شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

چهارشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۵

به ياد هيتلر















جام بلور خنده روی لبام شکسته

قطره اشک سردی توی چشام نشسته

تو خودت میدونی بی تو دلم چه حاله

دل من میدونه دیدن تو خیاله

به صدای حرفام دل میگه اومد اومد

اما خوب میدونه اومدنت محاله

اگه چشمم تا ابد خیره به در بمونه

اگه قلبم همه شب نام تو رو بخونه

اگه دل خون بشه و از تو چشام بریزه

اگه غم شعله بشه و از تو نگام بریزه

اومدنت محاله دیدن تو خیاله

اومدنت محاله دیدن تو خیاله

سه‌شنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۵

خيلي ميترسم از عاقبت انقلاب

اگر به خاطر داشته باشيم چند مطلب قبلي اختصاص داشت به شبح لنين بر فراز ايران كه در آن مقالات به صراحت هشدار به هم ميهنان دادم كه اگر دست تو دست بگذاريد كمونيستي كه قرار بود زمان انقلاب 57 با زور جاي جمهوري اسلامي بيايد خواهد آمد به شما قول ميدهم كه در سراسر تهران بگرديد حداقل نصف يا بيشتر مردم تهران بي خدا و بي دين هستند گرچه شايد به زور و ظاهري بگويند مسلمان هستيم ولي قضيه چيز ديگه اي است اين ملت اينقدر از مسلمان بودن و دين اسلام بدشان مياد كه آن را ترك كرده اند و بي ديني را اختيار كرده اند دست خودشان هم نيست چرا كه به قدري اطلاع رساني ضعيف است كه آدمي نميداند كه چه نوع ديني بعد از اسلام انتخاب كند

بگذريم لپ كلام اين است كه حواستون جمع باشد ناسيونال سوسياليستي كلمه اي است كه خيلي ازش سوءاستفاده ميشود كمونيست ها چنان احساساتي با مردم و جوامع برخورد ميكنند كه گويا استاليني وجود نداشته و لنيني وجود نداشته و انگاري شوروي سابق چي بوده و چه بلاهايي سر مردم خود آورده است چه مصيبت هايي براي ايران به بار آورده است دشمنان ايران تا ابد دشمن ما هستند مطمئن باشيد اگر از در دوستي وارد شدند بدانيد كه كاسه اي زير نيم كاسه است نمونه اش روسيه است ميبينيد چطور خودش رو ميچسبد به ايران

كمونيست و چيزي كه چنين انديشه اي براي ايران باشد ايران بدتر از اين وضعيت خواهد شد گرچه باز خدا را شكر كه جوانان عزيزم به خوبي خطر چنين چيزها را به خوبي حس ميكنند و چنين ميگويند كه در صورت انقلاب جديد وضعيت فرهنگي و اجتماعي بدتر از الان خواهد شد و كمونيستي شدن آن مصادف است با همان چيزي كه در زمان استالين رهبر بي رحم شوروي كه بر مردمش تحميل كرد من نميدونم اين مكتب كمونيست به چي ايران دل خوش كرده است؟ نميدونم چرا كمونيستها علاقه مندند كه ايران كمونيستي شود؟

هرچه باشد تنها ملي گرايي اصل ناسيونال سوسياليست ميتواند جوابگوي ايران بعد از جمهوري اسلامي باشد ايراني ها اگر چنين خصلتهايي در وجود آنها پرورش يابد مطمئن باشيد چنان به قدرت سرسام آوري ميرسند كه دشمنان ايران از تعجب دهان باز مي مانند

یکشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۵

نفت خوشبختي مي آورد؟

دوستان همانطور كه ميدانيد ايران سرشار از منابع طبيعي است كه مهمترين آنها طلاي سياه يا همان نفت است خوب بحث سر اين است كه نفت واقعا خوشبختي مي آورد يا بدبختي؟

برميگرديم به سالهاي زمان پهلوي خبرنگاري از مردم سوال ميكرد كه نفت خوشبختي مي آورد يا بدبختي؟ همه ميگفتند پول نفت نان سفره ما است اما الان تازه مردم فهميدند كه نفت چه مصيبتهايي دارد البته من شخصا نميگويم كه نفت دردسر دارد مديريت آن شرط است كسي كه دنياي پول را داشته باشد ولي نتواند از آن به درستي آن را خرج كند سه سوت تمام پولهايش از بين خواهد رفت در مورد نفت هم همينطور است طبق بررسي هاي موجود مي گويند نفت ايران تا 15 سال ديگر دوام دارد ( البته اگر جمهوري اسلامي بيشتر اشتهاي نفت نكند ) خوب با اين حساب فكر ميكنيد بعد از 15 سال ايران وضعيت بهتري خواهد داشت؟ به نظر من كه بعيد ميرسد چرا كه هيچ نوع علم درست حسابي در ايران نداريم هيچي هم نميتوانيم بسازيم اما از طرفي دست استعمارگراني مثل آمريكا بريطانيا و شوروي از ايران كوتاه ميشود نيم نگاهي به كشورهاي آفريقايي بكنيد چه ميبينيد؟ تا دلتان بخواهد منابع طبيعي وجود دارد پس چرا اينقدر بدبخت بيچاره هستند؟ دليلش كاملا واضح است سايه استعمارگران كه باشد نتيجه همين است كه مشاهده ميكنيد در مورد ايران هم همينطور است

عربستان را نگاه كنيد نفت فراوان دارد مرفه هم هست اما بي سواد است روزگار اين كشور پس از اتمام نفتش سياه خواهد شد اين مورد در مورد بقيه كشورهاي ديگري كه بيسواد باشند صدق ميكند پس تا دير نشده حكومت را به زير بكشيد تا به مديريت درست از نفت و ديگر منابع حياتي ايران دست يابيد

به تازگي هم مجلس جمهوري اسلامي هم تصويب كرده كه بنزين و گازوئيل در سال 86 به ترتيب ليتري 150 و 40 تومان باشد با اين حال جاي تاسف است كه مردماني كه ميدانند فرداها چه روزگاري در پيش دارند و چه كارهايي را بايد و نبايد انجام دهند همچنان ساكت هستند و حتي اعتراض اين را نمي كنند كه نفت مال ماست و چرا اصلا پولي است؟ دليل آن هم كه مشخص است نفت اگر گران شود تورم بالا خواهد رفت و ملت ايران حتي نميتوانند به ديد و بازديد هاي خيلي كم هم بروند چه برسد به ديدارهاي روزانه دست مردم هم نيست فرهنگ ايراني اصل به خودي خود از بين ميرود فشار كه زياد شود كارها بالا بگيرد ديگري جايي براي حرف زدن در ايران نخواهد ماند البته باز هم جاي دارد از جواناني كه شور وطن را دارند اگر بخواهند باور كنيد انقلابي به وجود خواهد آمد كه خيلي عظيم تر از بهمن 57 خواهد بود

به اميد پيروزي

شنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۵

من اگر اينها را نخواهم بايد كي رو ببينم؟

ملتي كه 29 سال زير دست و پاي اين بنياد گرايان له شده اند به حقوقشان تجاوز شده است به ناموس آنها تجاوز شده است و به هرچيزي كه بگوييد تجاوز شده است براي چي راهپيمايي و اعلام همبستگي با آرمان هاي خميني و نظام مقدس! ميكنند؟ ميترسند؟ ديگر تا كي ميخواهيد بترسيد؟ خسته نميشويد؟ حالتون بهم نميخوره؟ گرچه ميدانم ملتي كه بخار نداشته باشد از اين جور كارها محال است انجام دهد اما باز خدا را شكر جواناني هستند يه چيزي حاليشونه و ميدانند كه اينها چه آدم هاي عوضي هستند همان جوانها ميتوانند تبديل به يك مشت شوند و بر دهان حكومت بكوبند و آن وقت است كه خواهيم گفت آقاي خامنه اي لطفا حصارها را فرو بريزيد جمهوري اسلامي بايد برود

البته در راه چنين هدفي موانع بسيار بزرگي است كه من حق ميدهم كه عملا نميتوانيم كاري از پيش ببريم چون واقعا دستمان بسته است تكان بخوريم زنگ خطر جمهوري اسلامي به صدا در مياد و سه سوت خفه ميكنند ما را يكي از اين موانع ها متحد نبودن تك تك افرادي هستند كه ميخواهند به يك هدف مشترك برسند ( كه بعدها من مقاله اي در اين خصوص تشريح خواهم كرد ) ميشود گفت از زماني كه اينها سركار آمدند روز به روز اون اتحاد و همدلي كه بايد در بين مردم باشد ديگر وجود ندارد شايد بگوييم نه بابا من رفيق تو هستم هواي تو را دارم دقيقا فردا كه يه اتفاقي مي افتد طرف خودشو ميكند جاسوس دولت نگاهي بكنيد به روزهايي كه پدران ما انقلاب كردند چطوري انقلاب كردند؟ همدل و يكپارچه بودند نه مثل الان

الانم اگر هركسي چنين حرفي بزند مطمئن باشد فردا حرفش را پس خواهد گرفت اگر چنين بود كه همدل و متحد بوديد كه جمهوري اسلامي رفته بود پس انكار نكنيد راه درست كردنش هم سخت نيست اول بايد خودتان را بشناسيد وقتي شناختي بقيه رو هم خواهي شناخت وجدان خود را كه ديگر نميشود خر كرد ملتي كه چنين مشكلاتي داشته باشد تا ابد در منجلاب جمهوري اسلامي فرو خواهد رفت البته جمهوري اسلامي هم رفتني هست ولي چه بهتر كه زمان خودمان برود كه نسل هاي آينده مارا لعنت نكنند و بگويند عجب پدراني داشته ايم كه به خاطر ما انقلاب كردند و جانشان را فدا كردند

به اميد پيروزي

سه‌شنبه، اسفند ۰۱، ۱۳۸۵

تند نرو داداش

نه خير مثل اينكه همه وقتي يه چيزي بهشون ميگيم تا اجرا كنند شديدا جو ميگيرن بابا ما گفتيم ضد تازي و اسلام باشيد ديگه نگفتيم كه بي دين و بي خدا باشيد مرده شور هر چي آدم بي خدا رو ببره صد تاي آدم با خدا به يك آدم بي خدا مي ارزد ايران بي دين نيست قبلا هم بارها گفتم دين ايران يا زردشتي يا مسيحي همين ديگه نه اينكه مسلماني را كنار گذاشتي خودتو ول كردي تو دنيا

عزيزم شما كه احكام يك دين را نميداني براي چي بي خدا شدي لاقل خدا پرست باش و برو دنبال اون ديني كه دوست داري از من ميشنويد اولين جايي كه ميتوانيد در مورد اين اديان جستجو كنيد اينترنت است البته براي ايراني ها عزيز كافي نت توصيه ميشود( چون ساعتها وقت لازم است ) اگر حال حوصله اينترنت نداريد دوستاني كه در ايران هستند و همچنين تهراني هاي عزيز ميتوانند قدم رنجه بفرمايند سري به ميدان 26 اسفند ( انقلاب فعلي ) بزنند كتابهايي با عنوان آشنايي با اديان بزرگ كه فكر ميكنم با قيمتي 8هزار تومان باشد و همچنين كتاب انجيل كه از اون ور آب به ايران آمده بدون ناشر و نويسنده آماده با قيمتي در حدود 15 هزار تومان است و سري كتابهايي از اين قبيل توصيه ميكنم سري به انتشارات اميركبير و جاويدان خرد بزنيد كتابهاي خوبي پيدا خواهيد كرد اما براي دوستان عزيز خارج از كشورمان هم كه كاملا همه چيز در اختيارشان است خودشان بهتر ميدانند دوستان هم اگر ديني به غير از اينها ميشناسند ديگه به من مربوط نيست باعرض معذرت

تنبلي نكن تو ايراني هستي بايد فرهنگ تازي را از خود براني و دين اصلي خود را كه زردشتي يا مسيحي باشد را برگزيني

اميدوارم كه چنين باشد

دوشنبه، بهمن ۳۰، ۱۳۸۵

قدم هاي موثر در سركوب و كنترل شايعه

قدم اول : ببينيد آيا واقعا شايعه اي وجود دارد يا نه؟ يعني زيركانه كاري را كه قراولان رومي انجام مي دادند ( داستان قراولان رومي چنين بوده است كه در امپراتورهاي روم باستان چنان دچار بلاي شايعه شده بودند كه عده اي را به عنوان قراولان شايعه به كار گماشته بودند وظيفه اين افراد رفتن به ميان مردم و گزارش كردن شنيده هاي خود به قصر امپراتور بود ماجراهاي روزمره اي كه به اين صورت به قصر مي رسيد محك خوبي براي سنجش افكار عمومي بود ) توسط اعضاي گروه خود انجام دهيد ممكن است خبر گستردگيشايعه توسط يك فرد خودش يك شايعه دروغ باشد

قدم دوم : اگر مي توانيد به هر نحو مستقيم يا غير مستقيم ( مثال در بعضي موارد توسط رسانه هاي عمومي ) پلي ارتباطي بين خودتان و شايعه شنوندگان ايجاد كنيد در مورد مقابله با شايعه هاي فراگير قبل از هر چيز بايد رسانه هايي وجود داشته باشد كه مردم به آنها اعتماد كنند طبق مدل زماني شايعه به هرحال اگر سكوت هم كنيد شايعه فروكش مي كند اما ممكن است در طي اوج گستردگي شايعه شما هزينه هاي زيادي بپردازيد هر نوع اعلام سكوت يا پاسخ ندادن به گسترش شايعه كمك مي كند ديگران فكر مي كنند حتما چيزي وجود دارد كه آنها چيزي نمي گويند

قدم سوم : اگر قسمتي از شايعه درست است آن قسمت را مشخص كرده و تاييد كنيد اين براي اطمينان شنونده به شما كمك مي كند

قدم چهارم : قسمت هاي غلط شايعه را توسط منابع معتبر تكذيب كنيد

قدم پنجم : حقيقت را خيلي روشن با قاطعيت و جوري كه به ياد افراد بماند توسط همان منابع اعلام كنيد

منبع : كتاب روانشناسي اعتراض نويسنده مانوئل جي اسميت

یکشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۵

چرا شايعه به وجود مي آيد؟

اين كه چرا افراد براي ديگران پاپوش و شايعه درست ميكنند دلايل مختلفي دارد ميشود گفت كه بيشترين دلايل شامل حس حقارت جلب توجه فرافكني پرخاشگري و دشمني كه در ادامه مطلب بيشتر با اينها آشنا ميشويم ( اين مطلب رو عمدا نوشتم كه قابل توجه كساني باشد كه زودباور و تاثير پذير هستند )

1- حس حقارت : فرض كنيد خواننده اي مشهور در سالهايي كه هنوز معروف نشده رفيق يا رقيب خواننده ديگري بوده است حالا او مشهور شده است و خواننده مورد نظر به هر علتي نتوانسته مثل او بشود و در بين مردم محبوب باشد او از اين توجه هاي بسيار محروم بوده و كافي است اتفاقي مبهم براي آن خواننده مشهور بيفتد و يا حتي نيفتد آن وقت خواننده مورد نظر دست به شايعه سازي مي زند و خشت كج اول گذاشته مي شود

2- جلب توجه : همان طور كه گفتيم شايعات معمولا يكي از ماده هاي جذاب گپ و گفتگو هاي احتماعي هستند معمولا به شخص گوينده شايعه توجه بيشتري مي شود ما حتي اگر از موضوع شايعه خيلي دور باشيم نقل شايعه نياز به جلب توجه ما را تامين مي كند

3- فرافكني : معمولا افراد مشهور و زندگي خصوصي شان شايعاتي هست كه لاقل در بين عموم مردم نابهنجار تلقي مي شود اين شايعات مي تواند از فردي شروع شود كه در زندگي خصوصي خودش دست به همين كارهاي نابهنجار زده و براي اين كه تعارض بين وجدان و واقعيت غير قابل قبول خود را حل كند و اضطراب خود را كاهش دهد اين كار غير اخلاقي را به شخص ديگري نسبت مي دهد اين ديگري مي تواند فردي مشهور باشد و در نتيجه پايه يك شايعه ريخته مي شود

4- پرخاشگري و دشمني : براي يك پرخاشگر حتما نبايد پاي ضربه زدن به فردي ديگر ضربه اي از نوع فيزيكي در ميان باشد پرخاشگري ها مي توانند كلامي باشند بهتان غيبت و شايعه مي توانند از انواع جنگ رواني باشند و مي توانند به علت پرخاشگري و دشمني با فرد يا جماعتي كه به هر علتي دوستشان نداريم بيان شود

منبع : كتاب روانشناسي اعتراض نويسنده مانوئل جي اسميت

در مقاله بعدي سعي خواهم كرد راههاي سركوب شايعه را بگويم از همين كتاب كه در بالا ذكر شد

سه‌شنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۵

باز دشمنانم كار خودشون رو كردند

چندي است كه متوجه شدم كه به يكباره تمام مكاتبات با دفتر نازيسم قطع شده است و همچنين وبلاگي كه بنده هم در آن مشغول به نوشتن بودم الان ديگر موجود نيست اين اتفاق باعث شد كه سريع متوجه شوم كه مشكل از كجاست و نگاهم به همان آدم عوضي و بيشعور خيره شده كه خودشم ميدونه كه من چي ميگم

لعنت خدا بر تو چرا باعث تفرقه بين من و دوستانم ميشوي خسته نميشي از اين مسخره بازي ها ميداني تا الان چقدر آدم درست حسابي به خاطر اين اراجيف بازي هاي جنابعالي از دست دادم؟ ميداني سر همين چرت و پرت هات چقدر با اطرافيانم درگير شدم خجالت بكش دست از سر من بردار چي ميخواهي از جون من من كه دارم ميرم از اين خراب شده ديگه چرا رابطه من رو با دوستانم بهم ميريزي؟ بچه برو رد كارت ميزنم ناكارت ميكنم بعدا نگي نگفتي

دوستاني كه هنوزم به راه من اعتقاد دارند مواظب چنين ترفندهايي از سوي دشمنان باشند به خدا آخركار سر به نيستتون ميكنند ديگه چقدر من حرفامو تابلو كنم خسته شدم ديگه اون زرنگ بازي ها رو كه براي پول و مال دنيا به كار ميبريد در اينجا هم به كار ببريد كلي آدم خنگ دور خودم جمع كردم؟

به كوري دشمنانم ما هميشه متحد خواهيم ماند

شنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۵

شاه اونقدرها هم كه مي گوييدبدنبود

چندي پيش برخي از دوستان از بابت مقاله قبلي من كمي دلگير بودند و من وظيفه دانستم تا اونجايي كه من ميدانم بنويسم براي هموطنم شاه اگر بد بود بدتر از خميني نبود همانطور كه من بارها خدمت شما دوستان عرض كردم كه نقش ملت در سازندگي كشور به مراتب بيشتر از نقش خود حكومت است

در زمان شاه اغراق نيست كه بگوييم ايران ابر قدرت خاورميانه و پنجمين قدرت جهان بود نيروگاه هايي كه اگر تا الان با سياست شاه پيش ميرفت جمعا 35 نيروگاه داشتيم بهترين ارتش را در خاورميانه داشت بهترين روابط ديپلماتيك در دنيا داشت كه البته اين هم يكسري معايبي داشت كه خدمت شما عرض خواهم كرد شاه صلاح مملكت را ميخواست اما مردمش او را نخواستند و طي يكسري از مقاومتهاي ارتش از ايران رفت بعضي از اين بسيجي هاي افراطي در روزنامه ها نوشته بودند شاه در رفت شاه براي چي فرار كند كجا بهتر از ايران مگر نميتوانست از قدرت هايي كه داشت استفاده كند؟ و خيلي علت هاي ديگر پس شاه بخاطر وطنش رفت به اصرار مردم هم رفت و ميتوانست با زور مردم را به كشتن بدهد انصاف است كه آقايان و خانمهايي كه در تظاهرات بهمن 57 باشادي پلاكاردهايي دردست داشتيد و خطاب به شاه گفتيد جايي برو كه نادر رفت

خوب حالا همان آقايان و خانومها ديگر محال است از ته دل بگويند مرگ بر شاه همان روشنفكراني كه اون موقع اراجيف ميگفتند الان يا در تبعيد هستند يا از به دست بسيجي هاي خميني كشته شدند اينها به هيچ كدام از كساني كه در دستگاه حكومت شاه بودند رحم نكردند درست است كه دادگاه اعترافات تشكيل دادند ولي وكيل دفاعيه نداشتند سه سوت همه اعدام شدند

جالب اينجاست كه شاه وقتي ديد ملتش در زير دست و پاي خميني و دستگاهش له ميشود بيانه اي در تلويزيون گفت كه من شاه ايران صداي شما مردم را شنيدم ولي مردم به او پشت كردند و حاظر نشدند كه حضور او را دوباره بپذيرند شاه هم پسرش شاهزاده را به جانشين خود معرفي كرد كه تا به امروز از نظر سلطنت طلبان شاه ايران است

اما شاه علاوه بر اينكه حسن هايي داشت يكسري ايرادهايي هم در نظام حكومتي داشت و اين بود كه روابط با اسرائيل را گسترش داده بود نميدانم شاه مطالعه نكرده بود يا واقعا ميدانست و به آن عمل نميكرد همين آمريكا و اسرائيل بودند كه روزگاري پيرو و طرفدار شاه وقتي خميني آمد شاه را به زير كشيدند مصيبتهاي ما سر همين ذليل مرده ها است در هر صورت شاه خوب هم دشمن زياد دارد و همچنين ايراد

پنجشنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۵

همه جا سانسور در تاريخ هم؟

چند روز پيش با برادر عزيزمون در دفتر نازيسم صحبت ميكردم كه صبحت كشيده شده بود به جريان مقاومت نروژي ها در مقابل نازي هاي آلمان كه در كتابها نوشته شده بودند كه هيتلر اساسا حمله به نروژ را به دليل وجود دريايي كه هم مرز هاي آلمان و سوئد و بريطانيا و همچنين ورود كشتي هاي حامل سنگ آهن از سوئد و امن كردن آن دريا از وجود ناوگان ها و مين هايي كه توسط بريطانيا كار گذاشته شده بود

اين برادر عزيزمون گفت هيچ ميداني چرا هيتلر به نروژ حمله كرد كه من همان دلايلي كه در بالا عرض كردم را خدمتشان گفتم كه ايشان دليل ديگري را گفتند من متعجب شدم ايشان دليل حمله هيتلر به نروژ را به خاطر وجود آبهاي سنگين در نروژ و وجود منابع هسته اي عنوان كردند و با گفتن چنين داستاني تازه فهميدم تاريخ نازي ها چي به چيه؟ خيلي چيزهاي جالب و قابل توجه رو نگفتند تو اين كتابها كه در ايران است حتي از كلمه انرژي هسته اي در مورد نازي ها به كار نبرده شده است

برادر عزيزمون ميگفت اگر نازي ها تنها دو سال بيشتر دوام مي آوردند نه تنها صاحب انرژي هسته اي و بمب اتم ميشدند بلكه دست آمريكا و حاميانش بسته ميشد و مجبور بودند در مقابل هيتلر پيشواي بزرگ آلمان نازي تعظيم كنند حالا داستان اينجا جالبه من اين بحث رو عمدا اينطوري گفتم كه كمي مطلب دستتون بياد تا اصل مطلب رو بگم

نميدونم شما شبها در شبكه هاي چهار و دوم تلويزون هاي جمهوري اسلامي برنامه هايي با عنوان رجال پهلوي و عبور از تاريخ مشاهده ميكنيد يا نه؟ اگر مشاهده ميكنيد كه چه بهتر اگر نه از همين امشب نگاه كنيد ( دوستاني كه در خارج از كشور هستند مي توانند در ماهواره اينتل ست 902 شبكه هاي سراسري به اضافه شبكه هاي شهرستان را به طور كامل دريافت كنند ) در اين برنامه هايي كه به مناسبت دهه زجر ( يا همون دهه فجر جمهوري حيوانات ) فيلم ها عكس هايي را در زمان شاه نشان ميدهند و زندگاني رجال پهلوي را به تصوير ميكشند به راستي بعضي از اينها واقعيت دارد؟ من به شما اطمينان ميدهم كه اكثر اين چيزهايي كه نشان ميدهند علاوه بر اين كه صداي سخنرانان رجال هاي پهلوي را قطع ميكنند تازه اراجيف هم ميگويند

اينكه ميگويم در مورد هر چيزي كه بخواهيد تحقيق كنيد يكبار كافي نيست تا ميتواني برو دنبالش و دروغ و راست اون داستان را بشنو و از هم سبك و سنگين كن ببين مردم چه ميگويند اونوقت اساس مطلب را بر ذهن بسپار

اميدوارم كه روزگاري تاريخ حقيقي اين سرزمين مهر و همچنين آلمان نازي به جهانيان معرفي شود

سه‌شنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۵

شاه مقصر بود

همه ما به خوبي ميدانيم كه شاه ايران ( محمد رضا شاه پهلوي ) يكي از نادان هاي شاهان اين سرزمين بود حقيقت دارد شاه اگر ميدانست كه خميني هندي زاده همان ترفندي را دارد به كار ميبرد كه محمد تازي در زمان يزدگرد سوم به كار برده است محال بود جمهوري اسلامي جايگزين ايران شاهنشاهي شود خميني آمد گفت شاه پول نفت را براي خود بر ميدارد اتوبوس بايد مجاني شود آب برق گاز تلفن بايد مجاني شود طبقات جامعه در زمان شاه سه طبقه بود كه شامل خانواده شاه و اشرافي طبقه دوم هم درباريان و طبقه سوم هم فقير و بيچاره ها بودند خوب با اين اوصاف بايد قبول كرد كه طبقه فقير جامعه تهران كه همان جنوب تهران باشد به حرف خميني گوش دهند و يهو شاه را به زير كشند فقير هميشه دنبال كمبود ها است و حاضر است همه چي را زير پا بگذارد خميني هم با خواندن تاريخ واقعي محمد تازي دوباره همان كلكي را محمد به ايراني ها زد باز اجرا كرد خاك بر سر شاه كنم چي ميشد پول نفت رو با ملت تقسيم ميكردي كه لاقل مردم تو رو بخواهند كه لاقل اگه كسي خواست بهت تعرض كند مردم بزنند تو دهنش اما شاه كاري را كرد كه باعث بدبختي ايران و به خاك سياه نشاندن و گول خوردن ملتش بود

هر سال هم كه دهه زجر ميشود با خوشحالي ميگويند ما انقلاب كرديم در واقع دارند مردم را تحقير و مسخره ميكنند هر سال فيلم هاي جديد تر ميسازند هيبت ساواك ( سازمان امنيت و اطلاعات كشور ) را نشان ميدهند و ميگويند خميني رهبر ما بود شاه را نابود كرد هيچ قدرتي بهتر از ملت نميتواند حكومت را نابود كند ساواك با اون همه عظمت نتوانست از پس مردم بر بيايد

بايد اعتراف كنم كه ملت اگر هم بلند شوند و به خيابان ها بريزند و نداي مرگ بر جمهوري اسلامي سربدهند هيچ فايده اي ندارد چون مقامات اين نظام همشون زرنگ هستند همه جا آدم دارند هر جا ميري يا لباس شخصي يا بسيج يا اطلاعاتي ما نياز به يك نيروي خارجي داريم كه ما را از اين منجلاب بيرون بياورد كه خوشبختانه غربيها و آمريكا اين مسئله را به خوبي درك كرده اند اتمي شدن جمهوري اسلامي مساوي است با بسته شدن دست ايالات متحده آمريكا

به اميد روزي كه ايراني آزاد و آباد داشته باشيم

دوشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۵

چه چيزي ما را بيچاره كرد؟

عده اي ميپرسند كه علت بدبختي ايران چه چيزي بوده است؟ در اين خصوص اين سوال چند دسته از مردم نظرهاي مختلفي دارند يك دسته ميگويند اسلام يك دسته ديگر ميگويد آمريكا يك دسته ديگر ميگويند بريطانيا و دسته آخر ميگويند امپرياليستي بودن ايران اما اساس بدبختي ما اختلاف طبقاتي درزمان قبل از اسلام بوده است و همچنين بي اطلاعي شاهان ايران از جمله خسرو پرويز بوده است

كساني كه كتاب هاي تاريخ طبري و ايران قبل از اسلام و بعد از اسلام را خوانده باشد درست متوجه خواهد شد كه اصل حرف من چيست شاهان ما چه قبل از اسلام و بعد اسلام بي اطلاع بودن از وضعيت مملكت فقط عيش و نوش داشتند اختلاف طبقاتي خيلي زياد باعث شد موقعيت برتري را در دست دشمنان دهد كه مهمترين آنها زمان خسرو پرويز حمله اعراب در زمان محمد كه دين اسلام را تحميل كرد و زمان سلطان حسين كه زمامدار كشورش را دو دستي تقديم افغاني ها كرد و خيلي از اتفاقات ديگر

عاقل باشيم درست است كه اين حرفاي شما در خصوص بدبختي ايران صدق ميكند اما اصل بي كفايتي شاهان ما بوده است كه متاسفانه نتوانستند خوب به كشور خدمت كنند واقعيت است كه محمد با اينكه يك تازي بود اما زرنگ بود و بادقت تمام مسائل دور بر خود را بررسي كرد و دين اسلام را بهانه كرد و فقيران مكه را جمع كرد و بر عليه غني ها كه همان ثروتمندان باشند شورش كردند و آنها را به زير كشيدند و با بررسي موقعيت كشورهاي ديگر به خصوص ايران از مردم ساده ما سوءاستفاده كردند و گفتند اين ملت عجم! اگر ما به كشورشان حمله كنيم به ما كمك هم خواهند كرد و با شاه خود خواهند جنگيد حقيقت تلخ است بپذيريم كه خود و همنوعان خود را گول زده ايم اما هيچ وقت دير نيست ماهي را هروقت از آب بگيري تازه است اسلام فقط براي تازيان خوب است و بس ايران خود دين دارد حركت كنيد بهشت جاي گناهكاران نيست

وجدان خود را بيدار كنيد

یکشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۵

جمهوري اسلامي به چه معناست؟

در ادبيات سياسي و اصطلاحات سياسي جمهوري اسلامي به حكومتي گفته ميشود كه هم مردمي و مردم سالار و هم اسلامي يعني در قوانين مملكت قانون هاي اسلامي مخلوط است دين و سياست باهم مخلوط است

اما وضعيت در ايران ( بخوانيد جمهوري اسلامي ايران ) به چه شكلي است؟ حكومت واقعا جمهوري اسلامي است اما مردمي نيست مقامات نظام مقدس! خود را يك ملت حساب ميكنند اسلامي رو هم كه واقعا گند زدند

دوستاني كه ميگويند جمهوري اسلامي فاشيستي است بگويم كه سخت در اشتباه هستند اين حكومت زمين تا آسمان با فاشيست و نازيست فرق ميكند در حكومت هاي فاشيستي و نازيسمي حكومت به فكر گسترش كشور و آباد كردن مملكت و بهتر به بار آوردن ملت خود هستند كه نمونه هايش را در آلمان و ايتاليا ديده ايم اما جمهوري اسلامي چي؟ به جاي بهتر كردن وضعيت موجود در مملكت روز به روز مردم را به جان هم مي اندازند سر پانصد هزار تومان و هر روز يك قدم به عقب ميرود ديگه خودتون ميدانيد كه وضعيتي دارد مملكت جمهوري اسلامي بنياد گرايي عهد محمد در عربستان است و بس كساني كه كتابهاي حقوق را خوانده اند به خوبي ميدانند

شنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۵

من از بیگانگان هرگز ننالم قسمت دوم

بی تردید امروز می توان به خوبی فهمید که چرا ایشان درست که تیشه همین ابراهیم را نزدیک به گردن نازنین خودشان یافتند همین امام موسی و عیسی و محمد و ابراهیم صفت را متهم کردند و صدای استبداد دیگر را شنیدند و بعد از ایران گریختند و هیچ گاه هم نیامدند از این همه شیرین کاری های آن زمانشان از این که همرای و همصدای شرکت های بزرگ و کارتل های نفتی و دولت های چپاولگرایشان بنیاد ایران و ایرانی را بر باد دادند از مردمی که با دست های نازنین خودشان ایشان را به دام شیطان انداخته بودند پوزش بخواهند و ما حالا بیست و هشت سال است میبینیم صف های طویل نان و بنزین در کجای حکومت پیشین جای داشت و در حکومت اسلامی چگونه نان و آزادی به زبانی شیواتر زندان برای شهروندان ایران به تساوی قسمت شده است راستی کدام حکومت منافع کلی حکومت ها و چپاولگران غربی را تمام کمال تامین کرد و کدامیک نکرد که مجبور به سرنگونی شد

این حرفها را روشنفکران و روشنگران راستین ما بارها گفته اند و بارها نوشته اند اما گفتن و باز گفتن این حرف ها شاید بتواند گوشه ای از فریب این به اصطلاح روشنفکران عصر پهلوی را روشتن تر سازد زمانی که همین روشنفکران زمینه ساز امام ( خمینی ) می شدند بنگاه سخن پراکنی بی بی سی در تاریخ هفدهم آذر ماه سال هزار سیصد و پنجاه و هفت بخش فارسی در برنامه جام جهان نمایش سیاست دولت های چپاولگر غرب به ویژه انگلستان را برای شکستی که از شاه در داستان نفت خورده بود چنین بیان کرد:

( پس از طی دورانی از افت و خیز حکومتی زمام امور ایران را در دست خواهد گرفت که به علت ناتوانی مالی و نظامی دیگر در برنامه هایش جایی برای رویای تمدن بزرگ وجود نخواهد داشت و به سبب شرایط تازه حاکم بر جو سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مملکت این کشور تنها مقامی همپایه کشور همجوار اففانستان خواهد یافت و برای همیشه این رویا که پنجمین قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی حهان شود فراموش خواهد کرد )

و البته هیچ کدام ما فراموش نکرده ایم که همین رادیو و بسیاری از رسانه های دیگر برای به بن بست کشاندن همان حکومتی که خاری در چشم غرب شده بود چگونه این رادیو و بسیاری از رسانه های دیگر را به تریبون مجانی امام خمینی و پیرامونیانش در زیر درخت سیب شهرک نوفل لوشاتوی فرانسه تبدیل کردند

واقعیت این است که هیچ دشمن خارجی بدون همیاری و همکاری ستون پنجمش که در راستای خواست های این دشمنان خارجی عمل می کنند موفق نخواهد شد این را تجربه های تاریخی بسیاری به ما آموخته است این گونه روشنفکران بودند که ایران ما را ویران می خواستند تا بتوانند بر این کشور ویران خود فرمان برانند و درست هماهنگ با همان چپاولگران غربی وسیله آگاه و گاه ناآگاه هل دادن ایران به هزار و چهار صد سال پیش شدند

پادشاه فقید ایران ( محمد رضا شاه پهلوی ) در گفتگویی با آقای کارانجیا نویسنده روزنامه هندی در تاریخ ششم اردیبهشت ماه هزار سیصد و پنجاه و شش گفته بود: ( سیاست غرب در مورد من و کشورم همیشه این بود که پر و بال مرا بچینند تا از حد معینی بیشتر پرواز نکنم )

به راستی که تنها باید گفت: ( من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد )

جمعه، بهمن ۱۳، ۱۳۸۵

من از بیگانگان هرگز ننالم قسمت اول

فاجعه تاریخی بهمن ماه سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت را می توان به درستی شکست ملت ایران و راهبران ملت ایران برای دست یافتن به مدرنیته و مدنیت و حقوق برابر همه انسانها فارغ از جنسیت و قوم و به ویژه مذهب ارزیابی کرد فاجعه ای که در آن کسانی پیروز شدند که ایرانی آباد و متمدن را بر نمی تافتند و برای این که ایران همچنان در منگنه ای همانند دوران وحشناک حکومت قاجاریه وادار به درجا زدن کنند زمینه ساز این فاجعه تاریخی شدند دورانی که در همیاری و همکاری همین روحانیون و مراجع تقلید بخشی از ایران عزیز ما طعمه ی حکومت تزارها شد و در دوران به اصطلاح پرشکوه جکومت لنینی و استالینیستی آن نیز هرگز این بخش ایران ما به ما بازگردانده نشد دورانی که ایران به دو بخش شمال و جنوب تقسیم شده بود و هر یک از دو طیف مستعمره چی های روس و انگلیس کوس لمن الملکی خودشان را می زدند

اگر بتوان بخشی از خواست های اساسی ملت ایران را برای رهایی از استبداد دینی و سیاسی دوران قاجار در نهضت مشروطه ی ایران متبلور دید می توان افتضاح تاریخی سال هزار سیصد و پنجاه و هفت را بازگشت فرزندان تاریخی همان شیخ فضل الله هایی ارزیابی کرد که اساسا ایران آزاد و آباد را بر نمی تافتند و برای این کار از هر ترفندی نیز سود می جستند واقعیت این است که شاید چپاولگران ایران و اساسا جهان سوم دست کم برای ملت های خودشان و برای جیب های گشاد خودشان توجیهات قابل قبولی در آستین داشتند اما روشنفکران ایرانی که برای این شکست تاریخی هلهله ها کردند چه طرفی از یک ایران تکه تکه وایس گرا تروریست و محل چپاول تمامی قدرت های غربی دنبال می کردند؟ راستی چرا آنهمه دروغ چپاولگران غربی و شرقی از سوی روشنفکران ایرانی در درون کشور و در خارج از کشور تحت عنوان کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین ایرانی باز تکرار شد و این به اصطلاح ایرانیان چه چشم اندازی برای این خود سوزی و خود کشی دسته جمعی داشتند؟

یکی از این طیف روشنفکران این دوران دکتر علی اصغر حاج سید جوادی در این دوران دست کم 55 سال داشتند دکتر حقوق بودند و سال ها در نشریات داخل کشور و به ویژه کیهان آن زمان کار مشخص ژورنالیستی می کردند چندین کتاب هم در همین دوران منتشر کرده بودند بجز این همه هم همراه با مرحوم مهدی بازرگان عضو کمیته حقوق بشر در ایران نیز بودند ایشان در همان روزها یعنی چند روز پیش از سقوط تهران و فروپاشی ایران ما در نوشته ای در نشریه ی جنبش متعلق به خودشان که در تاریخ هفت بهمن ماه هزار و سیصد و پنجاه و هفت منتشر شده بود تمام مطالب آن نشریه را شخصا خودشان می نوشتند با احساسات یک فوندامندالیست اسلامی و ضد ایرانی نوشتند:

( امام می آید با صدای نوح با طیلسان و تیشه ابراهیم با عصای موسی با هیئت صمیمی عیسی و با کتاب محمد و دشت های سرخ شقایق را می پیماید و خطبه رهایی انسان را فریاد می کند وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمی گوید دیگر کسی به خانه خود قفل هم نمی زند دیگر کسی به باجگذاران باجی نمی دهد مردم برادر هم می شوند ( البته در این میان جایی برای خانم ها در نظر گرفته نمی شود ) و نان شادیشان را با یکدیگر به عدل و صداقت تقسیم می کنند دیگر صفی وجود نخواهد داشت صفهای نان و گوشت صفهای نفت و بنزین صف های مالیات صف های نام نویسی برای استعمار و صبح بیداری و بهار آزادی لبخند می زند باید امام بیاید تا حق به جای خود بنشیند و باطل و خیانت و نفرت در روزگار نماند )

پنجشنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۵

مشكل ما چيست؟

وقتي پاي صحبت بزرگان ميشينم ميبينم ملت ايران خيلي ضعف و نادان و نفهم هستند حالا چطوري ثابت ميشود نمونه اش تو همين حال هواي كشته شدن حسين تازي يارو صبح تا شب قمه زني زنجير زني هزار جور كار براي امام حسين! ميكند تا راضي شود اونوقت همين نكبت فردا سوار ماشين ميشود و دنبال هزار جور كثافت كاري ميرود خوب يكي نيست بگه تو چه جور موجودي هستي؟ اين جور افراد فقط به درد لاي ديوار ميخورند و بس مشكل ما ايراني ها مشكل فرهنگي است مشكل ما سلاح ديني جمهوري اسلامي است مردم چه ميفهمن كه دمكراتيك يعني چي اگه ميدونستند كه ديگه نميامدند به خميني راي دهند و خميني هم حسابي دهن مردم رو سرويس كند

تروخدا خودتون را بسازيد من دلم براي تك تك همه شماها كه ايراني باشيد ميسوزد به خدا همتون را دوست دارم نميدونم چرا شماها اينجوري هستيد اگه كاري بلد نيستيد لاقل خود را بسازيد منظور از ساختن اين نيست بري گردن كلفتي كني اين نيست كه بري باج خواهي كني اين نيست لات بازي در بياري منظور اين است كه خود از فرهنگ اصل خود دور نكني و بيگانه را كنار بگذاري و هرگز ترويج فرهنگ غير قومي خود را رواج ندهي زبان حرف زدنت را نگه داري به خودت ارزش بگذاري احترام گذاشتن را ياد بگير به ديگران هم ياد بده الان ملت ايران طوري شدند كه كار به جايي كشيده شده كه همه به جان هم افتادند سر چي هيچ و پوچ