بخش پایانی گفتگوی هفتهنامۀ اشپیگل با شاه ایران به نکاتی میپردازد که اصول بنیانی جامعۀ غرب را تشکیل میدهند. در رأس همۀ آنها مردم سالاری غربی و آزادی موجود در آن جوامع است که بحث را شکل میدهد. شاه ایران ضمن اشاره به این جوانب، دیگر معیارهای جوامع غربی را نیز به زیر سؤال میبرد. بخش دیگر این گفتگو به ضرر و زیان وارده بر ایران توسط غرب اختصاص دارد. شاه ایران با برشمردن نمونههای تورم اعمال شده بر ایران از مطرح نشدن آنها توسط رسانههای غربی انتقاد میکند و صریحاً تداوم توسعه رفاه کشورهای صنعتی از طریق چپاول نفت ارزان قیمت را منتفی و خاتمه یافته میداند. محمد رضا پهلوی از به راه اندازی رآکتورهای هستهای ایران و تلاش برای بهره گیری از انرژی خورشیدی سخن میگوید. و سرانجام شاه ایران بر این نکته صحه میگذارد که ایران هر چه زودتر خود به خریدار نفت خام تبدیل خواهد شد.
پیشدرآمد مندرج در فهرست مطالب هفتهنامۀ اشپیگل پیرامون نکات برجسته در مصاحبه با شاه ایران - دوران بحران نفتی دهۀ هفتاد میلادی.
اشپیگل: اعراب همیشه ادعا میکنند که قادر به ردیابی و یافتن مقصد نهایی نفتی را که فروختهاند، هستند.
شاه: ما شنیدهایم که محمولۀ تانکرهای نفتی در پهنۀ دریاهای آزاد سه بار خریده و فروخته شدهاند و کشتیها مسیر خودشان را تغییر دادهاند. چه کسی میخواهد بداند که آنها سرانجام کجا پهلو میگیرند؟
اشپیگل: با این اوصاف اعراب ادعا میکنند که آنها دارای سیستمی هستند که بندر و مقصد نهایی را قابل تشخیص میسازد.
شاه: آیا آنها دارای یک سیستم تجسس، ردیابی و نظارت ماهوارهای هستند؟ این واقعاً دشوار است که کنترل به صورتی دقیق انجام شود. اما شما همیشه از این سوی قضیه صحبت میکنید. شما همیشه از بالا بردن میزان قیمت نفت توسط ما صحبت میکنید. شما هیچگاه از بالا بردن بهای کالاها و اجناس خودتان ذکری به میان نمیآورید. آیا میدانید که ما چه بهایی برای فرآوردههای پتروشیمی میپردازیم؟ شما هرگز علاقهای به این مسئله نشان ندادهاید. چقدر از بهر ما به ثروت خودتان اضافه میکنید؟ آیا میدانید که ما برای شکر چه قیمتی را میپردازیم؟ این برای شما جالب نیست. برای سیمان؟ این هم برای شما جالب نیست. برای برخی از فرآوردههای پتروشیمی قیمتها پنج برابر شدهاند، در برخی موارد حتی سی برابر.
اشپیگل: اما شما حالا دیگر نفتتان را میفروشید. نفتی که هزینۀ تولید هر بشکۀ آن ۱۰ تا ۲۰ سنت است را با بهای هفت دلار و یا بیشتر میفروشید. ● من امیدوارم که شما مرا جدی بگیرید. من رآکتورهای هستهای خود را به راه میاندازم، من آماده هستم در امور تحقیقاتی پیرامون بهرهگیری از انرژی خورشیدی با هر کسی همکاری داشته باشم؛ و من خرید نفت خام را آغاز خواهم کرد. این سود و بهرهای نامتعارف در مقایسه با آنچه که در کشورهای غربی معمول است، میباشد.
شاه: اما شما میدانید که این ذخائر طی سی سال آینده رو به پایان میگذارند. اگر ما روند امروز را دنبال کنیم، پس از گذشت سی سال ما بایستی چه کنیم؟ ما مراکز هستهای خودمان را بزودی زود به راه خواهیم انداخت، به همان زودی که شما نیز به دنبال انجام آن هستید. من اگر میتوانستم همین فردا نفت میخریدم.
اشپیگل: جدی؟
شاه: من امیدوارم که شما مرا جدی بگیرید. من رآکتورهای هستهای خود را به راه میاندازم، من آماده هستم در امور تحقیقاتی پیرامون بهرهگیری از انرژی خورشیدی با هر کسی همکاری داشته باشم؛ و من خرید نفت خام را آغاز خواهم کرد. اما از سوی دیگر در مقالهها و نوشتههایتان این پرسشها را هیچگاه مطرح نمیکنید، فقط اینکه بهای نفت افزایش یافته است. برای چه و به چه دلیل؟ من دلیل آنرا به شما میگویم. هیچگاه این پرسش از سوی شما مطرح نشده که چرا شما خودتان بر نفت خام این همه مالیات میبندید. برای اینکه شما میخواهید در کشورتان این جادهها و اتوبانهای زیبا را داشته باشید. از درآمد (جیب) ما. چرا؟
اشپیگل: در پایان ...
شاه: در پایان من میل دارم که به شما بگویم که در هر صورت هدف این نیست که از غرب انتقام گرفته شود. چرا که ما، همان طوری که من به شما گفتم، روزی عضو باشگاه (کلوپ) شما خواهیم شد. قضیۀ ما در این جهت است که روابط بین کشورهای جهان صنعتی و کشورهای تولید کنندۀ نفت بازنگری شده و نظم و ترتیبی جدید پدید آید. ما گفتهایم که دوران نفت ارزان قیمت به پایان رسیده است. ما بایستی اضافه کنیم که دوران چپاول و تاراج سپری شده است.
اشپیگل: در این تردید و پرسشی نیست.
شاه: برعکس، این خود دارای مفهومی گستردهتر است. شما از طریق چپاول نفت ارزان قیمت جامعهای رفاهزده داشتهاید و در پی آن نیز جامعهای آسان گیر که در آن تقریباً همه چیز آزاد بود و از این آزادی سوءاستفاده گردید.
اشپیگل: چه چیزهایی به نظر شما مظاهر سوءاستفاده از آزادی هستند؟
شاه: چگونه توانسته یک ایرانی در جهت منافع یک قدرت بیگانه به کشورش خیانت کند؟ چگونه توانسته یک ایرانی در یک پایگاه فلسطینی دوره آموزشی را طی کرده، بازگشته و به هواپیماربایی دست بزند؟ چرا شما اجازه میدهید که این افراد، تروریستها، در مونیخ، در پاریس و آتن حضور داشته باشند؟ طی دوران پس از جنگ جهانی دوم بسیاری از ایدهآلهای انسانی رها شده و به فراموشی سپرده شدهاند. اما کسی چه میداند، شاید آنها دوباره برگردند؛ اگر که شما برای مایحتاج زندگی خود به کار کردن مجبور شوید، از آنجایی که گذران زندگی بدون کار کردن امری آسان بوده است.
اشپیگل: جامعۀ صنعتی غرب بر پایه کار سخت استوار گردیده است و امروز همچنان بر این بنیان استوار است. و شما خودتان تلاش بر این دارید که به یک جامعۀ صنعتی تبدیل شوید، با تمامی این به اصطلاح معایب و ایرادات آن.
شاه: آری، اما بدون معایب شما، بدون ضعفهای شما.
اشپیگل: آیا شما هراسی ندارید که برخی از این عواقب اجتناب ناپذیر هستند؟
شاه: شاید اینطور باشد. اما نه تا آن هنگامیکه من زنده هستم. نه تا آن هنگامیکه من میتوانم از آن پیشگیری و جلوگیری کنم.
اشپیگل: اعلیحضرتا، ما برای این گفتگو سپاسگزاریم.
کلامی چند پیرامون این مصاحبه
محمدرضا پهلوی مصاحبههای فراوان و متعددی را با خبرنگاران داخلی و خارجی داشته است. انگیزه اساسی برای انتخاب و انعکاس این مصاحبه اشپیگل با شاه ایران حجم، کیفیت و شیوۀ پردازش موضوعات در روند آن میباشد. در کمتر مصاحبهای میتوان این تنوع موضوعی را یافت. نکتۀ دیگر بیپرده سخن گفتن شاه ایران طی این مصاحبه است. این امر شاید تا حدود زیادی به مقطع زمانی (جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل) مربوط باشد که موضعی قدرتمند را برای ایران به ارمغان آورده بود. از سوی دیگر ایران با در اختیار گرفتن رهبری اوپک عملاً توانمندی خود را در دیکته کردن خواستهایش به دیگران نشان داده بود. شیوهای که محمدرضا پهلوی در بیان اظهارات خود در پیش گرفته بود، شیوهای ناخوشایند برای مخاطبان غربی او محسوب میشود. از این روی است که رسانههای غربی محمدرضا پهلوی را به بلندپروازی، جاه طلبی متهم و او را فردی مغرور، متکبر و خودخواه معرفی میکنند. خاطرات تلخ دوران جنگ جهانی دوم و پلیدی قوای متفقین در نادیده گرفتن بیطرفی ایران در یاد محمد رضا پهلوی ماندگار بود. برای شاه ایران زدودن خاطرات اشغال ایران توسط بیگانگان تنها یک راه داشت: توانمند ساختن ایران در همۀ ارکان و در کوتاهترین مدت ممکن. پشت سر گذاشتن دوران تلخ درماندگی و دستیابی به شکوهی که شایسته ایران و ایرانیان است. گویی که هنگام برخاستن آن سیمرغ خفته از زیر خاکستر فرا رسیده ... اما خیزش این سیمرغ از پس آن خاکستر چنان آتشی را برافروخت که لهیب آن تمامی آرزوها و آرمانها را در خود فرو برد. تا که دگر بار دشمنان این مرز و بوم به دست افشانی پرداخته و راه چپاول ایران را از طریقی دیگر ادامه دهند.
همایون ف.
برگرفته از: هفتهنامه اشپیگل
با سپاس فراوان از هزار واژه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر