شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۵

يهود ستيزي از كجا شكل گرفت؟

با آن كه يهودی‌ستيزی امروز عمده‌ترين پايگاه را در كشورهای عربی و برخی ديگر از كشورهای مسلمان دارد ولی اين پديده درمجموع پديده‌ای غربی است كه يا صادر شده مانند مورد آنتی سميتيزم در دربار صفويه كه اولين بار توسط لردهای انگليسی به ايران صادر شد و يا عنصری وارداتی‌ست مانند آن چه از منابع يهودی‌ستيز قرن نوزدهم روسيه و اروپا و نيز ايدئولوژی نازيسم توسط ارتجاع داخلی وارد كشورهای مسلمان شد علاقه‌ی احزاب بعث به هيتلر و شيوه‌ی كشورداری او امری آشكار و بيان شده است.

تمدن اسلامی در قرون شكوفايی خود يعنی از قرن هشتم تا پانزدهم ميلادی بر خلاف اروپای قرون وسطی زمينه‌ی مساعدی برای سركوب و تبعيض عليه اقليت دينی به شمار نمی‌رفت و جوامع اقليت به ويژه يهوديان پناهگاه امن خود را در گريز از تفتيش عقايد كليسا و نيروهای صليبی در حوزه‌ی اين تمدن می‌يافتند در سرزمين‌های اسلامی همچون ايران مصر بابل (تركيه امروزعثماني سابق) و نيز در مناطق زير فرمانروايی مسلمانان چون اسپانيا جوامع يهودی مرفهی شكل گرفته بودند كه از ميان آنها دانشمندان و سياستمداران مشهوری بيرون آمدند از جمله وزراء يهودی ايران در اين دوره خواجه رشيدالدين فضل‌الله همدانی و سعدالدوله را می‌توان نام برد وزيران حكام مسلمان اسپانيا در گرنادا و قرطبه و نيز مشاوران دربار خلفای فاطمی يهودی بودند ابن مايمون، فيلسوف خردگرای يهودی در قرن دوازدهم، پزشك دربار صلاح‌الدين ايوبی در مصر بود و با دانشمند مسلمان هم دوره‌ی خود ابن رشد، مراوده‌های علمی و فكری نزديكی داشت نويسندگان دائرةالمعارف اخوان‌الصفا در قرن يازدهم ميلادی كه پيشتازان روشنگری آن هم قرن‌ها پيش از اصحاف دائرةالمعارف فرانسه به شمار می‌روند به تصريح خود از منابع علمی و فلسفی يهوديان و ديگر اديان در نوشتن اثر خود سود جستند عارفان مسلمان درهای خانقاه‌های خود را به روی پيروان همه‌ی اديان می‌گشودند و در عرفان قبالايی يهود و عرفان مسيحی مطالعات گسترده‌ای داشتند جوامع يهودی در تمدن اسلامی جوامعی حمايت شده به شمار می‌رفتند و هر چند از آنها به عنوان اهل ذمّه و موظف به پرداخت جزيه و نيز شهروند درجه دو ياد می‌شد ولی در مقايسه با رفتار اروپای مسيحی از قرن سوم ميلادی و به رسميت شناختنِ مسيحيت توسط كنستاتين امپراتور روم به بعد رفتاری انسانی و مدارا گر داشتند.

برتراندراسل در كتاب تاريخ فلسفه‌ی غرب در باره‌ی يهوديان اروپا در قرون وسطی می‌نويسد:(آنان چندان عذاب و آزار می‌ديدند كه نمی‌توانستند جز پرداختن پول برای ساختمان كليساهای جامع در تمدن سهمی داشته باشند در اين دوره فقط در ميان مسلمانان بود كه با يهوديان به مهربانی رفتار می‌شد و قوم يهود می‌توانست فلسفه وانديشه‌های روشنگری را دنبال كند در قرون وسطی مسلمانان از مسيحيان متمدن‌تر و انسان‌تر بودند)تاريخچه‌ی ورود آنتی سمتيزم به قلمرو تمدن اسلامی به دوران افول اين تمدن و عقب افتادن آن در عرصه‌های اقتصادی تجاری علمی و اجتماعی از تمدن غرب باز می‌گردد برنارد لوييس متخصص تاريخ و تمدن اسلامی می‌نويسد:(در تاريخ اسلام هيچ چيز مانند آزار و تفتيش عقايد اسپانيا پوگروم‌های (كشتار يهوديان) روسيه وجود ندارد) در تاريخ ايران تا حمله‌ی مغول هيچ موردی از كشتار يهوديان ثبت نشده است پس از آن نيز تا دوران صفويه موهومات يهودی‌ستيزانه در جامعه‌ی ايرانی عمق و ريشه‌ای نداشت.

دشمنی و رقابت انگلستان در قرون شانزده و هفده ميلادی با امپراتوری عثمانی(نركيه امروزي) آنها را به نفوذ در دربار شاه عباس صفوی كشاند شاه عباس برای جلب رضايت سفيران انگلستان يهوديانِ اصفهان را كشت هر چند او اين كار را به نام دين می‌كرد ولی شرح شراب‌خواری‌ها و تأسيس دهكده‌ی پرورش خوك برای خوراك سفيران انگليسی اين شبهه را از ميان می‌برد حتی نوع تهمت‌هايی كه به يهوديان زده شد وارداتی و متعلق به دوران صليبيون اروپا بود از جمله ريختن خون در فطير و مسموم كردن چاه‌ها با اين وجود متفكران و روشن‌انديشان ايرانی برای زدودن اين لكه‌ی ننگ تلاش بسيار كردند از جمله اعتراض ملا محسن فيض كاشانی در زمينه‌ی ستم به يهوديان يكی از صفحه‌های تأثيرگذار تاريخ اين همدردی روشنفكرانه را كه نشان از آگاهی نسبت به ريشه‌های يهودی‌ستيزی در ميان نخبگان ايرانی دارد می‌توان در اقرارهای ميرزا رضای كرمانی يافت او می‌گويد كه: يك بار در باغی فرصت بهتری برای ترور ناصرالدين شاه داشتم ولی چون در گوشه‌ی آن باغ عده‌ای يهودی حضور داشتند، منصرف شدم زيرا اگر شاه را می‌كشتم خون را به گردن يهوديان می‌انداختند و فاجعه به بار می‌آمد.

از دوران صفويه به بعد جزيه‌ها بر يهوديان سنگين‌تر شد يهوديان از پوشيدن لباس نو و خريد ميوه‌ی تازه محروم شدند خانه‌های آنها می‌بايست در سطحی پايين‌تر از خانه‌های معمولی ساخته شود آنها حق زندگی در خانه‌ی نو ساز را از دست دادند مردان فقط حق پوشيدن لباس متقال آبی و زنها چادر دو رنگ زنگوله دار را داشتند وصله‌ی زرد كه تحفه‌ی ديگری از اروپا بود و نيز رسم آزار و تحقير يهوديان در كوچه و بازار از سوی محافل شبه دينی تبليغ شد آنان اجازه‌ی بيرون بردن زباله از محله‌های بسته‌ی خود يا گتوها را نداشتند.

با آغاز جنبش مشروطيت اميدهايی به دل يهوديان راه يافت و از گتوی تهران مجاهدانی به مشروطه خواهان پيوستند پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان يهوديان به محلات فلاكت زده‌ی خود سر و سامانی دادند و آيت‌الله بهبهانی نماينده‌ی منافع آنان در مجلس شورای ملی شد پس از شكست و سركوب جنبش مشروطه سياست‌های مدرنيزاسيون و سركوب اشرار كشور توسط رضا شاه جوامع يهودی را آسايش و رفاه بيشتری بخشيد با اين حال در سال‌های آخر سلطنت رضاشاه گرايش او به آدولف هيتلر و اتحاد با آلمان نازی كه همراه با قبضه شدن مراكز كليدی قدرت توسط مستشاران آلمانی بود اين امنيت را به خطر انداخت صادق هدايت در هجو گرايش بازاريان تهران به هيتلر و حمايت آنها از پيوستن به آلمان نازی در رمان مشهور خود "حاجی آقا" نوشت كه در بازار شايع شده: اگر پای هيتلر به ايران برسد، هر صبح با هليكوپتر‌های آلمانی، بسته‌های سيرابی و شيردان مجانی هديه‌ی هيتلر به زمين ريخته می‌شود كه روی آن نوشته شده: چو ايران نباشد، تن من مباد سرانجام به دليل آن كه قوای آلمان از طريق تركيه و سپس آذربايجان ايران اسلحه و مهمات را برای ارتش گرفتار خود در روسيه و قفقاز می‌فرستادند، قوای متفقين، رضا شاه را بركنار كردند و اختيار امور را تا زمان محمد رضا شاه پهلوی به دست گرفتند.
در مطلب بعدي در مورد چگونگي پيدايش نژاد برتر مينويسم

هیچ نظری موجود نیست: