استفاده از درآمدهای نفتی برای صنعتی کردن ایران قسمت عمدۀ برنامه ایجاد دگرگونی در کشور را تشکیل میداد. جلوۀ خاص این برنامهها در هدفمندی آنها بمنظور دستیابی به وضعیت عدم عرضه و فروش نفت خام در بازارهای جهانی میباشد. بر اساس این برنامهها فرآوردههای پرارزش و گرانقیمت نفتی هستند که بایستی روزی از سوی ایران به کشورهای خریدار عرضه و جایگزین فروش نفت خام بشوند. با تمامی این اوصاف دعوت به سرمایهگذاری و همکاری مشترک با کشورهای غربی نمادی بر ایجاد پل دوستی از روی تفاهم است. در ادامۀ مصاحبۀ محمدرضا پهلوی با هفتهنامۀ اشپیگل مسائل امنیتی ایران و خاورمیانه مطرح میشوند. مسائلی که امروز به شکلی مشابه اما از زاویهای دیگر جهان را به خود مشغول ساختهاند: خلیج فارس، شیخنشینهای کوچک کرانۀ جنوبی این شاخاب همیشه ایرانی، تنگۀ هرمز و همچنین قضیۀ پیچیدۀ بیتالمقدس. و به این ترتیب است که شاه ایران صریحاً به سرمایه گذاری برای توسعۀ صنایع نظامی ایران نیز اشاره میکند.
بازدید محمدرضا شاه پهلوی از صنایع نظامی )دفاع) ایران به همراه سران ارتش در دهه پنجاه خورشیدی
بازدید شاه از صنایع نظامی ایران - دهۀ پنجاه خورشیدی
محمدرضا پهلوی همراه با سران ارتش ایران از دستاوردهای صنایع نظامی (دفاع) ایران بازدید میکند.
اشپیگل: اعلیحضرتا، شما به بیان این مطلب پرداختید که تا زمانی که هنوز امکان بهرهبرداری از منابع سرشار ذغال سنگ وجود دارد، نفت بسیار با ارزشتر از آن است که به منظور گرم کردن و تولید نیروی برق برای روشنایی به هدر داده شود. آیا شما نگران نیستید که سیاست شما مبنی بر افزایش قیمت نفت، کشورهای غربی را به ایجاد یک طرح نوین در زمینۀ انرژی گرایش بدهد – با استفاده از سنگ نفتزا، نفت شن، انرژی اتمی و یا مایع سازی ذغال سنگ؛ تا به این ترتیب، پیش از آنکه شما بتوانید با پول نفت کشورتان را کاملاً پیشرفته کنید، از وابستگی خود به شما بکاهند؟
شاه: شما نمیتوانید این کار بکنید. تا پیش از سال ۱۹۸۵ شما قادر به استفاده و ساخت رآکتورهای تولیدکننده سریع (Breader) و انرژی اتمی حاصله از آن نخواهید بود.
اشپیگل: این کاملاً درست است. اما شما نیز در سال ۱۹۸۵ بایستی همچنان به فروش نفت خود ادامه بدهید.
شاه: به چه شکل و فرمی؟ من نفت خود را به شکل فرآوردههای پتروشیمی خواهم فروخت. من به شما آسپرین خواهم فروخت. من به شما پروتئین خواهم فروخت. در آن زمان من به شما دیگر نفت خام نخواهم فروخت.
اشپیگل: فرآوردههای پتروشیمی را نیز میتوان از نفتی به دست آورد که از استخراج نفت موجود در سنگهای نفتزا یا نفت شنها حاصل میشود.
شاه: آیا شما در آلمان دارای نفت شن هستید؟ شما در آلمان ذخائر نفت شن ندارید.
اشپیگل: نه، اما کانادا برای نمونه دارای این ذخائر میباشد.
شاه: نفت حاصله را بایستی شما وارد کنید. این برای شما هزینهای مشابه در بر خواهد داشت.
اشپیگل: این موجب وابستگی بیشتر ما از آمریکای شمالی خواهد شد.
شاه: چرا نه وابسته به ما؟ به همین دلیل است که من به شما پیشنهاد همکاری در یک طرح مشترک با ظرفیتی بالغ بر پانصد میلیون بشکه در کشورم را عرضه میکنم.
اشپیگل: همه اینها شامل یک طیف گسترده میباشد: طرحهای مشترک، معامله با فرآوردههای پتروشیمی،
● من دوستانی دارم و حتی سعی میکنم دوستان بیشتری داشته باشم، اما ما نمیتوانیم فقط به پیمانهای دوستی تکیه و اعتبار کنیم. چه بسا زمانی در تنگنا تنها گذاشته شویم. من نبایستی (اجازه ندارم) به کسی وابسته باشم، مگر به خودمان.
پیشرفت منابع نوین انرژی، برپا ساختن یک صنعت خودروسازی. آیا قصد ندارید که درآمدهای نفتی را در صنایع نظامی کشورتان سرمایهگذاری کنید؟
شاه: اوه، البته.
اشپیگل: چرا شما در حال حاضر این همه پول برای امور تسلیحاتی هزینه میکنید؟ ۲۶٬۷ درصد از بودجه کشورتان. دشمن در کجاست؟
شاه: خب، این دقیقاً مانند این است که پرسیده شود، چرا آلمان یا فرانسه این همه پول برای تسلیحات خرج میکنند.
اشپیگل: برای اینکه آنها با همسایگانی در شرق اروپا روبرو هستند که منظور و اهدافشان همیشه روشن و آشکار نبوده است.
شاه: آیا آنها به شما حمله خواهند کرد؟
اشپیگل: امیدواریم که اینطور نباشد.
شاه: پس چرا آنها (آلمان یا فرانسه) این پول را هزینه میکنند؟ من دقیقاً به همین دلیل است که پول و هزینه صرف میکنم. من ابداً قصد ریسک و مخاطره را ندارم. من دوستانی دارم و حتی سعی میکنم دوستان بیشتری داشته باشم، اما ما نمیتوانیم فقط به پیمانهای دوستی تکیه و اعتبار کنیم. چه بسا زمانی در تنگنا تنها گذاشته شویم. و یک چیز دیگر: آیا با این نکته موافق هستید که جنگ ماه اکتبر علیه اسرائیل یک رویداد غیرمنتظره بود؟ (جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل – سال ۱۹۷۳ میلادی) حجم و میزان تسلیحات و کیفیت سلاحهایی که علیه اسرائیل به کار گرفته شده بودند -- آیا شما و یا اسرائیلیها انتظار بروز چنین وضعیتی را داشتید؟ همه متعجب و غافلگیر شده بودند. به همین دلیل من هیچ مخاطره و ریسکی را بر خود روا نمیدارم. من نبایستی (اجازه ندارم) به کسی وابسته باشم، مگر به خودمان.
اشپیگل: آیا در منطقه خلیج فارس مشکل امنیتی وجود دارد؟
شاه: نه به صورت مستقیم. امکان وقوع آن وجود دارد، چرا که حالتی نامتعارف و غیرعادی مستولی است، چرا که در برخی از این کشورهای ثروتمند، مانند تعدادی از این شیخنشینها، پول و ثروت فراوان وجود دارد؛ اما جمعیتی بسیار کم. قاعدتاً بایستی همچون بهشت باشد، اما آنچنان که از قرائن برمیآید فعالیتهای خرابکارانه و مخفیانه فراوانی در حال روی دادن هستند.
اشپیگل: آیا ایران در سوی دیگر خلیج فارس وارد عمل خواهد شد، اگر در یکی از این کشورها وضعیت به کنترل اوضاع توسط نیروهای تندروی پان عربی منجر شود؟
شاه: این امر به دشواری قابل تصور است، مگر اینکه این کشورها خودشان از ما درخواست دخالت و میانجیگری کنند. من پیشنهاد یک پیمان منطقهای را عرضه کردهام، یک توافقنامه، یک قرارداد، هر طوری که اسم آن را میخواهید بگذارید؛ با هدف تضمین امنیت، استقلال و خود گردانی این منطقه. تا به الآن ما هیچگونه پاسخی دریافت نکردهایم. گذرگاه ورودی به خلیج فارس برای ما مسئلۀ مرگ و زندگی است. باز نگهداشتن این گذرگاه با یا بدون همکاری سایرین. این پاسخی دیگر به پرسش شماست که چرا ما این همه پول برای امور دفاعیمان هزینه میکنیم.
ویدئو کلیپ: رزمایش نیروهای ارتش ایران در دهۀ پنجاه خورشیدی
اشپیگل: در حاشیه خلیج فارس برخی از این شیخنشینهای کوچک قرار دارند که با درآمدهای نفتیشان در مجادلات منطقۀ خاورمیانه دخالت میکنند. در اروپا این هراس وجود دارد که چه بسا بعضی از این شیخنشینها در این فکر باشند که میلیاردها دلار، مارک و یا پوند خود را برای تهدید سیستم پولی غرب به کار بگیرند و به این ترتیب در مجادله با اسرائیل بهره و برد سیاسی حاصل کنند.
شاه: خب، من به طور دقیق نمیدانم. ببینید، فراسوی این قضیۀ یهودیان نکتهای وجود دارد بسیار احساسی. اورشلیم (بیتالمقدس) در قلب هر مسلمانی جای دارد. اگر این مشکل حل بشود، و من امیدوارم که طی کنفرانس ژنو این اتفاق بیفتد، دیگر اصلاً دلیلی وجود ندارد که این شیخنشینهای کوچک به آن کاری بپردازند که شما از آن واهمه دارید.
اشپیگل: همین چندی پیش رهبر لیبی، قذافی، اقدام به فراخوانی برای انقلاب علیه «جنایت صلح یکجانبه با اسرائیل» کرد.
شاه: من این را از رادیو شنیدم. اما شما نبایستی همه آنچه را که آقای قذافی میگوید جدی بگیرید.
اشپیگل: ما باید او را جدی بگیریم، چرا که بخش بزرگی از نفت مصرفی ما در آلمان توسط او عرضه و تأمین میشود.
شاه: در این خصوص، آری. اما او باز هم نفت خودش را به شما خواهد فروخت و با وجود بر این باز هم چنین چیزهایی را خواهد گفت. او هیچگاه بس نمیکند.
ادامه دارد ...
همایون ف.
برگرفته از: هفتهنامه اشپیگل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر