شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

یکشنبه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۱

پیشرفت سی هفت سال پادشاهی پهلوی




وظیفه ملی و میهنی من است که آمار کوچکی از کارهای انجام شده و از پیشرفت های حاصله در مدت سی و هفت سال پادشاهی پر افتخار شاهنشاه آریامهر را از نظر شما هم میهنان گرامی و بخصوص شما جوانان امروز ایران که آینده ساز فردای ایران هستید بگذرانم گر چه هرچه نویسیم مشتی است از خروارها.

۱)
زمانی که ناصر الدین قاجار بدست میرزا رضای کرمانی در شهر ری به قتل رسید ولیعهد آن زمان مظفرالدین میرزا برای انجام مراسم تشیع جنازه و امور تاجگذاری خود احتیاج به هفده هزار تومان پول داشت که در خزانه وجود نداشت و میبایستی از دول بیگانه قرض گرفته شود ولی دولت شاهنشاهی ایران در اواخر دوران شاهنشاه آریامهر مبلغی حدود دو میلیارد دلار به دولت انگلستان وام داده بود و حدود هفده میلیارد دلار در بانکهای آمریکا و حدود بیست میلیاردلار در شرکتهای آمریکائی و اروپائی سرمایه گذاری کرده بود .

۲)
بر اثر اقدامات و تدابیر خردمندانه رضاشاه بزرگ و شاهنشاه آریامهر رشد اقتصادی و کشاورزی دولت ایران در بین سالهای ۱۹۷۴- ۱۹۷۸ به میزان چهار صد در صد افزایش پیدا کرده بود .

۳)
درآمد سرانه در ایران در۱۹۶۳ فقط ۱۷۲ دلار بوده که این رقم در سالهای ۱۹۷۸ به ۲۵۴۰ دلار رسیده بود .

۴)
طی سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۳ فراورده های صنعتی ایران در امور ساختمانی ، سدسازی، آبیاری ، تولید نیروی برق که حدود ۱/۵۸ میلیارد دلار بود به ۲۴۱ میلیارد دلار رسید .

۵ )
ایران در سال ۱۹۶۲ دارای ۲۰۰ کارخانه و کارگاه بود، در حالی که در سال ۱۹۷۸ دارای ۱۵۵۰۰ کارخانه و کارگاه شده بود هزاران طرح دیگر در دست اقدام بود که بعدها بموقع اجرا گذارده شد و رزیم جمهوری اسلامی آنرا بحساب خود میگذارد و متاسفانه مقدار زیادی از آنرا هم یا پیشکش کردند ویا پولش را پس گرفته وبحسابهای بانکی خود در کشورهای خارجی مثل سوئیس و کانادا و دیگر کشورهای اروپائی و آمریکائی واریز کرده اند.

۶ )
درآن زمان که جهان درآتش بیکاری میسوخت واین بزرگترین مشگل جهانی بود ایران حدود 2 میلیون کارگر ساده خارجی ( افغانی، پاکستانی، بنگلادشی، فیلیپینی، کره ای ) و هزاران کارگر متخصص و مهندسین ودکتر بیگانه را در خدمت گرفته بود .

۷)
میزان تولید برق در سال ۱۹۶۰ حدود ۶۸۹ میلیون کیلووات ساعت بود و در سال ۱۹۶۵ به مقدار ۱۴ میلیارد کیلووات ساعت رسیده بود .

۸)
تولید پارچه نخی د ربین سالهای ۱۹۵۵-۱۹۷۳ نه برابر شده و بمقدار ۴۹۵ میلیون متر رسیده بود .

۹)
تولید پارچه های پشمی در همین مدت از ۳/۱ میلیون متر به ۱۳ میلیون متر رسید .

۱۰)
تعداددانشجو ودانش آموز کشور که در سال ۱۹۶۴ یک میلیون ششصدهزارنفر بود در سالهای ۱۹۷۸ به ده میلیون افزایش یافته بود .

۱۱)
در سوم اسفندماه ۱۲۹۹ که سردار سپه(رضاشاه بزرگ) طی کودتای بدون خونرزیزی تهران را تصرف نمود در ایران فقط یک دبیرستان بنام دارلفنون وجود داشت در سال ۱۳۵۷ در زمانیکه شاهنشاه آریا مهر ایران را ترک نمودند، ایران دارای نه دانشگاه وسیصدوپنجاه دانشکده و مدرسه عالی بود .

۱۲)
در سال ۱۹۷۸ حدود یکصدهزار دانشجو در کشورهای خارجی در حال تحصیل بودند که ازبورس و وامهای تحصیلی که از طرف بنیادپهلوی تامین میشد استفاده میکردند .

۱۳)
تغذیه رایگان برای همه دانش آموزان در سراسر کشورکه بودجه آن مستقیما از طرف سازمان خیریه خدمات اجتماعی شاهنشاهی ایران تامین میشد.

۱۴)
تعلیمات اجباری دوره دبستان و پخش رایگان کتاب و وسایل لازم جهت فراگیری دانش آموزان نوجوان از منابع درآمد سازمان خدمات خیریه اجتماعی شاهنشاهی ایران .

۱۵)
تقسیم املاک سلطنتی بین رعایای واجد شرایط و جنبش تقسیم اراضی ( در لایحه انقلاب سفید بین شاه و ملت ).

۱۶)
طرح سپاه دانش

۱۷)
طرح سپاه بهداشت

۱۸)
طرح سپاه ترویج و آبادانی

۱۹)
و بالاخره اصل و طرح قانون حمایت از خانه و خانواده

۲۰)
پس از سالیان در از اولین بار تحت رهبری رضاشاه بزرگ و بعد از آن در اثر پیگیری محمدرضاشاه آریامهر بود که زن به آزادی کامل خود رسید و از زیر چادر و روبنده حجاب اسلامی بیرون آورده شد و حتی به آنها حق رای داده شد در صورتی که در قوانین اسلامی و غیره بآنها نسوان میگفتند و یا آنها را با مهجورین و دیوانگان مقایسه میکردند ، قبل از آن زن فقط در جامعه بصورت یک متاع و حق شخصی مرد وخانواده بود و فقط باو بصورت ماشین جوجه کشی نگاه کرده میشد و از برکت این زمان بود که توانست در جامعه امروزی سر بلند نماید و حتی توانسته بود در کلیه امور اداری وسیاسی ، و اجتماعی بدرجات بالا وحتی در ارتش بدرجه تیمساری و در شئون دولتی بدرجه وزارت برسد.

۲۱)
در همین زمان تاسیسات ذوب آهن ، تاسیسات نفتی که در زمان مصدق السلطنه بطور کلی از بین رفته بود بار دیگرنه تنها برونق قبلی خود باز گشت بلکه بجهت احتیاجات زمانی تاسیسات متعددی بآن اضافه شد، افتاد تاسسیات پتروشمی ، تاسیسات صنایع تراکتورسازی، کارخانجات هواپیماو هلیکپتر ساز، صنایع نظامی، مس سرچشمه، صنایع اتمی بوشهر، صنایع مونتاژ اتومبیل سازی، کارخانجات لوله سازی و هزاران کارگاه های یخجال ، کولر، شوفاژ، بخاری، تلویزیون، کفش و غیره بود که نه تنها تمامی احتیاجات کشور را جواب گو بود بلکه مقداری هم بکشورهای خارجی صادر میشد و این خود سبب کینه توزی ابر قدرتها و کارتلهای صنعتی جهان که همه چیز را فقط از آن خود و ملت خود میدانند ( که ای کاش ما هم کمی از آنها یاد میگرفتیم ) همچون انگلیس، آمریکا، آلمان و حتی دولت ژاپن با ایران شده بود. همین موارد بود که ایران داشت تمامی بازار صنایع آنها را در خاور میانه از دستشان میگرفت و وضیعیت اقتصادی آنها را بخطر میانداخت بطوریکه در تمام بازارهای خاورمیانه و حتی در بازارهای اروپائی با وسائل صنعتی آنها از لحاظ استحکام و زیبائی رقابت کرده و اگر بهتر نبود بطور حتم برابر میکرد . بوجود آوردن اوپک و کنترل میزان نفت جهان و بالا بردن قیمت نفت که بزرگترین اساس اقتصادی جهان سوم و کشورهای تولید کننده بود سبب ترسی بزرگ در میان کشورهای تراز اول جهان گردید، بنا بر این می بایستی هر چه زود تر جلو این موضوع مهم گرفته شود وآن هم از طریقی که مردم پسند باشد .بخاطر همین موضوع همه دستگاه ها و رسانه های عمومی در سراسر جهان از بی بی سی گرفته تا مزدورانشان در ایران و سایر نقاط گیتی بکار افتادند. و در ضمن از موضوع تعصبات مذهبی مردم بوسیله آخوندهااین عمامه بسران دست نشانده دولتهای انگلستان وامپریالیستی جهانخوار که کشته و مرده قدرت بودند و نیز از ساده لوحی بعضی ازمردم زودباور ایران استفاده شد و با دروغ و نیرنگ نظریات خود را با عوام فریبی به گروهی از مردم ایران قبولاندند پس از آن بود که ندائی سر داده شد که( شاه باید برود ) وبدین ترتیب این بزرگ یعنی بزرگترین سد موجود درراه بهم ریختن وضعیت ایران از میان برداشته شد .البته نباید از تنها گناه شاهنشاه آریامهر گذشت ( البته اگر بتوان آنرا گناه نام داد ) وآن هم عشق بیش ازحد او به ایران و ایرانی بود . زیرا او همیشه آرزوی دروازه های تمدن بزرگ ایران را در افکارش پایه گذار میکرد بهمین خاطر او سعی بر آن داشت آرزوهایش را برای ایران و ایرانی که در مدتی کوتاه که یک انسان می تواند عمر نماید همه چیزبرای ملتش مهیا سازد ولی بیخبر از آنجا که در میان همین ملت افراد نابکار زیاد بودند که از این پیشرفتها خوشحال نبوده و ستونهای حکومت و حکمرانی خود را در خطر میدیدند( همچون دستار بسران تازی صفت قرون وسطی).

حال ما هستیم که باید کلاه خود را قاضی کنیم و روح ایران دوست او را بکمک بخواهیم و دست از دودستگی و دو دوزگی برداشته و در راه ایرانی آزاد با رهبری شاهنشاه جوان ایران زمین رضاشاه دوم دست در دست یکدیگر نهاده و آخرین خواسته آن ابر مرد تاریخ ایران را لباس عمل بپوشانیم . به امید همبستگی کامل ملت ایران چه در برون مرزی و چه درون مرزی .

هیچ نظری موجود نیست: