شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

پنجشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۵

پوپوليسم چيست؟ قسمت سوم و پاياني

در اين احوال اصطلاح مردم انگيزي يا همان پوپوليسم با تشكيل شدن حزب پوپوليست ايالات متحده آمريكا در سال 1982 ميلادي وارد ادبيات سياسي شد زارعان طرفدار اين حزب اعتقاد داشتند كه ملي سازي دولتي زمين و راه آهن بهتر از تاكيد بر عملكرد بانك ها و شركت هاي خصوصي انحصار طلب منفعت ايجاد مي كند ولي به مرور زمان مردم انگيزي به سه دسته تقسيم شدند كه شامل پوپوليسم مرد كوچك – پوپوليسم اقتدارگرا – پوپوليسم انقلابي

پوپوليسم مرد كوچك

اين ميشود گفت كه نگرشي است كه حاوي جهت گيري سياسي خرده مالكاني مثل دهقانان زارعان و صاحبان مشاغل كوچك كه طرفدار مالكيت شخصي و همكاري توليد كنندگان خرده پا بوده ولي به سرمايه داران بزرگ و حكومت اعتماد ندارند اين نوع نگرش اعتقاد داشت كه صنعتي شدن شهرنشيني و رشد سرمايه داري انحصاري باعث انحطاط اخلاقي ميشود و پيشرفت آن را تقبيح مي كنند و همچنين به سياستمداران و روشنفكران اعتماد ندارد و مي تواند مردم را به حمايت از مردم سالاري مستقيما توده اي سوق بدهند

پوپوليسم اقتدارگرا

اين نوع نگرش نخبگان سياسي را كنار زده و مستقيما به مردم روي مي آورند امروزه از نظر ماركيست ها و نئو ماركيستي مردم انگيزي يه تعريف جديد دارد كه بيشتر آن را جنبشي سياسي ميشناسند كه به دنبال بسيج مردم به عنوان افراد بيش از اعضاي گروه هاي خاص اقتصادي و اجتماعي بوده و از اين راه ضد وضعيت كنترل شده از سوي منافع مالي و قدرتمندانه و سرمايه گذاري شده حركت مي كند از لحاظ اجتماعي نشانگر افزايش باسوادي و رشد شهرنشيني و كاهش اقتدار سنت به واسطه تفكيك پذيري از لحاظ سياسي از جمع شدن احزاب و پارلمان و انتخابات مخفي و مشاركت جمعي در تصميم گيري ها و از لحاظ فرهنگي به دينوي شدن عقلانيت و علم گرايي و سلب امور فرهنگي از نظام دين ياري و بيعت با ايدئولوژي هاي ملي گرايانه است

پوپوليسم انقلابي

اين نگرش رابطه نزديكي با فاشيسم و نازيسم دارد زيرا اين جنبش سياسي ملي گرا و تماميت خواه و ضد كمونيستي و معتقد به حاكميت تك حزبي و رهبريت كاريزمالي از ناكامي ليبراليسم و دمكراسي در حل بحران هاي اقتصادي و اجتماعي به بار آمد نژاد پرستي را سرمشق قرار دادند و مورد حمايت گروه هاي نظامي و طبقه متوسط و كارگر سرخورده از برهم زدن نظم اجتماعي و ركود اقتصادي حاصله جنگ و رشد جنبش هاي سوسياليستي قرار گرفت

در هر حال مردم انگيزي مي تواند دست راستي يا دست چپي يا تركيب هر دو باشد

در مقاله بعدي ديدگاه جناب آقاي دكتر ناصر فكوهي در خصوص پوپوليسم خواهيم خواند

۱ نظر:

ارنستو چه گوارا)ستاره سرخ سوسیالیسم گفت...

با سلام و درود
چیزی که شما تحت عنوان ناسیونال سوسیالیسم مطرح کردید فرقی با جمهوری اسلامی یا ایده مجاهدین خلق( مارکسیست اسلامی) و... ندارد! همیشه تلفیق متضاد ها باعث سر درگمی و اغتشاش در جامعه است چیزی که هم اکنون شاهد آن هستیم و این ترکیب منجر به بوجود آمدن تضاد ها و تناقض ها میگردد مانند چیزی که محمد رضا پهلوی میخواست بوجود بیاره( دمکراسی سلطنتی) که به اشتباه خود پی برد و خواست تحت لایحه ایالتی ولایتی که استارت ایجاد حکومت سکولار بود این وضعیت رو عوض کنه که دیدیم مردم افیون زده به خرافات ایران چگونه شاه را بد نام کردند! سلطنت طلب نیستم فقط سعی میکنم با انصاف و بی غرض باشم
هدف انسان در جهان زندگی در کنار هم بدون مرز و انحصارات است
ناسیونالیزم عامل جنگ و خونریزی است و مکتب پیروز سوسیالیزم طلایه دار برابری و اینترناسیونالیزم است
ناسیونالیزم به معنی " انحصار" و نوعی " برتری جویی غریزی و ناخود آگاه " و سوسیالیسم پیروز به معنی از بین بردن دیوارها و انحصارات برای تمامی انسانها است
داروینیسم حقیقتی است که انکار نمیشود! اینکه انسان هم در دایره طبیعت و زیست بومی جهان وجود دارد
این حرف توهین نیست اما انسان هم در اصل مانند پشه و گاو و... در یک دایره زیستی وجود دارد و خارج از طبیعت نیست با خاک یکی میشود غذا میخورد تمایلات دارد و بیزاری میجوید به سمت پیشرفت میرود و دور دیالیکتیکی برقرار است
حال گویا این اشرف بودن بیشتر به ضرر انسان تمام شده است
هیچ حیوانی حیوان دیگر را استثمار نمیکند
همه باهم هستند و باهم کار میکنند شکار میکنند و غذا میخورند و هر چه که دارند به انسان تلاش و زحمت خودشان است
اما گویا این برتری تصادفی انسان کار را به جایی رسانده که میگوید: امکان ندارد در دنیا برابری برقرار شود حال آنکه طبق اگزیستانسیالیسم " انسان وانهاده خود مسئول خلق دنیایی خود است " و این توجیهات به مثابه عصر فئودالیسم و برده داری است که عدم وجود این دو مقوله زمانی برای انسان یک خواب و رویا بود
بله واقعا یک رویاست!اکنون هم شاهد بردگی و انحصار هستیم
هیتلر شاهد برای ملت خود ابر مرد بود برای " بشریت " و انسانیت " هیولا بود کسی که فراموش کرد او از همان ماده ای بوجود آمده که آن یهودی بوجود آمده و اگر بالا و پایینی وجود دارد بخاطر عوامل تقسیم کار گردش پول و سرمایه و البته شرایط طبیعی است! امری انتسابی نه اکتسابی( البته شرایط محیطی و طبیعی منظور است نه اقتصاد و جهان بینی)
ناسیونالیسم یعنی امر مبهم علت و معلول نه دیالیکتیک علمی
باید برم اما مشخصاتمو میذارم که بیشتر حرف بزنیم در ضمن نظر شما درباره کرد ها چیست؟