در آفريقا و از شبه قاره هند تا مرز دانوب و كناره بسفر در اروپا را تشكيل مي دادند شركت داشتند و به همين منظور اين بزرگترين و با شكوه ترين بنايي كه تا آن روز بر روي زمين ساخته شده بود و شايد نماد بهشت آرماني مردم كهن اين سرزمين بود بنيادگذاري شد

ستون هاي به شكل درخت تراشيده نقوش سرو و نيلوفر آبي و گل كه هر جا پراكنده اند نمايش رويش بهاري است همان طور كه زنده ياد مهرداد بهار آن را باغي مقدس با درختان سنگي خوانده است

آيا معماري شگفت انگيز تخت جمشيد كه حتي امروز بيننده را به حيرت مي اندازد اين ستون هاي سر به آسمان افراشته با سر ستون هاي اعجاب انگيز نقش هاي كنده بر سنگ از انسان ها با پوشاك ها وسلاح هاي گوناگون و اين نقش حيوانات با آن همه نيرو و قدرت افزون بر آنچه كه از تزيينات و سكه ها و مهرها وظروف هخامنشي پيدا شده دلالت بر پيشرفت هنر و صنعت و فن آوري آن زمان نمي كند؟ آيا نقشه پلكان ها آبروها فاضلاب و كل مجموعه تخت جشميد يك نمايش از فرهنگ شهر نشيني پيشرفته نيست؟ اگر بناي تخت جمشيد بر حساب نجومي قرار گرفته باشد پيشرفت مردم آن دوران را در رياضي و حساب هاي ستاره شناسي نيز مي رساند به طور كلي مي توان گفت كه جامعه اسطوره اي جمشيد لااقل از نظر مادي در بناي تخت جشميد هخامنشي بازتاب و تبلور يافته است

اما از نظر فرهنگي نيز خط هاي مختلف نگاشته شده بر سينه سنگ و يا بر دل لوحه هاي گل نشان مي دهد كه در آن جامعه قانوني بوده و شاه فرمانرواي آن خدايي بزرگ را مي پرستيده و مردم را به راستي تشويق مي كرده و از دروغ پرهيز مي داده است. و خود نيز چنين وانمود مي كرده كه طرفدار راستي و عدل و داد است در آن جامعه همچنين هر كس به قدركار مهارت و زحمت خود در ساخت ونگهداشتن اين بنا مزد و پاداش مي گرفته است مرد زن و كودك هر كس كاري مي كرده طبق مزد دريافت مي كرده است

احتمالا در اين جشن هاست كه داريوش پيمان خود را با خداوند و مردم تجديد مي كند زيرا باور داشت يا مي نمود كه باور دارد كه شاهي را فقط اهور مزدا خداي بزرگ به او عطا كرده و همچنين فرمانروايي ايران ( پارس) را ايران زيبا دارنده مردم خوب و اسبان خوب ( اين كشور پارس، دارنده اسبان خوب ومردم خوب )

و در همين مراسم بود كه او از خداوند مي خواست اين سرزمين را از سه چيز نگهدارد:

سپاه دشمن HAINA سال بد DUSYARA و دروغ DRAUGA اين دعايي است كه داريوش در كتيبه خود بر ديوار جنوبي صفه تخت جشميد به خط ميخي و زبان فارسي باستان ( يعني كهن ترين نمونه زبان فارسي ) براي آيندگان به يادگار گذاشته است شايد اين دعا را در مراسم جشن نوروز در برابر صف نگهبانان پارسي و اشرافيان و بزرگان پارسي و مادي و نمايندگان ديگر ملت هاي تابع مي خواند

AURAMAZDAPATUV IMAM DAHYAUM HACA HAINAYA HACA DUSYARA, HACA DRAUGA

هیچ نظری موجود نیست: