شاهنشاهان پهلوی

شاهنشاهان پهلوی

شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۲

میهن سالاری به زبان ساده - بخش یکم


میهن پیش از مردم بوده و آفریننده ی تیره ها و تبارهاست. مردم میهن از آب و خاک کشورشان پدید آمده اند.
2- میهن ماندگار است و مردم همیشه رفتنی و گزرا هستند.
3- برتری و ارج بیشتر و والاتر میهن در سنجش با مردم در این است که همواره مردم باید خود را پیشمرگ میهن کنند نه انکه میهن برای مردم از میان برود.
4- مردم (ملت، قوم)  شناسه و رسمیت خود را از میهن میگیرد و بدون میهن دارای هیچ نام و اعتباری نیست. اما میهن حتا بدون مردم نیز در یادگاه تاریخ دارای اسم و رسم خویش میماند.
5- پیکار و پدافند برای میهن همیشه درست و بخردانه به شمار رفته اما جنگ برای دیدگاه های دینی و باورهای زورگو ناپسند و پلشت بوده است.
6- در رویکرد میهن سالاری ،میهن و مردم، هر دو خوشبخت و سرفراز خاهند بود اما نمونه هایی از مردم سالاری میتواند میهن و بنابراین مردم را به پریشانی و تباهی بکشاند... که بارها در تاریخ چنین شده است. انقلابهای خونین، جنگهای داخلی و درون مرزی، نهادها و نظامهای کمونیستی و فاشیستی، برخاسته از خواسته های مردم سالارانه بوده است.
7- مردم سالاری به معنای راستین خود تنها روی کاغز و یا روستاها و نشستگاهان کم شمار میتواند هویدا باشد زیرا در مرز و بومهایی که انبوهی از مردمان زندگی میکنند چنانکه هر کس بخاهد سالار باشد هرج و مرج، جانها را میگیرد و روانها را میفرساید.
8- به سبب یکدست نبودن ساختار اجتماعی و سواد سیاسی مردم، از اغاز تاریخ تاکنون به ناچار دو گونه نهاد و نظام فرمانروا بوده است: تک سالاری و گروه سالاری. آنچه که امروزه به گونه جمهوری و دموکراسی و مردم سالاری ارایه میشود بازتابی کمرنگ و نمایشی شب بازانه بیش نیست.
9- تنها نهاد میهنی و نظام سیاسی جهان که توانست با امیزه ای بخردانه و هنرمندانه از تک سالاری و گروه سالاری و مردم سالاری به فرمانروایی و شهریاری بپردازد، "پادشاهی ایرانی" بوده است که نباید با سلطنت اشتباه شود. ریشه ها و شالوده های شهریاری ایرانی همانا میهن سالاری به شمار میرفته است اگر چه این ویژه نام را به کار نمیبرده اند.

هیچ نظری موجود نیست: