در ایران اکثرا آدم های فردگرا هستند همه کیف ما از زندگی خلاصه میشود در یک خلوت دنج بدون مزاحم
حکومت های پادشاهی ایران از اون خلفای عباسی صفاریان و غزنویان گرفته تا دوره قاجار و پهلوی همه از فعالیت های جمعی و دسته و گروه شدن مردم می ترسیدند البته ناگفته نماند حکومت جمهوری اسلامی دورگه کمونیستی و آخوندیسم هم می ترسد حکومتهای این چنینی نگران جوشش و جنبش هایی از بطن این تجمع ها هستند به همین دلیل همه این حکومتها از طریق ایادی و انصار خود سعی میکردند بدبینی و بی اعتمادی را جایگزین تفاهم اعتماد و مشارکت گروهی کنند ما یاد گرفته ایم فردگراشویم و نسل ما آموخت باتکیه برضربالمثل هایی از جنس همین تفکر غالب مثل هر کس به فکر خویش است و غیره از فعالیتهای گروهی بپرهیزد
مسئله فردگرایی ریشه در تاریخ چند هزار ساله ما ایرانیان دارد ما کمتر طی تاریخ سیاسی و اجتماعی کشورمان توانسته ایم گروه هایی منسجم را داشته باشیم چنانکه اگر طی یک برهه از زمان گروه هایی هم مانند گروه های سیاسی فرهنگی سیاه جامه گان سربداران و یا حتی امیرکبیری شکل گرفت خیلی زود به وسیله افرادی از میان خودشان فرو ریخت زیرا تربیت ما برخی از ما متکی بر فرد است ما عادت نکرده ایم به جمع اعتماد کنیم و در مقابل حقوق فردی افراد را در میان جمع محترم بشماریم
مثالی میزنیم ما کمتر بازی های گروهی را با موفقیت پشت سر گذاشته ایم همین قدر که نتایج مسابقات فوتبال والیبال و خیلی چیزای دیگر و در مقبل ورزش های تک نفره مثل وزنه برداری کشتی بوکس و غیره نگاه کنیم متوجه میشویم که تا چه اندازه در فعالیت های فردی موفق تر از کارها و بازی های گروهی بوده ایم
نکته مهم این است که ما علاوه بر ضعف در مشارکت و عدم اعتماد به جمع حتی در داوری نسبت به فعالیت گروهی نگاه فردی داریم چنانکه در شکست ورزش های گروهی ملموس تر از همه آنها مثل همین فوتبال همیشه یک نفر با عنوان مربی دروازه بان یا یک نفر بازیکن خاص مسئول شکست تیم شناخته می شود و ما حتی در قضاوت هایمان غافل ار نگاه جمعی و ارزیابی جمعی و گروهی هستیم
زیرا به عقیده استاد من که آقای دکتر قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه باشد.ما هیچ وقت در نظام آموزشی خودکار و تحقیق گروهی انجام نداده ایم و نمره گروهی نگرفته ایم چون هیچ گاه مسئولان گروه را موظف به انجام کاری نکرده اند اگر هم کرده اند صددرصد در داخل گروه مشکلات فکری زیادی وجود خواهد داشت متاسفانه نه نظام اموزشی ما و نه رسانه های شنیداری و دیداری ( که همان تلویزیون و رادیو سراسری باشد ) ما در جهت تقویت گروه و گروه گرایی تلاش نکرده اند بلکه برعکس آن را انجام داده اند یعنی رواج بدبینی در کار تیمی را انجام داده اند
۱ نظر:
dorood
man ham daghighan movafegham.va mesdaghe bareze in mozoo ro dar hamin football mishe did.baraye mesal ghahremaniye sale 1954 Alman ke oon shegefti ro dar Bern ragham zad.ba in shoar Fritz Walter ke ma yek team hastim,ba ham mibarim ya ba ham mibazim be omide roozi ke hameye Iraniha ba ham motahed beshan.
Sieg Heil,Heil HITLER
ارسال یک نظر