آمريكا از استقلال و جمهوري آغاز شد و اولين رئيس جمهوري را بر پيشاني تاريخ زد اما در اين سرزمين آنچه نبود تلاش براي عدالت و برابري بود دو قرني بايد مي گذشت تا كالاي كمياب عدالت به دست آمريكايي ها برسد اگر بحران اقتصادي دهه 1930 نبود و روزولت هم رئيس جمهور نميشد شايد آمريكايي ها تا به امروز طعم عدالت رو نمي چشيدند
اما همطراز با ارج و منزلت آزادي در آمريكا روشنفكران نيز به چشمان باز حكومت تبديل شدند چرا كه هر دوي آنها يك چيزي را طلب مي كردند و آن آزادي بود از همين رو روشنفكران آمريكايي در خدمت حكومت در آمدند و پوزيسون شدند نه اپوزيسيون قلمرو تفكر روشنفكران نيز در اين دو منطقه يكسان نبود روشنفكر و فيلسوف اروپايي از آرمان مي گفت و ايده آليسم را بها ميداد و برايش ذهني و عيني قابل بود اين ايده آل تب و تاب انتقاد از حكومت را شدت مي داد تا روشنفكران اپوزيسيون باقي بمانند
اما نقطه آغاز تفكر در آمريكا براگماتيسم بود و محاسبه و هزينه و فايده چرا كه اين خصلت به پيوند ميان روشنفكران و حكومت تداوم و حيات مي داد اما با اين همه تفاوت چگونه اتحاد استراتژيك ميان اروپا و ايالات متحده آمريكا ميسر شد؟
پاسخ اين سوال رو بايد در كتابي به نام سياست ميان ملتها پيدا كرد جواب ساده است نظم بين الملل
هرج و مرج گونه و فقدان نظم مركزي در نظام بين الملل همه بازيگران را در ترس و اضطراب فرو مي برد به همين دليل بازيگران در نظام بين الملل به يكديگر اطمينان ندارند
حالا اگر اين عامل در كنار عنصر ظهور شوروي و كمونيسم و ايدئولوژي انترناسيوناليستي مورد توجه قرار گيرد اروپايي ها كاملا حق داشتند در چهار چوب ترس و وحشت و به دليل مناسبات قدرت وارد همكاري استراتژيك با آمريكا شوند بنابراين اتحاد استراتژيك آمريكا و اروپا را بايد محصول ترس و وحشت دانست و به همين دليل آنها نمي توانند برادران دو قلويي هم باشند
حالا اگر سخنان ژاك شيراك رئيس جمهور فرانسه را در اين متن غير مقدس قرار بديم آنچه مي ماند درك و فهم دغدغه ها و نگراني هاي اروپايي ها در اين وادي است اختلافات اروپا و ايالات متحده امريكا جدي است به قدري كه هنري كسينجر را وادار مي كند كه در آخرين مقاله اش در روزنامه واشنگتن پست نسبت به ادامه شكاف ميان اروپا و آمريكا هشدار دهد
اين اختلاف آنقدر جدي است كه توني بلر نخست وزير بريطانيا به اروپايي ها نهيب مي زند كه اشتباه دوران آدولف هيتلر پيشواي آلمان نازي را تكرار نكنند و در كنار آمريكا بنشينند
آنچه مسلم است اين اختلافات با اقدام يكجانبه در حمله به عراق و بحران هاي پس از آن افزايش يافته است ناكارآمدي آمريكا در اداره بحران عراق و نا امني هاي مكرر در اين كشور از ترس و اضطراب در اروپا فرو كاسته است و حوادث اخير لبنان و حضور جدي نيروهاي نظامي اروپا در جنوب رودخانه ليتاني بر اعتماد به نفس قاره سبز افزوده است
دغدغه انرژي نيز مزيد بر علت شده است تا اروپا متفاوت با آمريكا بيانديشد و نسخه هاي متفاوتي براي خاور ميانه و جهان بپيچد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر