شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

دوشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۵

تفاوت اروپا با ايالات متحده آمريكا قسمت اول

مطلبي كه مشاهده ميفرمايين به بررسي تفاوت هاي امريكا با اروپا از ديدگاه جاويد با هم ميخوانيم

رئيس جمهور فرانسه اخيرا در اظهاراتي خواستار ادامه مذاكرات با ايران شده كه اين اظهارات باعث جنجال هايي شد و همچنين از رئيس جمهور امريكا خواست كه از ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت پرهيز كند

عده اي به اين اظهارات جنجالي فرانسه بد گمان هستن و اين موضع گيري رو پايدار نمي دانند آن هم به اين دليل كه ظاهرا دست آقايان هم در يك كاسه است

اما اروپا و آمريكا را بايد دو يار استراتژيك دانست ولي نه همسان برادران دو قلو آنچنان كه بريطانيا را برادر هم شكل و هم قيافه ايالات متحده مي پندارند سياست فلسفه جامعه اروپا قرابت هاي بنيادب با وجود ابعاد چند گانه ايالات متحده آمريكا ندارد

سياست اروپايي به معناي جديدش با شعار عدالت و برابري آغاز شده از همين رو است كه دولت هاي رفاه در اروپا بنيان گذاشته شد البته به جز معدود كشورها مثل آلمان دولتهايي كه منزلت رفاه را آنچنان تعريف مي كردن كه مادون عدالت و برابري قرار نگيرد كه اگر چنين مي شد فلسفه اروپاي مدرن به هم ميخورد و به آرمان ها و شعارهاي عدالت خواهان و انقلابيون فرانسه در سال 1789 خيانت مي شد

عدالت و برابري آنچنان ذهن اروپايي ها را پر كرده است كه آنها حتي پس از جنگ سرد و فروغلتيدن دنيا در امواج جهاني شدن نيز همچنان بر رسم و عادت گذشته تاكيد كرده و مي كنند به اين ترتيب دنيا در يك طرف ماند و اروپا نيز در همان سويي كه قبل از آن بود اگرچه انقلابيون فرانسه در كنار عدالت و برابري از آزادي دم زدند و بورژواها يا همان سرمايه داران آرمان شهرشان جمهوري دمكراسي و آراي مردم بود ولي آنچه از دل اين همه شور و شوق بيرون امد فقط حكومت هاي پادشاهي و بعد از آن هم اريستوكراسي ناپلئون سوم و بيسمارك دو اسطوره سياست اروپا نيز در همين جهت گام برداشتنتا اثبات كنند رسالت اروپا عدالت و برابري است و نه آزادي كه بورژواها يا سرمايه داران از آن حرف مي زدند همين اتفاق روشنفكران بورژوا را از حكومت بيرون راند تا آنها هميشه اپوزيسون باشند و منتقد حكومت باقي بمانند اما اگر اروپا بر اين روش بود هويت آمريكايي به گونه اي ديگر خود را نمايان مي ساخت

آمريكايي ها همان اروپايي ها بودند كه چون آزادي رو مي جستند و آن را كالايي كمياب در اروپا قلمداد مي كردند راهي امريكا شدند تا آزادي را بنيان گذارند بنا بر اين شالوده جامعه آمريكايي را بايد بر مبناي آزادي قرار داد آن هم نه ازادي جمعي و سوسياليستي كه آزادي از همه چيز براي فرديت انسان عدالت و برابري نه در اولويت بود و نه دغدغه اي براي تفكر شايد به همين دليل هم بود كه اقتصاد تفكر كلايسك سرمايه داري با خصلت وحشي خود از آمريكا شروع شده و در همان جا هم ماند و به جاي ديگر نرفت.

سخنگوي جنبش talker_movement_nazi_iran@yahoo.com


هیچ نظری موجود نیست: